نفسي همدم ما باش که عالم نفسيست شاعر : خواجوي کرماني کان کسي نيست که هرلحظه دلش پيش کسيست نفسي همدم ما باش که عالم نفسيست که شنيدست عقابي که شکار مگسيست تو کجا صيد من سوخته خرمن باشي هر کرا هست سري در سر او هم هوسيست نه من دلشده دارم هوس رويت و بس حاصل از عمر گرانمايهي ما خود نفسيست از دل ما نشود ياد تو خالي نفسي کانکه او هر نفسي بر سر آبيست خسيست تو نه آني که شوي يک نفس از چشمم دور زانکه هر قطرهئي از چشمهي چشمم ارسيست دمبدم محترز...