هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست

هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست شاعر : خواجوي کرماني گر چه بر منظرش ادارک نظر قادر نيست هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست حاصل از ذکر زبان چيست چو دل ذاکر نيست ايکه از ذکر بمذکور نمي‌پردازي زانکه سرمست مي عشق بتان فاجر نيست نسبت ما مکن اي زاهد نادان به فجور هيچکس برصفت قيس بني عامر نيست گر چه خلقي شده‌اند از غم ليلي مجنون غمش از وارد و انديشه‌اش از صادر نيست هر دل خسته که او صدرنشين غم تست ظاهر آنست که بر اهل خرد ظاهر نيست زآتش عشق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست
هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست
هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست

شاعر : خواجوي کرماني

گر چه بر منظرش ادارک نظر قادر نيستهيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيست
حاصل از ذکر زبان چيست چو دل ذاکر نيستايکه از ذکر بمذکور نمي‌پردازي
زانکه سرمست مي عشق بتان فاجر نيستنسبت ما مکن اي زاهد نادان به فجور
هيچکس برصفت قيس بني عامر نيستگر چه خلقي شده‌اند از غم ليلي مجنون
غمش از وارد و انديشه‌اش از صادر نيستهر دل خسته که او صدرنشين غم تست
ظاهر آنست که بر اهل خرد ظاهر نيستزآتش عشق تو آن سوز که در باطن ماست
خبر از دور زمانم نبود نادر نيستگر ز سوداي تو اي نادره‌ي دور زمان
قصه‌ي عشق من و حسن ترا آخر نيستچون توانم که بپايان برم اين دفتر ازآنک
کانکه دين در سر آن کار کند کافر نيستمن بغيرتو اگر کافرم انکار مکن
زانکه نافع نبود صبر چو دل صابر نيستبه صبوري نتوان جستن ازين درد خلاص
هر که او را به دو عالم بخرد خاسر نيستاي عزيزان اگر آن يوسف کنعاني ماست
که ز اوصاف تو ادراک خرد قاصر نيستقاصرست از خرد آنکس متصور باشد
آندمم با تو حضورست که او حاضر نيستگر چه خواجو ز تو يک لحظه نگردد غائب
کيست آنکش سر پيوند تو در خاطر نيستنه من دلشده دارم سر پيوندت و بس


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط