ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد

ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد شاعر : خواجوي کرماني ز تاب مهر تو جانم کباب مي‌گردد ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد بگرد ساقي و جام شراب مي‌گردد مرا دليست که دائم بياد لعل لبت که دير دعوت من مستجاب مي‌گردد هلاک خود بدعا خواستم ولي چکنم پرست کافت جان عقاب مي‌گردد دلست کاين همه خونم ز ديده مي‌بارد ز شرم چشمه‌ي نوش تو آب مي‌گردد تو خود چه آب و گلي کاب زندگي هردم ز عکس گلشن رويت گلاب مي‌گردد چو برتو مي‌فکنم ديده اشگ گلگونم بياد چشم تو مست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد
ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد
ز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد

شاعر : خواجوي کرماني

ز تاب مهر تو جانم کباب مي‌گرددز جام عشق تو عقلم خراب مي‌گردد
بگرد ساقي و جام شراب مي‌گرددمرا دليست که دائم بياد لعل لبت
که دير دعوت من مستجاب مي‌گرددهلاک خود بدعا خواستم ولي چکنم
پرست کافت جان عقاب مي‌گردددلست کاين همه خونم ز ديده مي‌بارد
ز شرم چشمه‌ي نوش تو آب مي‌گرددتو خود چه آب و گلي کاب زندگي هردم
ز عکس گلشن رويت گلاب مي‌گرددچو برتو مي‌فکنم ديده اشگ گلگونم
بياد چشم تو مست و خراب مي‌گرددبجام باده چه حاجت که پير گوشه نشين
چنين که زلف تو بر آفتاب مي‌گرددعجب نباشد اگر شد سياه و سودائي
بگرد خانه‌ي ما از چه باب مي‌گرددچو بر درت گذرم گوئيم که خواجو باز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط