تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد

تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد شاعر : خواجوي کرماني ره بمنزل برد آنکو ز سفر در گذرد تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد موج طوفان سرشکش ز کمر در گذرد کوه سنگين دل اگر قلزم چشمم بيند ليک پيش لب شيرين ز شکردر گذرد نکند ترک شکر خنده‌ي شيرين خسرو کو تواند که روان از سر زر در گذرد ديده دريا دلي از خون دلم مي‌بيند مگر آنکس که نخست از سر سر در گذرد نتواند که نهد بر سر کوي تو قدم بهوايت ز سر سنبل تر در گذرد باد را بر سر زلف تو اگر باشد دست دهدش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد
تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد
تاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد

شاعر : خواجوي کرماني

ره بمنزل برد آنکو ز سفر در گذردتاجداري کند آنکس که ز سردر گذرد
موج طوفان سرشکش ز کمر در گذردکوه سنگين دل اگر قلزم چشمم بيند
ليک پيش لب شيرين ز شکردر گذردنکند ترک شکر خنده‌ي شيرين خسرو
کو تواند که روان از سر زر در گذردديده دريا دلي از خون دلم مي‌بيند
مگر آنکس که نخست از سر سر در گذردنتواند که نهد بر سر کوي تو قدم
بهوايت ز سر سنبل تر در گذردباد را بر سر زلف تو اگر باشد دست
دهدش دست که چون باد سحردر گذردخنک آن خسته که در کوي تو بي بيم رقيب
ناوک آه من از هفت سپر در گذردچرخ را بر سر ميدان محبت هر دم
تير دلدوز فراقت ز جگر در گذردگرقدم پيش نهي در صف عشقش خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط