ترک من ترک من گرفت و خطا کرد شاعر : خواجوي کرماني جامهي صبر من برفت و قبا کرد ترک من ترک من گرفت و خطا کرد بر سر آتشم فکند و رها کرد همچو زلف سياه سرکش هندو از سرصدق در دميد و دعا کرد صبح رويش بديد و سورهي والشمس هر که مشک تتار خواند خطا کرد خط زنگارگون آن بت چين را آنچه غم با دل شکسته ما کرد بدرستي که در حديث نيايد دردمان کي شنيدئي که دوا کرد آنکه بيرون ازو طبيب نداريم خون دل کام او برفت و روا کرد اشک ميخواست تا برون جهد از...