سپيدهدم که صبا بر چمن گذر ميکرد شاعر : خواجوي کرماني دل مرا ز گلستان جان خبر ميکرد سپيدهدم که صبا بر چمن گذر ميکرد دهان غنچه پر از خردههاي زر ميکرد چو غنچه از لب آن سيمبر سخن ميگفت دلم بديدهي حسرت درو نظر ميکرد اگر ز نرگس مستش چمن نشان ميداد چو گوش بر سخن بلبل سحر ميکرد تذرو جان من از آشيان برون ميشد سر از دريچهي چوبين شاخ بر ميکرد شکوفه بهر تماشاي باغ عارض دوست خدنگ آه من از آسمان گذر ميکرد کمان ابروي آن مه چو ياد ميکردم...