حديث آرزومندي جوابي هم نميارزد شاعر : خواجوي کرماني خمار آلودهئي آخر شرابي هم نميارزد حديث آرزومندي جوابي هم نميارزد اگر گنجي نميارزد خرابي هم نميارزد خرابي همچو من کو مست در ويرانها گردد که اين مجلس که من دارم ربابي هم نميارزد سزد چون دعد اگر هر دم برآرم بي رباب افغان گر انعامي نميشايد ثوابي هم نميارزد گدائي کو کند دائم دعاي دولت سلطان که اين مرکب که من دارم رکابي هم نميارزد بدين توسن کجا يارم که با او همعنان باشم سلامي گر نميشايد...