گل اندامي که گلگون مي‌دواند

گل اندامي که گلگون مي‌دواند شاعر : خواجوي کرماني بدان نازک تني چون مي‌دواند گل اندامي که گلگون مي‌دواند فرس بر شاه گردون مي‌دواند بگاه جلوه از چابک سواري که برعزم شبيخون مي‌دواند مگر خونم بخواهد ريخت امشب ز راه ديده بيرون مي‌دواند چو گلگون سرشکم مردم چشم دمادم تا بجيحون مي‌دواند چنانش گرم رو بينم که چون آب بدين گرمي که گلگون مي‌دواند برو در خواهد آمد خون چشمم بگرد ربع مسکون مي‌دواند سپهرم در پي خورشيد رويان عجب نبود گرش خون مي‌دواند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گل اندامي که گلگون مي‌دواند
گل اندامي که گلگون مي‌دواند
گل اندامي که گلگون مي‌دواند

شاعر : خواجوي کرماني

بدان نازک تني چون مي‌دواندگل اندامي که گلگون مي‌دواند
فرس بر شاه گردون مي‌دواندبگاه جلوه از چابک سواري
که برعزم شبيخون مي‌دواندمگر خونم بخواهد ريخت امشب
ز راه ديده بيرون مي‌دواندچو گلگون سرشکم مردم چشم
دمادم تا بجيحون مي‌دواندچنانش گرم رو بينم که چون آب
بدين گرمي که گلگون مي‌دواندبرو در خواهد آمد خون چشمم
بگرد ربع مسکون مي‌دواندسپهرم در پي خورشيد رويان
عجب نبود گرش خون مي‌دواندچنين کز چشم خواجو مي‌رود اشک


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط