دل مجروح مرا آگهي از جان دادند

دل مجروح مرا آگهي از جان دادند شاعر : خواجوي کرماني جان غمگين مرا مژده‌ي جانان دادند دل مجروح مرا آگهي از جان دادند بزليخا خبر از يوسف کنعان دادند پيش خسرو سخن شکر شيرين گفتند مرغ را باز بشارت ز گلستان دادند آدم غمزده را بوي بهشت آوردند مژده‌ي خاتم دولت بسليمان دادند خبر چشمه‌ي حيوان بسکندر بردند پايه‌ي سلطنت شاه بدربان دادند هودج ويس بمنزلگه رامين بردند ذره را رفعت خورشيد درخشان دادند دعد را پرده ز رخسار رباب افکندند خضر را شربتي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل مجروح مرا آگهي از جان دادند
دل مجروح مرا آگهي از جان دادند
دل مجروح مرا آگهي از جان دادند

شاعر : خواجوي کرماني

جان غمگين مرا مژده‌ي جانان دادنددل مجروح مرا آگهي از جان دادند
بزليخا خبر از يوسف کنعان دادندپيش خسرو سخن شکر شيرين گفتند
مرغ را باز بشارت ز گلستان دادندآدم غمزده را بوي بهشت آوردند
مژده‌ي خاتم دولت بسليمان دادندخبر چشمه‌ي حيوان بسکندر بردند
پايه‌ي سلطنت شاه بدربان دادندهودج ويس بمنزلگه رامين بردند
ذره را رفعت خورشيد درخشان دادنددعد را پرده ز رخسار رباب افکندند
خضر را شربتي از چشمه‌ي حيوان دادندعام را خلعت خاص از بر شاه آوردند
کشته‌ي معرکه را بار دگر جان دادندتشنه‌ي باديه را باز رساندند بب
کاخ را زينتي از شمع شبستان دادندباغ را رونقي از سرو روان افزودند
بنده را آگهي از حضرت سلطان دادندمژده‌ي آمدن خواجه به خواجو بردند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط