کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند

کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند شاعر : خواجوي کرماني باختيار هلاک خود اختيار کند کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند نه روي آنکه تنم پشت بر ديار کند نه راي آنکه دلم دل ز يار برگيرد دلم شکايت آنهم بروزگار کند ز روزگار هرآن محنتم که پيش آمد بسا که ديده بدامن گهر نثار کند بيا و بر سر چشمم نشين که در قدمت دلم سزاي من از ديده در کنار کند بناسزاي رقيب از تو گر کناره کنم هنوز در دلم آن خار خار خار کند اگر ز تربت من سر برآورد خاري براي مهره...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند
کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند
کسي که پشت بر آن روي چون نگار کند

شاعر : خواجوي کرماني

باختيار هلاک خود اختيار کندکسي که پشت بر آن روي چون نگار کند
نه روي آنکه تنم پشت بر ديار کندنه راي آنکه دلم دل ز يار برگيرد
دلم شکايت آنهم بروزگار کندز روزگار هرآن محنتم که پيش آمد
بسا که ديده بدامن گهر نثار کندبيا و بر سر چشمم نشين که در قدمت
دلم سزاي من از ديده در کنار کندبناسزاي رقيب از تو گر کناره کنم
هنوز در دلم آن خار خار خار کنداگر ز تربت من سر برآورد خاري
براي مهره کسي جان فداي مار کندببوي خال تو جانم اسير زلف تو شد
اگر چه مست کي انديشه از خمار کندخمار مي‌کندم بي لب تو مي خوردن
خيال روي تو بازش اميدوار کندگر از وصال تو خواجو اميد برگيرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط