چنانکه صيد دل آن چشم آهوانه کند شاعر : خواجوي کرماني پلنگ صيد فکن قصد آهوان نکند چنانکه صيد دل آن چشم آهوانه کند دل شکستهي صاحبدلان نشانه کند چو تير غمزهي خونريز در کمان آرد شکنج زلف و بناگوش را بهانه کند سپاه زنگ چو از چين بنيمروز کشد چو ترک سيم عذارم نغوله شانه کند هزار دل ز سر شانهاش فرو بارد ز زلف تا فتنه دام و ز خال دانه کند بدانکه مرغ دل خستهئي بقيد آرد که يک نظر بگدايان خيلخانه کند ازين قدر چه کم آيد ز قدر و حشمت شاه کسي...