گردون کنايتي ز سر بام ما بود شاعر : خواجوي کرماني کوثر حکايتي ز لب جام ما بود گردون کنايتي ز سر بام ما بود از رشحهي مقاطر اقلام ما بود سرسبزي شکوفهي بستانسراي فضل از نفحهي معاطر ارقام ما بود خوش بوئي نسيم روان بخش باغ عقل خشتي ز رهگذار در بام ما بود خورشيد اگر چه شرفهي ايوان کبرياست يک حبه از فواضل انعام ما بود ما را جوي بدست نبيني ولي دو کون چرخ برين معسکر احشام ما بود چون خيمه بر مخيم کروبيان زنيم منجوق چتر و پرچم اعلام ما بود...