آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود

آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود شاعر : خواجوي کرماني بجز از ورزش عشق تو مرا کار نبود آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود گر چه بي روي تو ما را سر بازار نبود کوس بدنامي ما بر سر بازار زدند چون بديديم بجز صورت ديوار نبود هر که با صورت خوب تو نيامد در کار بسته‌ي پسته‌ي شيرين شکر بار نبود هيچ خسرو نشنيديم که همچون فرهاد که از آن پس سر و کارش همه با خار نبود هرگز از گلبن ايام که چيدست گلي علم نصرت منصور بجز دار نبود از سر دار مينديش که در لشکر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود
آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود
آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود

شاعر : خواجوي کرماني

بجز از ورزش عشق تو مرا کار نبودآن زمان کز من دلسوخته آثار نبود
گر چه بي روي تو ما را سر بازار نبودکوس بدنامي ما بر سر بازار زدند
چون بديديم بجز صورت ديوار نبودهر که با صورت خوب تو نيامد در کار
بسته‌ي پسته‌ي شيرين شکر بار نبودهيچ خسرو نشنيديم که همچون فرهاد
که از آن پس سر و کارش همه با خار نبودهرگز از گلبن ايام که چيدست گلي
علم نصرت منصور بجز دار نبوداز سر دار مينديش که در لشکر عشق
که چنين غاليه در طلبه‌ي عطار نبودخواجو انفاس تو اين نکهت مشکين ز چه يافت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط