وفات به بود آنرا که در وفاي تو نبود شاعر : خواجوي کرماني که مبتلا بود آنکس که مبتلاي تو نبود وفات به بود آنرا که در وفاي تو نبود که خاک بر سر آنکس که خاک پاي تو نبود چو خاک ميشوم آن به که خاکپاي تو باشم جفاي خويش کشد هر که آشناي تو نبود اسير بند شود هر که بندهي تو نگردد ز سر طمع ببرم گر درو هواي تو نبود ز ديده دست بشويم اگر نه روي تو بيند بباد بر دهم آن جان که از براي تو نبود بر آتش افکنم آندل که در غم تو نسوزد که حرز بازوي جانم بجز دعاي...