برگ نسرين ترا بي خار مييابم هنوز شاعر : خواجوي کرماني باغ رخسارت پر از گلنار مييابم هنوز برگ نسرين ترا بي خار مييابم هنوز خوشترست اما منش بيمار مييابم هنوز دوش ميگفتي که چشم ناتوانم خوشترست سوز عشقش همچنان از دار مييابم هنوز تا نپنداري که بنشست آتش منصور از آنک کاين زمان در دامن کهسار مييابم هنوز از سرشک چشم فرهاد اي بسا لعل و گهر ليک در دل حسرت دلدار مييابم هنوز همچو خسرو جان شيرين باختم در راه عشق عکس رويش بر در و ديوار مييابم...