اي مرغ خوشنوا چه فرو بستهئي نفس شاعر : خواجوي کرماني برکش ز طرف پردهسرا نالهي جرس اي مرغ خوشنوا چه فرو بستهئي نفس خاموش تا به چند نشيني درين قفس چون نغمه ساز گلشن روحانيان توئي قانع مشو ز روضهي رضوان بخار و خس تا کي درين مزابل سفلي کني نزول شاه جهان چگونه شود بندهي عسس اهل خرد متابعت نفس کي کنند پرواز کن وگرنه بتنگ آئي از مگس تنگ شکر بريزد ازين بوم شوره ناک در کوي عشق نيست بجز ناله همنفس در راه مهر نيست بجز سايه همنشين مستسقي...