الوداع اي دلبر نامهربان بدرود باش شاعر : خواجوي کرماني الرحيل اي لعبت شيرين زبان بدرود باش الوداع اي دلبر نامهربان بدرود باش دل بسختي مينهيم اي دلستان بدرود باش جان بتلخي ميدهيم اي جان شيرين دست گير اي بخوبي گلبن بستان جان بدرود باش ميرويم از خاک کويت همچو باد صبحدم خيمه بر صحرا زد اينک ساربان بدرود باش ناقه بيرون رفت و اکنون کوس رحلت ميزنند از سرشک ديدهي گوهر فشان بدرود باش ايکه از هجر تو در درياي خون افتادهام ميرويم از پيشت اينک...