شب رحيل ز افغان خستگان مراحل شاعر : خواجوي کرماني مجال خواب نيابند ساکنان محامل شب رحيل ز افغان خستگان مراحل کشيده است سر زلف دلبران بسلاسل مکش زمام شتر ساربان که دلشدگان را چرا که شرط کريمان بود اجابت سائل سرشک ديده که ميرانم از پي تو مرانش سرم ملازم بالين و دل بقافله مائل تنم مقيم مقامست و جان بمرحله عازم عجب که آتش ني در نيفتدش با نامل به خامه هر که نويسد فراق نامهي ما را شعاع نور جبينست يا فروغ مشاعل نسيم روضهي خلدست يا شميم احبا...