هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل شاعر : خواجوي کرماني نرگس نکند خواب خوش از غلغل بلبل هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل وي هندوي ريحان خط سبز تو سنبل اي خادم ياقوت لب لعل تو لل در کار دل ريش من خسته تعلل تا کي کند آن غمزهي عاشق کش معلول چندين چه کند زلف دراز تو تطاول گر نرگس مستت نکند ترک تعدي کوتاه کنم تا نکشد سر به تسلسل شرح شکن زلف تو بابيست مطول کانجا که جمالست چه حاجت بتجمل آن صورت آراسته را بيش مياراي يکدم نبود بار فراق تو تحمل ...