برآمد بانگ مرغ و نوبت بام شاعر : خواجوي کرماني کنون وقت ميست و نوبت جام برآمد بانگ مرغ و نوبت بام بدست پختگان ده باده خام چو کار پختگان بي باده خامست بگردان باده چون با دست ايام بهر ايامي اين عشرت دهد دست که کس را بر نيايد زان دهان کام لبش خواهي بناکامي رضا ده که برآتش نشايد کردن آرام من شوريده را معذور داريد بود آرام دل وصل دلارام دلم کي در فراق آرام گيرد ببوي دانهئي افتاده در دام منم دور از تو همچون مرغ وحشي نه از صبح آگهي...