چو چشم مست تو مي پرستم شاعر : خواجوي کرماني چو درج لعل تو نيست هستم چو چشم مست تو مي پرستم که همچو چشم تو نيمه مستم بيار ساقي شراب باقي نه خودپرستم که مي پرستم نه خرقه پوشم که باده نوشم چو مست گشتم ز خود برستم چو مي چشيدم ز خود برفتم ز پا فتادم بگير دستم ز دست رفتم مرو بدستان و گر تو گوئي که نيست هستم منم گدايت مطيع رايت بگو که عهد تو کي شکستم مگو که خواجو چه عهد بستي