ز روي خوب تو گفتم که پرده برفکنم شاعر : خواجوي کرماني ولي چو درنگرم پردهي رخ تو منم ز روي خوب تو گفتم که پرده برفکنم که جام باده رهائي دهد ز خويشتنم مرا ز خويش بيک جام باده باز رهان که آرد از طرف مصر بوي پيرهنم بجز نسيم صبا اي برادران عزيز کسي که گوش کند مست گردد از سخنم چو زان دو نرگس ميگون بيان کنم رمزي ز دور باز مدار از تفرج چمنم اگر نصيب نبخشي ز لاله و سمنم زنم اگر نه در اين دم صفير شوق زنم گهي که بلبل روح از قفس کند پرواز حديث...