مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم

مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم شاعر : خواجوي کرماني عجب مستيست کش پيوسته در محراب مي‌بينيم مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم چرا آن زلف عنبربيز را در تاب مي‌بينم اگر خط سيه کارش غباري دارد از عنبر وليکن پيش ياقوتت ز شرمش آب مي‌بينم اگر چه واضع خطست اين مقله‌ي چشمم چو تاب و پيچ آن گيسوي چون مضراب مي‌بينم دلم همچون کبوتر در هوا پرواز مي‌گيرد بهشت عدن يا منزلگه احباب مي‌بينم نسيم خلد يا بوي وصال يار مي‌يابم من اين سيلاب خون زان لعل...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم
مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم
مدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم

شاعر : خواجوي کرماني

عجب مستيست کش پيوسته در محراب مي‌بينيممدام آن نرگس سرمست را در خواب مي‌بينم
چرا آن زلف عنبربيز را در تاب مي‌بينماگر خط سيه کارش غباري دارد از عنبر
وليکن پيش ياقوتت ز شرمش آب مي‌بينماگر چه واضع خطست اين مقله‌ي چشمم
چو تاب و پيچ آن گيسوي چون مضراب مي‌بينمدلم همچون کبوتر در هوا پرواز مي‌گيرد
بهشت عدن يا منزلگه احباب مي‌بينمنسيم خلد يا بوي وصال يار مي‌يابم
من اين سيلاب خون زان لعل چون عناب مي‌بينممرا گويند کز عناب خون ساکن شود ليکن
که من کلي فتح خويش در اين باب مي‌بينمبرين در پاي برجا باش اگر دستت دهد خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط