مدام آن نرگس سرمست را در خواب ميبينم شاعر : خواجوي کرماني عجب مستيست کش پيوسته در محراب ميبينيم مدام آن نرگس سرمست را در خواب ميبينم چرا آن زلف عنبربيز را در تاب ميبينم اگر خط سيه کارش غباري دارد از عنبر وليکن پيش ياقوتت ز شرمش آب ميبينم اگر چه واضع خطست اين مقلهي چشمم چو تاب و پيچ آن گيسوي چون مضراب ميبينم دلم همچون کبوتر در هوا پرواز ميگيرد بهشت عدن يا منزلگه احباب ميبينم نسيم خلد يا بوي وصال يار مييابم من اين سيلاب خون زان لعل...