ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او

ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او شاعر : خواجوي کرماني ماه من خورشيد بين در سايه‌ي بغطاق او ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او بوسه گاهي نيست الا کوکب بشماق او خان اردوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او
ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او
ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او

شاعر : خواجوي کرماني

ماه من خورشيد بين در سايه‌ي بغطاق اوترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او
بوسه گاهي نيست الا کوکب بشماق اوخان اردوي فلک را کافتابش مي‌نهند
اينهمه قتل و ستم واقع نشد در جاق اوگر چه چنگز خان بشمشير جفا عالم گرفت
گوئيا جور و جفا شرطست در ميثاق اوار چه در تابست زلفش کاين تطاول مي‌کند
جن بلب مي‌آيدم از حسرت آياق اوچون بتم آياق برلب مي‌نهد همچون قدح
مير مادر جان بود قشلاق و دل ييلاق اوهر اميري را بود قشلاق و ييلاقي دگر
جان کجا بيرون توانم برد از شلتاق اوهر دم از کرياس بيرون آيد و غوغا کند
او ملول از ما و ما از جان و دل مشتاق اودر بغلتاق مرصع دوش چون مه مي‌گذشت
زانکه در خيلت نباشد کس باستحقاق اوگفتمش آخر بچشم لطف در خواجو نگر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط