نه آخر تو آني که ما را زياني

نه آخر تو آني که ما را زياني شاعر : خواجوي کرماني نه آخر تواني که ما را زياني نه آخر تو آني که ما را زياني وزين بر زياني که ما را زياني مگر زين بسودي که ما را بسودي چو ما را جهاني چه ما را جهاني چو ما را بهشتي چه ما را بهشتي تو پيمان نداني که پيمانه داني تو پروا نداري که پروانه داري که دل را اماني و جانرا اماني چراغ چه راغي و سرو چه باغي نه عين رواني که عين رواني نه خورشيد بامي که خورشيد بامي که از دلستاني ز دل دل ستاني تو آن کارداني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نه آخر تو آني که ما را زياني
نه آخر تو آني که ما را زياني
نه آخر تو آني که ما را زياني

شاعر : خواجوي کرماني

نه آخر تواني که ما را زيانينه آخر تو آني که ما را زياني
وزين بر زياني که ما را زيانيمگر زين بسودي که ما را بسودي
چو ما را جهاني چه ما را جهانيچو ما را بهشتي چه ما را بهشتي
تو پيمان نداني که پيمانه دانيتو پروا نداري که پروانه داري
که دل را اماني و جانرا امانيچراغ چه راغي و سرو چه باغي
نه عين رواني که عين روانينه خورشيد بامي که خورشيد بامي
که از دلستاني ز دل دل ستانيتو آن کارداني که آن کارداني
بتش نشاني بر آتش نشانيتو آتش نشاني و خواهي که ما را
تو جاني و جان بي‌وفاي تو جانيتو چشمي و چشم از جفاي تو چشمه
تو خان و مرا خانه از گريه خانيتو ماه و مرا پيکر از ديده ماهي
تو بر خوان و هرگز بخوانم نخوانيتو در کار و در کار خواجو نبيني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط