اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني

اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني شاعر : خواجوي کرماني با رخ آن جان جهان آرزوي جان چکني اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني وان قد و رفتار نگر سرو خرامان چکني آن گل رخسار نگر نام گلستان چه بري حکمت يونان به طلب ملکت يونان چکني باده خور و شاد بزي انده گيتي چه خوري دست بدار از سر و زر اين همه دستان چکني از سر هستي بگذر از سر مستي چه روي واب خور از مشرب جان چشمه‌ي حيوان چکني در گذر از ظلمت دل غرق سياهي چه شوي بي‌گنهي قصد من اي خسرو خوبان چکني ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني
اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني
اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني

شاعر : خواجوي کرماني

با رخ آن جان جهان آرزوي جان چکنياي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني
وان قد و رفتار نگر سرو خرامان چکنيآن گل رخسار نگر نام گلستان چه بري
حکمت يونان به طلب ملکت يونان چکنيباده خور و شاد بزي انده گيتي چه خوري
دست بدار از سر و زر اين همه دستان چکنياز سر هستي بگذر از سر مستي چه روي
واب خور از مشرب جان چشمه‌ي حيوان چکنيدر گذر از ظلمت دل غرق سياهي چه شوي
بي‌گنهي قصد من اي خسرو خوبان چکنيبي‌سببي ترک من اي ترک پريرخ چه دهي
سنبل مشکين بگشا دسته‌ي ريحان چکنيعارض گلگون بنما دم ز گلستان چه زني
ور نشوي قلب شکن بر سر ميدان چکنيگر نزني بر صف دل خنجر مژگان چه کشي
روي تو شد کعبه‌ي دل قطع بيابان چکنيکوي تو شد قبله‌ي جان روي به بطحا چه نهي
ور تو ني گنج روان در دل ويران چکنيگر تو ني رنج روان خون ضعيفان چه خوري
کار دلم همچو سر زلف پريشان چکنيچون همه جمعيت من در سر سوداي تو شد
نغمه‌ي خواجو بشنو مرغ خوش‌الحان چکنيخيز و در ميکده زن خيمه بصحرا چه زني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.