توانگران که به جنب سراي درويشند شاعر : سعدي مروتست که هر وقت از او بينديشند توانگران که به جنب سراي درويشند خبر نداري اگر خستهاند و گر ريشند تو اي توانگر حسن از غناي درويشان که دوستان تو چندان که ميکشي بيشند تو را چه غم که يکي در غمت به جان آيد که دوستان وفادار بهتر از خويشند مرا به علت بيگانگي ز خويش مران که از محبت با دوست دشمن خويشند غلام همت رندان و پاکبازانم چنان که صاحب نوشند ضارب نيشند هرآينه لب شيرين جواب تلخ دهد که تيغ بر...