چه کند بنده که بر جور تحمل نکند

چه کند بنده که بر جور تحمل نکند شاعر : سعدي دل اگر تنگ شود مهر تبدل نکند چه کند بنده که بر جور تحمل نکند سر و جان خواه که ديوانه تأمل نکند دل و دين در سر کارت شد و بسياري نيست چشمت آن کرد که هاروت به بابل نکند سحر گويند حرامست در اين عهد وليک که مبادا که چه دريام به ساحل نکند غرقه در بحر عميق تو چنان بي‌خبرم بلبل ار روي تو بيند طلب گل نکند به گلستان نروم تا تو در آغوش مني چيز و کس در نظرش باز تخيل نکند هر که با دوست چو سعدي نفسي خوش دريافت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند

شاعر : سعدي

دل اگر تنگ شود مهر تبدل نکندچه کند بنده که بر جور تحمل نکند
سر و جان خواه که ديوانه تأمل نکنددل و دين در سر کارت شد و بسياري نيست
چشمت آن کرد که هاروت به بابل نکندسحر گويند حرامست در اين عهد وليک
که مبادا که چه دريام به ساحل نکندغرقه در بحر عميق تو چنان بي‌خبرم
بلبل ار روي تو بيند طلب گل نکندبه گلستان نروم تا تو در آغوش مني
چيز و کس در نظرش باز تخيل نکندهر که با دوست چو سعدي نفسي خوش دريافت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط