هر که مجموع نباشد به تماشا نرود شاعر : سعدي يار با يار سفرکرده به تنها نرود هر که مجموع نباشد به تماشا نرود صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش کان که جايي به گل افتاد دگر جا نرود بر دل آويختگان عرصه عالم تنگست به تماشاي گل و سبزه و صحرا نرود هرگز انديشه يار از دل ديوانه عشق به ارادت که يکي بر سر ديبا نرود به سر خار مغيلان بروم با تو چنان که به شوخي برود پيش تو زيبا نرود با همه رفتن زيباي تذرو اندر باغ رفت خواهي...