آن که نقشي ديگرش جايي مصور ميشود شاعر : سعدي نقش او در چشم ما هر روز خوشتر ميشود آن که نقشي ديگرش جايي مصور ميشود بي خلاف آن مملکت بر وي مقرر ميشود عشق داني چيست سلطاني که هر جا خيمه زد ما ز دست دوست ميگيريم و شکر ميشود ديگران را تلخ ميآيد شراب جور عشق گر بدين مقدارت آن دولت ميسر ميشود دل ز جان برگير و در بر گير يار مهربان پيل اگر دربند ميافتد مسخر ميشود هرگزم در سر نبود انديشه سودا وليک کاندرونم گر چه ميسوزد منور ميشود عيشها...