تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي

تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي شاعر : سعدي خون عشاق حلالست زهي شوخ حرامي تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامي بيم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم که چه شيرين حرکاتي و چه مطبوع کلامي فتنه انگيزي و خون ريزي و خلقي نگرانت نيشکر گفت کمر بسته‌ام اينک به غلامي مگر از هيت شيرين تو مي‌رفت حديثي بار ديگر نکند سجده بت‌هاي رخامي کافر ار قامت همچون بت سنگين تو بيند فتنه نادر بنشيند چو تو در حال قيامي بنشين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي
تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي
تو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي

شاعر : سعدي

خون عشاق حلالست زهي شوخ حراميتو کدامي و چه نامي که چنين خوب خرامي
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عاميبيم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم
که چه شيرين حرکاتي و چه مطبوع کلاميفتنه انگيزي و خون ريزي و خلقي نگرانت
نيشکر گفت کمر بسته‌ام اينک به غلاميمگر از هيت شيرين تو مي‌رفت حديثي
بار ديگر نکند سجده بت‌هاي رخاميکافر ار قامت همچون بت سنگين تو بيند
فتنه نادر بنشيند چو تو در حال قياميبنشين يک نفس اي فتنه که برخاست قيامت
مي‌نمايند به انگشت و تو خود بدر تماميبلعجب باشد از اين خلق که رويت چو مه نو
تو چنين سرکش و بيچاره کش از خيل کداميکس نيارد که کند جور در اقبال اتابک
فتنه خانه و بازار و بلاي در و باميآفت مجلس و ميدان و هلاک زن و مردي
مرغ زيرک به حقيقت منم امروز و تو داميدر سر کار تو کردم دل و دين با همه دانش
که تو در سينه سعدي چو چراغ از پس جاميطاقتم نيست ز هر بي‌خبري سنگ ملامت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط