اي پستهي دهانت شيرين و انگبين لب شاعر : سيف فرغاني من تلخ کام مانده در حسرت چنين لب اي پستهي دهانت شيرين و انگبين لب زد بوسهي تو ما را چون نان در انگبين لب بوديم بر کناري عطشان آب وصلت هر کو نهاده باشد باري دهان برين لب هرگز برون نيايد شيريني از زبانش چون تو به گاه خنده، گيري در آستين لب عاشق از آستينت شکر کشد به دامن روزي دو ره نهاده خورشيد بر زمين لب تا در مقام خدمت پيش تو خاک بوسد تا لعل تر بريزد از کوزهي گلين لب از بهر آب خوردن...