چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 3)
در یک نگرش کلى کارکردهاى مهم ایدئولوژیک دین از سویى، به چالش طلبیدن وضع موجود جامعه و از سوى دیگر، ترسیم آیندهاى مطلوب و آرمانى و ارائه راهکارهایى براى حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است.
الف اسطورهسازى ملى: تکیه بر پیشینه تاریخى، راهى در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقى مىشد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملى و حافظ ایرانزمین معرفى مىگردید.
ب برگزارى جشنها و یادبودهاى واهى: در عصر پهلوى اول، یادبود هزاره فردوسى با هدف تاکید بر زبان فارسى، ملیت ایرانى و آیین زرتشتى و شاهنشاهى در مقابل دیانت اسلام مورد تاکید قرار گرفت و در عصر پهلوى دوم، جشنهاى 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلى و خارجى و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینى رحمه الله و مجامع و محافل مذهبى در داخل و خارج گردید.
ج بازنویسى تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشى و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامى، به بازنویسى آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله بهگونهاى نوشته شود که دوره اسلامى کمرنگ، حقیر و عامل عقبماندگى جامعه قلمداد گردد.
د تاکید بر زبان فارسى و حذف واژههاى عربى: یکى از ابعاد باستانگرایى احیاى زبان فارسى کهن و حذف واژههاى عربى بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگى جامعه با پیشینه دینى آن بود. این سیاست در بسیارى ازکشورهاى اسلامى و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینى و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید.
جایگزینى قوانین عرفى به جاى قوانین اسلامى در محاکم قضایى، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایى بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزى انقلاب تداوم و تعمیق یافت.
دامنزدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهتبود که با هدف بىتفاوتسازى و انفعال نسل جوان جامعه شکل مىگرفت.
تقویت ادیان ساختگى و تحریک اقلیتهاى دینى از دیگر مظاهر اسلامزدایى آن رژیم به شمار مىرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهاى مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینى قدس سره قرار گرفت.
رژیم پیشین با حمایت دول استعمارى روى کار آمد. از اینرو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج مىداد. تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال1343، که موجب اعتراض گسترده امام خمینى رحمه الله و مردم شد، از نمونههاى مهم این امر به شمار مىرود.
ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فکرى به سه دسته کلى تقسیم مىکند:
دسته اول: تولیدکنندگان اندیشه و نظریهپردازان انقلابى;
دسته دوم: انتشاردهندگان آن و کسانى که به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشههاى دیگران مىپردازند.
دسته سوم: مصرفکنندگان آن.
رهبر، نظریهپرداز انقلاب است و ویژگىهاى شخصیتى او، قدرت و نفوذ کلامش از عوامل مهم جلب وفادارى مردم مىباشد.
ضرورت وجود رهبرى در مبانى اندیشه سیاسى اسلام، امرى انکارناپذیر است. حکومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتىاند که صرفنظر کردن از آن ممکن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوههاى مشروع (نه تحمیلى و قهرى) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامى براى افراد جامعه قابل درک است.
از ویژگىهاى رهبرى انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویتبود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. قدرت رهبرى بر اتکال به خداوند و پذیرش عمیق مردمى استوار بود. پایان دادن به افسانه «جدایى دین از سیاست» از دیگر ویژگىهاى رهبرى بود که مبارزه را به کانون اصلى یعنى شاه معطوف کرد. مخاطبان رهبرى، تودههاى مسلمان انقلابى بودند، نه احزاب و گروههاى خاص. امام خمینىقدس سره از روزهاى آغازین انقلاب در سال 1342، آمریکا و اسرائیل را اساس بدبختىهاى جامعه برشمردند و تا پایان نهضتبر آن پافشارى نمودند. در مقایسه با نهضتهاى پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملى شدن نفت، امتیاز انقلاب سال1357 آن بود که از موضع فقاهت و مرجعیتبرخوردار بود.
رهبر انقلاب و شاگردان فکرى ایشان با ترسیم تصویرى واقعى از دین، نقش مهمى در احیاى فکر دینى و انقلاب ایجاد کردند. رهبرى در جهت ایجاد انقلاب، در جهانبینى و نظام ارزشى حاکم تاثیر مهمى از خود بر جاى گذاشت. بسیارى از مفاهیم دینى، که مورد سوء استفاده رژیم واقع مىشد - وجههاى از دین که پاسخگوى مشکلات عصر و از امعیتبرخوردار بود - مورد بازنگرى واقع گردید و تلقى صحیح و جدیدى از آن ارائه شد. از سوى دیگر، از میان بردن موانع احتمالى، که ممکن است در پیشبرد حرکت انقلابى ایجاد سد کند، از سوى رهبرى کنار زده شد. در این راستا، تمسک به «تقیه» براى کند کردن حرکت انقلابى در سالهاى آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر کارهاى ویژه رهبرى دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگى در مردم بود.
با ارتباطى که رهبرى انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبکه وسیعى از نیروهایى که مروج و بیانکننده اندیشه و فکر رهبرى در نقاط گوناگون کشورند، شکل گرفت و به مثابه یک حزب سیاسى در ایران عمل کرد، در حالى که ویژگىهاى ظاهرى حزب را نداشت. تجربه تاریخى یکصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینى و روحانیت در تحولات اجتماعى است. پیامهاى رهبرى در قالب مفاهیم اسلامى نقش مهمى در بسیج مردمى در طول شکلگیرى انقلاب داشته است. تحلیل محتواى این پیامها و موجى که توسط آن در بین مردم ایجاد مىشد بیانگر ماهیت و محتواى فکرى این انقلاب است. مهمترین هدفى که رهبرى در بسیارى از اعلامیهها بدان پاى مىفشرد اعلاى کلمه حق و استحکام مبانى دینى بود که رژیم گذشته در صدد محو و نابودى آنها مىکوشید.
با نگاهى به مواضع رهبرى در روند شکل گیرى نهضت ، مشاهده مى کنیم که نخستین مخالفت ها از سوى امام خمینى قدس سره ، که در آن قید اسلام و سوگند به قرآن کریم حذف شده بود ، در اعتراض به لایحه «انجمنهاى ایالتى و ولایتى» آغاز شد . در جریان همه پرسى آن نیز اعتراضات وسیعى از سوى رهبرى آغاز شد که منجر به اعتراضات وسیع مردم در شهرهاى گوناگون گردید.
فاجعه کشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واکنش رهبرى در قبال سیاستهاى ضد اسلامى رژیم بود. شهادت فرزند امام راحلرحمه الله در سال1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثى به شمار مىرود که در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال1357 گردید.
1 - انقلاب اسلامی - نظریه چالمرز جانسون
2 - انقلاب اسلامی - نظریه جیمز دیویس
3 - انقلاب اسلامی - نظریه مارکسیستی
4 - انقلاب اسلامی - نظریه توسعة نامتوازن ساموئل هانتینگتون
طبق این دیدگاه یکی از ویژگیهای اساسی نظام یا سیستم اجتماعی وجود ساخت ارزشی خاصی است که اعتصاب جامعه بر آن توافق دارند. ساختار ارزشی جامعه، نوع خاصی از عمل متقابل بین افراد مختلف و موجودیت گروهها و طبقات اجتماعی را از نظر اخلاقی قابل پذیرش میکند.
ارزشها الگوی پیدایش انتظارات مشترک و معیار هدایت و تنظیم رفتارند. همچنین تعیین کننده وقایع اجتماعی و معیاری برای تعیین عکسالعمل مناسب در برابر آنها به شمار می روند.
ارزشها برای سازمان دادن به نظام تقسیم کار اجتماعی ضرورت دارند زیرا با بهره برداری از آنها نیاز به استفاده از زور برای انتصاب هر فرد به وظیفهای تعیین شده منتفی میگردد. مهمترین کارکرد نظام ارزشی مشروعیت بخشی به بهرهبرداری از قدرت است.
براساس این دیدگاه انقلاب در اثر سه عامل متوالی به وقوع می پیوندد:
عدم تعادل (رکود قدرت) + انعطاف ناپذیری نخبگان حکومتی + عوامل شتابزا انقلاب
بنابراین بر طبق نظریه جانسون شرط اول وسوم فراهم بوده اما شرط دوم برقرار نبوده است و میتوانسته تعادل برقرار گردد اما انقلاب شده است. زیرا جانسون به دنیای واقعی و خصوصیات فردی مثل روش تبلیغی ماهرانه و زیرکی رهبری انقلاب که می تواند در موقعیتهای خاص موثر افتد را هیچگونه نقشی قائل نشده است.
وی همچنین در ادامه میگوید: ثبات و بیثباتی سیاسی در نهایت به وضعیت فکری جامعه وابسته است وجود نارضایتی انقلاب را می سازد شرایط قابل لمس، عرضة کافی یا ناکافی غذا، برابری و آزادی، مردم راضی برای تفاوت که از نظر کالاها موقعیت و قدرت فقیرند میتوانند از نظر سیاسی ساکت باقی بمانند و مخالفان ایشان سر به شورش بردارند. به همین صورت و با احتمال قویتر، فقیران ناراضی میتوانند دست به اغتشاش بزنند و ثروتمندان راضی با انقلاب مخالفت نمایند. در واقع باید بین مردم ناراضی محروم که از نظر میزان رفاه و موقعیت عینی متفاوتند اتحادی برقرار شود.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh
3 – اسلام زدایى رژیم گذشته و واکنش نیروهاى مذهبى
ملىگرایى
الف اسطورهسازى ملى: تکیه بر پیشینه تاریخى، راهى در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقى مىشد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملى و حافظ ایرانزمین معرفى مىگردید.
ب برگزارى جشنها و یادبودهاى واهى: در عصر پهلوى اول، یادبود هزاره فردوسى با هدف تاکید بر زبان فارسى، ملیت ایرانى و آیین زرتشتى و شاهنشاهى در مقابل دیانت اسلام مورد تاکید قرار گرفت و در عصر پهلوى دوم، جشنهاى 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلى و خارجى و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینى رحمه الله و مجامع و محافل مذهبى در داخل و خارج گردید.
ج بازنویسى تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشى و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامى، به بازنویسى آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله بهگونهاى نوشته شود که دوره اسلامى کمرنگ، حقیر و عامل عقبماندگى جامعه قلمداد گردد.
د تاکید بر زبان فارسى و حذف واژههاى عربى: یکى از ابعاد باستانگرایى احیاى زبان فارسى کهن و حذف واژههاى عربى بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگى جامعه با پیشینه دینى آن بود. این سیاست در بسیارى ازکشورهاى اسلامى و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینى و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید.
تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم
جایگزینى قوانین عرفى به جاى قوانین اسلامى در محاکم قضایى، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایى بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزى انقلاب تداوم و تعمیق یافت.
دامنزدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهتبود که با هدف بىتفاوتسازى و انفعال نسل جوان جامعه شکل مىگرفت.
تقویت ادیان ساختگى و تحریک اقلیتهاى دینى از دیگر مظاهر اسلامزدایى آن رژیم به شمار مىرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهاى مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینى قدس سره قرار گرفت.
وابستگى و غربزدگى
رژیم پیشین با حمایت دول استعمارى روى کار آمد. از اینرو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج مىداد. تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال1343، که موجب اعتراض گسترده امام خمینى رحمه الله و مردم شد، از نمونههاى مهم این امر به شمار مىرود.
4 - رهبرى
ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فکرى به سه دسته کلى تقسیم مىکند:
دسته اول: تولیدکنندگان اندیشه و نظریهپردازان انقلابى;
دسته دوم: انتشاردهندگان آن و کسانى که به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشههاى دیگران مىپردازند.
دسته سوم: مصرفکنندگان آن.
رهبر، نظریهپرداز انقلاب است و ویژگىهاى شخصیتى او، قدرت و نفوذ کلامش از عوامل مهم جلب وفادارى مردم مىباشد.
ضرورت وجود رهبرى در مبانى اندیشه سیاسى اسلام، امرى انکارناپذیر است. حکومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتىاند که صرفنظر کردن از آن ممکن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوههاى مشروع (نه تحمیلى و قهرى) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامى براى افراد جامعه قابل درک است.
از ویژگىهاى رهبرى انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویتبود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. قدرت رهبرى بر اتکال به خداوند و پذیرش عمیق مردمى استوار بود. پایان دادن به افسانه «جدایى دین از سیاست» از دیگر ویژگىهاى رهبرى بود که مبارزه را به کانون اصلى یعنى شاه معطوف کرد. مخاطبان رهبرى، تودههاى مسلمان انقلابى بودند، نه احزاب و گروههاى خاص. امام خمینىقدس سره از روزهاى آغازین انقلاب در سال 1342، آمریکا و اسرائیل را اساس بدبختىهاى جامعه برشمردند و تا پایان نهضتبر آن پافشارى نمودند. در مقایسه با نهضتهاى پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملى شدن نفت، امتیاز انقلاب سال1357 آن بود که از موضع فقاهت و مرجعیتبرخوردار بود.
رهبر انقلاب و شاگردان فکرى ایشان با ترسیم تصویرى واقعى از دین، نقش مهمى در احیاى فکر دینى و انقلاب ایجاد کردند. رهبرى در جهت ایجاد انقلاب، در جهانبینى و نظام ارزشى حاکم تاثیر مهمى از خود بر جاى گذاشت. بسیارى از مفاهیم دینى، که مورد سوء استفاده رژیم واقع مىشد - وجههاى از دین که پاسخگوى مشکلات عصر و از امعیتبرخوردار بود - مورد بازنگرى واقع گردید و تلقى صحیح و جدیدى از آن ارائه شد. از سوى دیگر، از میان بردن موانع احتمالى، که ممکن است در پیشبرد حرکت انقلابى ایجاد سد کند، از سوى رهبرى کنار زده شد. در این راستا، تمسک به «تقیه» براى کند کردن حرکت انقلابى در سالهاى آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر کارهاى ویژه رهبرى دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگى در مردم بود.
با ارتباطى که رهبرى انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبکه وسیعى از نیروهایى که مروج و بیانکننده اندیشه و فکر رهبرى در نقاط گوناگون کشورند، شکل گرفت و به مثابه یک حزب سیاسى در ایران عمل کرد، در حالى که ویژگىهاى ظاهرى حزب را نداشت. تجربه تاریخى یکصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینى و روحانیت در تحولات اجتماعى است. پیامهاى رهبرى در قالب مفاهیم اسلامى نقش مهمى در بسیج مردمى در طول شکلگیرى انقلاب داشته است. تحلیل محتواى این پیامها و موجى که توسط آن در بین مردم ایجاد مىشد بیانگر ماهیت و محتواى فکرى این انقلاب است. مهمترین هدفى که رهبرى در بسیارى از اعلامیهها بدان پاى مىفشرد اعلاى کلمه حق و استحکام مبانى دینى بود که رژیم گذشته در صدد محو و نابودى آنها مىکوشید.
با نگاهى به مواضع رهبرى در روند شکل گیرى نهضت ، مشاهده مى کنیم که نخستین مخالفت ها از سوى امام خمینى قدس سره ، که در آن قید اسلام و سوگند به قرآن کریم حذف شده بود ، در اعتراض به لایحه «انجمنهاى ایالتى و ولایتى» آغاز شد . در جریان همه پرسى آن نیز اعتراضات وسیعى از سوى رهبرى آغاز شد که منجر به اعتراضات وسیع مردم در شهرهاى گوناگون گردید.
فاجعه کشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واکنش رهبرى در قبال سیاستهاى ضد اسلامى رژیم بود. شهادت فرزند امام راحلرحمه الله در سال1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثى به شمار مىرود که در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال1357 گردید.
5 - نقش مساجد
انقلاب اسلامی و دیگر انقلابهای جهان
1 - انقلاب اسلامی - نظریه چالمرز جانسون
2 - انقلاب اسلامی - نظریه جیمز دیویس
3 - انقلاب اسلامی - نظریه مارکسیستی
4 - انقلاب اسلامی - نظریه توسعة نامتوازن ساموئل هانتینگتون
1 - انقلاب اسلامی - نظریه چالمرز جانسون
طبق این دیدگاه یکی از ویژگیهای اساسی نظام یا سیستم اجتماعی وجود ساخت ارزشی خاصی است که اعتصاب جامعه بر آن توافق دارند. ساختار ارزشی جامعه، نوع خاصی از عمل متقابل بین افراد مختلف و موجودیت گروهها و طبقات اجتماعی را از نظر اخلاقی قابل پذیرش میکند.
ارزشها الگوی پیدایش انتظارات مشترک و معیار هدایت و تنظیم رفتارند. همچنین تعیین کننده وقایع اجتماعی و معیاری برای تعیین عکسالعمل مناسب در برابر آنها به شمار می روند.
ارزشها برای سازمان دادن به نظام تقسیم کار اجتماعی ضرورت دارند زیرا با بهره برداری از آنها نیاز به استفاده از زور برای انتصاب هر فرد به وظیفهای تعیین شده منتفی میگردد. مهمترین کارکرد نظام ارزشی مشروعیت بخشی به بهرهبرداری از قدرت است.
براساس این دیدگاه انقلاب در اثر سه عامل متوالی به وقوع می پیوندد:
عدم تعادل (رکود قدرت) + انعطاف ناپذیری نخبگان حکومتی + عوامل شتابزا انقلاب
عدم تعادل
انعطاف ناپذیری نخبگان
عوامل شتابزا
بنابراین بر طبق نظریه جانسون شرط اول وسوم فراهم بوده اما شرط دوم برقرار نبوده است و میتوانسته تعادل برقرار گردد اما انقلاب شده است. زیرا جانسون به دنیای واقعی و خصوصیات فردی مثل روش تبلیغی ماهرانه و زیرکی رهبری انقلاب که می تواند در موقعیتهای خاص موثر افتد را هیچگونه نقشی قائل نشده است.
2 - انقلاب اسلامی - نظریه جیمز دیویس
وی همچنین در ادامه میگوید: ثبات و بیثباتی سیاسی در نهایت به وضعیت فکری جامعه وابسته است وجود نارضایتی انقلاب را می سازد شرایط قابل لمس، عرضة کافی یا ناکافی غذا، برابری و آزادی، مردم راضی برای تفاوت که از نظر کالاها موقعیت و قدرت فقیرند میتوانند از نظر سیاسی ساکت باقی بمانند و مخالفان ایشان سر به شورش بردارند. به همین صورت و با احتمال قویتر، فقیران ناراضی میتوانند دست به اغتشاش بزنند و ثروتمندان راضی با انقلاب مخالفت نمایند. در واقع باید بین مردم ناراضی محروم که از نظر میزان رفاه و موقعیت عینی متفاوتند اتحادی برقرار شود.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh