چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 7)
مسلمانی که میخواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است.»
1 - ناتمام گذاشتن آرمان نهضتها
2 - اختلافات داخلی و استفاده نکردن از نیروهای بالقوه مردم
3 - بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خویش و کشور
4 - نفوذ افراد غیر صالح در مراکز قدرت
5 - خودرأیی و خارج از مقررات و قانون عمل کردن
6 - اختلاف و تضعیف دستگاهها و قوای دیگر کشور
7 - بیصبری در برابر کمبودها
8 - مخالفت با اسلام ناب تحت عنوان آزادی و دمکراسی
9 - اختلاف بین شیعه و سنی
10 - عدول از حمایت از محرومین و پابرهنهها
هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد. در غیر این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است .
«باید شما توجه بکنید که انجمنهای اسلامی طوری باشند، اشخاصی باشند، که آزمایش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهایی که قبل از انقلاب میکردند معلوم باشد، کارهایی که بعد از انقلاب کردهاند معلوم باشد که – خدای نخواسته – در انجمنهای اسلامی یک وقت وضعی پیش نیاید که توجه شما سلب بشود از واقعیت و یک وقت ببینید که انجمن اسلامی هم گرایش پیدا کرده است به شرق یا گرایش پیدا کرده است به غرب. در همه انجمنهای اسلامی این سفارش را من کردهام مکرر. و در انجمنهای اسلامی دانشگاهها، علم و صنعت، اهمیتش از همه جا بیشتر است و باید با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسی، این معنا را شما پیگیر باشید که در انجمنهای اسلامی شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانید که امروز چون نمیتوانند به اسم غیر اسلام یک مسئلهای را عنوان کنند با اسم اسلام درست میکنند. همان منحرفین هم با اسم اسلام میخواهند مسائل خودشان را پخش کنند. همان اشخاصی هم که اسلام را سد راه خودشان میدانند و با اسلام صددرصد مخالف هستند با اسم اسلام وارد میدان میشوند، نه اینکه وارد بشوند و بگویند ما مسلمان نیستیم، نه، خطر آنها خیلی زیاد نیست. خطر آنهایی که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در سایر ارگانهای دیگر، با اسم اسلام وارد میشوند و به اسلام اعتقاد ندارند بیشتر از خطر آنهایی است که اسلام را میگویند ما قبول نداریم و چهرهشان واضح است؛ مردم از آنها احتراز میکنند و آنها نمیتوانند یک خطر مهمی داشته باشند. باید انجمنهای اسلامی و خصوصاً، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، توجه به این معنا را داشته باشند.»
«ما از – روی هم رفته – جامعهمان هیچ نگرانی نداریم. روی هم رفته، جامعه ما یک جامعه اسلامی است و دارد رو به اسلام میرود، اما از این خصوصیات و افراد نادر، که گاهی وقتها اشخاص بسیار خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند وارد بشوند و با ورود خودشان، انحراف ایجاد بکنند. و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب، یک نفر آمده است – فرض کنید – در این محل و خرابکارها، دیگران نیستند، نه، یک نفر فاسد یک وقت میبینید که یک انجمنی را فاسد میکند و یک کشوری را رو به فساد میکشاند. ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم.
این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود، او را تعقیب و مجازات میکنند، برای این (است) که اینهایی که این طور فسادها را در یک مملکتی میکنند، ولو توی خانهای این کار را میکنند، این کمکم سرایت میکند و جامعه را رو به فساد میبرد. خدای رحمان و رحیمی که با همه بندگانش رحمت دارد و میخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشریع، این طور فرموده است. آن وقت یک نفر آدمی که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را باید بکشید، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با این آدم است، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کمکم کشیده میشود به فساد؛ فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، اینور، آنور. اگر منحصر به خودشان بود حرفی نبود، اما فساد سرایت میکند، اخلاق فاسد سرایت میکند به همه، کمکم میبیند یک وقت یک کشوری فاسد شد اسلام از اول جلویش را خواسته بگیرد؛ گفته این کسی که این فساد را کرده، باید با او این جور رفتار کنید تا از اول نگذارد رشد پیدا کند این فساد.»
«فعالیتهای اسلامی در دانشگاهها، که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاهها باید انسانها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همینهاست که از دانشگاهها بیرون میآیند و چنانچه میدانید چون مقدرات مملکت دست جوانهایی است که بعد از (آنکه از) دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت میشوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهایی که میخواهند مملکت ما به یک سر و سامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت دارند و دانشگاه را نمیخواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی را به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند. اینها یک شیاطینی هستند؛ یعنی خارجیها، آنهایی که میخواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتوانند مقابلشان بایستد، دانشگاه روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد – آنها ممکن است در همین انجمنهای اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند؛ با اسم اسلام، مسائلی دیگر را پیش بیاورند. باید خیلی از کسانی که در این انجمنها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد میشود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است تحویل جامعه میدادند.»
«این مقدمه را که من عرض کردم برای این است که ما الآن در معرض یک خطر عظیم واقع هستیم که این خطر از خطر رژیم سابق برای ما بیشتر است؛ و آن، خطر افسار گسیختگی است. خطر افسار گسیختگی که انسان بعد از اینکه خودش را آزاد دید، بعد از اینکه دیوارهای استبداد را شکسته دید، بعد از اینکه از زندان 35 میلیونی بیرون آمد، حالا افسار گسیخته بشود؛ هر چه میخواهد بکند. یعنی بر خلاف آن تعلیماتی که انبیا از صدر عالم تا حالا آوردهاند که مهار کنند این قوای انسان را، مهار کنند این قدرتهایی که انسان دارد، مهار کنند این شهواتی که انسان دارد، حالا که ما، ملت ما، به واسطه همتی که کردند و به واسطه آن ایمانی که داشتند، خدای تبارک و تعالی آنها را موفق کرد و غالب شدهاند بر طاغوت، حالا مهار گسیخته بشود. این خطر، خطر بزرگی است، که تعالیم انبیا را به باد میدهد؛ زحمتهای رسول اکرم را به باد میدهد؛ آبروی اسلام را از بین میبرد. الآن آبروی اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران، که مردم همه عالم متوجهند به اینکه ببینند چه میکنید. اینکه الآن آزادی به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید، آیا چه میکنید؟ آیا افسار گسیخته شدید؟ دیگر حدی ندارد کارها؟ مرزی ندارد کارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید، به خانهها میریزید، مال مردم را میبرید، هتک آبروی مردم را میکنید؟ یا نه؛ تربیت، تربیت اسلامی است؛ حد و مرز دارد، حدود دارد در اسلام. اگر – چنانچه – یک کسی با دیگری هم دشمنی داشته باشد – که در اسلام نباید داشته باشد – اگر چنانچه کسی فرزند کسی را کشته باشد، حقی که اسلام به او داده این است که روی موازین آن قصاص بکنند. هیچ حق دیگری ندارد.»
«یک نکتهای که هست که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحه ما و هم برای همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این نکته میشود سنجید، این است که قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد میکشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل میکنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملتها ایجاد میکند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد باعث میشود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بار میآورد. امروز که مشاهده میکنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایی میکنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملتهای دیگر باید در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار میآورد. قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد میکشاند. و اگر چنانچه در رتبههای پایین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرتهای بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد میکشاند. آنها عالم را به فساد میکشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایینتر بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست، آن محله را به فساد میکشد. در یک خانواد هست، آن خانواده را به فساد میکشد.»
«بنده یک مسئلهای را که در نظر دارم و لازم میدانم که به همه ملت این مسئله را عرض کنم، و درباره او احساس خطر میکنم و ناراحتی دارم، آن این است که ما در مسئله سابق که بعضیها راجع به شورای نگهبان صحبتهایی کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مسئله را یک طوری حلش کنیم، و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا میشد خائف بودم. معالأسف این نصیحتی که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمیدانم چه دستهای مرموزی در کار است که همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیهای آوردند اینجا که من دیدم – بدون امضا البته – این اعلامیه بیاشکال یا از یک آدم بیعقلی صادر شده است و یا از یک آدم شیطانی، یا از یک دوست نادان، یا از دشمن شیطان. و او اینکه، آن مطلبی را که من راجع به شورای محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زنندهای گفته بودند که این آقایاناند که فلان هستند، و اسماء اشخاص محترم و متعهد که بعضی از اینها را من در طول انقلاب میشناسم، فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزی که من را نگران میکند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا میشود که میخواهد آن را منحرف کند. شیطان، خدای تبارک و تعالی را – به تعبیر من – تهدید کرد به اینکه من نمیگذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند. وقتی خودش رانده شد، گفت که – من نمیگذارم آنها دیگر – نمیتوانی ببینی دیگر اشخاصی را که به تو علاقهمند باشند، مگر آنهایی که خالصاند. کلیه چیزهایی که در آن بوی اختلاف میآید این بلااشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطبای جمعه، کسانی که قبل از خطبه صحبت میکنند بدانند که مسئلهای که بنده را ناراحت کرده است و میکند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود.»
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh
2 - آسیب شناسی سیاسی انقلاب اسلامی
1 - ناتمام گذاشتن آرمان نهضتها
2 - اختلافات داخلی و استفاده نکردن از نیروهای بالقوه مردم
3 - بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خویش و کشور
4 - نفوذ افراد غیر صالح در مراکز قدرت
5 - خودرأیی و خارج از مقررات و قانون عمل کردن
6 - اختلاف و تضعیف دستگاهها و قوای دیگر کشور
7 - بیصبری در برابر کمبودها
8 - مخالفت با اسلام ناب تحت عنوان آزادی و دمکراسی
9 - اختلاف بین شیعه و سنی
10 - عدول از حمایت از محرومین و پابرهنهها
1 - ناتمام گذاشتن آرمان نهضتها
2 - اختلافات داخلی و استفاده نکردن از نیروهای بالقوه مردم
3 - بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خویش و کشور
هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد. در غیر این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است .
4 - نفوذ افراد غیر صالح در مراکز قدرت
«باید شما توجه بکنید که انجمنهای اسلامی طوری باشند، اشخاصی باشند، که آزمایش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهایی که قبل از انقلاب میکردند معلوم باشد، کارهایی که بعد از انقلاب کردهاند معلوم باشد که – خدای نخواسته – در انجمنهای اسلامی یک وقت وضعی پیش نیاید که توجه شما سلب بشود از واقعیت و یک وقت ببینید که انجمن اسلامی هم گرایش پیدا کرده است به شرق یا گرایش پیدا کرده است به غرب. در همه انجمنهای اسلامی این سفارش را من کردهام مکرر. و در انجمنهای اسلامی دانشگاهها، علم و صنعت، اهمیتش از همه جا بیشتر است و باید با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسی، این معنا را شما پیگیر باشید که در انجمنهای اسلامی شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانید که امروز چون نمیتوانند به اسم غیر اسلام یک مسئلهای را عنوان کنند با اسم اسلام درست میکنند. همان منحرفین هم با اسم اسلام میخواهند مسائل خودشان را پخش کنند. همان اشخاصی هم که اسلام را سد راه خودشان میدانند و با اسلام صددرصد مخالف هستند با اسم اسلام وارد میدان میشوند، نه اینکه وارد بشوند و بگویند ما مسلمان نیستیم، نه، خطر آنها خیلی زیاد نیست. خطر آنهایی که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در سایر ارگانهای دیگر، با اسم اسلام وارد میشوند و به اسلام اعتقاد ندارند بیشتر از خطر آنهایی است که اسلام را میگویند ما قبول نداریم و چهرهشان واضح است؛ مردم از آنها احتراز میکنند و آنها نمیتوانند یک خطر مهمی داشته باشند. باید انجمنهای اسلامی و خصوصاً، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، توجه به این معنا را داشته باشند.»
«ما از – روی هم رفته – جامعهمان هیچ نگرانی نداریم. روی هم رفته، جامعه ما یک جامعه اسلامی است و دارد رو به اسلام میرود، اما از این خصوصیات و افراد نادر، که گاهی وقتها اشخاص بسیار خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند وارد بشوند و با ورود خودشان، انحراف ایجاد بکنند. و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب، یک نفر آمده است – فرض کنید – در این محل و خرابکارها، دیگران نیستند، نه، یک نفر فاسد یک وقت میبینید که یک انجمنی را فاسد میکند و یک کشوری را رو به فساد میکشاند. ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم.
این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود، او را تعقیب و مجازات میکنند، برای این (است) که اینهایی که این طور فسادها را در یک مملکتی میکنند، ولو توی خانهای این کار را میکنند، این کمکم سرایت میکند و جامعه را رو به فساد میبرد. خدای رحمان و رحیمی که با همه بندگانش رحمت دارد و میخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشریع، این طور فرموده است. آن وقت یک نفر آدمی که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را باید بکشید، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با این آدم است، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کمکم کشیده میشود به فساد؛ فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، اینور، آنور. اگر منحصر به خودشان بود حرفی نبود، اما فساد سرایت میکند، اخلاق فاسد سرایت میکند به همه، کمکم میبیند یک وقت یک کشوری فاسد شد اسلام از اول جلویش را خواسته بگیرد؛ گفته این کسی که این فساد را کرده، باید با او این جور رفتار کنید تا از اول نگذارد رشد پیدا کند این فساد.»
«فعالیتهای اسلامی در دانشگاهها، که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاهها باید انسانها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همینهاست که از دانشگاهها بیرون میآیند و چنانچه میدانید چون مقدرات مملکت دست جوانهایی است که بعد از (آنکه از) دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت میشوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهایی که میخواهند مملکت ما به یک سر و سامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت دارند و دانشگاه را نمیخواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی را به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند. اینها یک شیاطینی هستند؛ یعنی خارجیها، آنهایی که میخواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتوانند مقابلشان بایستد، دانشگاه روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد – آنها ممکن است در همین انجمنهای اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند؛ با اسم اسلام، مسائلی دیگر را پیش بیاورند. باید خیلی از کسانی که در این انجمنها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد میشود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است تحویل جامعه میدادند.»
5 - خودرأیی و خارج از مقررات و قانون عمل کردن
«این مقدمه را که من عرض کردم برای این است که ما الآن در معرض یک خطر عظیم واقع هستیم که این خطر از خطر رژیم سابق برای ما بیشتر است؛ و آن، خطر افسار گسیختگی است. خطر افسار گسیختگی که انسان بعد از اینکه خودش را آزاد دید، بعد از اینکه دیوارهای استبداد را شکسته دید، بعد از اینکه از زندان 35 میلیونی بیرون آمد، حالا افسار گسیخته بشود؛ هر چه میخواهد بکند. یعنی بر خلاف آن تعلیماتی که انبیا از صدر عالم تا حالا آوردهاند که مهار کنند این قوای انسان را، مهار کنند این قدرتهایی که انسان دارد، مهار کنند این شهواتی که انسان دارد، حالا که ما، ملت ما، به واسطه همتی که کردند و به واسطه آن ایمانی که داشتند، خدای تبارک و تعالی آنها را موفق کرد و غالب شدهاند بر طاغوت، حالا مهار گسیخته بشود. این خطر، خطر بزرگی است، که تعالیم انبیا را به باد میدهد؛ زحمتهای رسول اکرم را به باد میدهد؛ آبروی اسلام را از بین میبرد. الآن آبروی اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران، که مردم همه عالم متوجهند به اینکه ببینند چه میکنید. اینکه الآن آزادی به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید، آیا چه میکنید؟ آیا افسار گسیخته شدید؟ دیگر حدی ندارد کارها؟ مرزی ندارد کارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید، به خانهها میریزید، مال مردم را میبرید، هتک آبروی مردم را میکنید؟ یا نه؛ تربیت، تربیت اسلامی است؛ حد و مرز دارد، حدود دارد در اسلام. اگر – چنانچه – یک کسی با دیگری هم دشمنی داشته باشد – که در اسلام نباید داشته باشد – اگر چنانچه کسی فرزند کسی را کشته باشد، حقی که اسلام به او داده این است که روی موازین آن قصاص بکنند. هیچ حق دیگری ندارد.»
«یک نکتهای که هست که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحه ما و هم برای همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این نکته میشود سنجید، این است که قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد میکشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل میکنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملتها ایجاد میکند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد باعث میشود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بار میآورد. امروز که مشاهده میکنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایی میکنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملتهای دیگر باید در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار میآورد. قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد میکشاند. و اگر چنانچه در رتبههای پایین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرتهای بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد میکشاند. آنها عالم را به فساد میکشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایینتر بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست، آن محله را به فساد میکشد. در یک خانواد هست، آن خانواده را به فساد میکشد.»
6 - اختلاف و تضعیف دستگاهها و قوای دیگر کشور
«بنده یک مسئلهای را که در نظر دارم و لازم میدانم که به همه ملت این مسئله را عرض کنم، و درباره او احساس خطر میکنم و ناراحتی دارم، آن این است که ما در مسئله سابق که بعضیها راجع به شورای نگهبان صحبتهایی کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مسئله را یک طوری حلش کنیم، و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا میشد خائف بودم. معالأسف این نصیحتی که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمیدانم چه دستهای مرموزی در کار است که همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیهای آوردند اینجا که من دیدم – بدون امضا البته – این اعلامیه بیاشکال یا از یک آدم بیعقلی صادر شده است و یا از یک آدم شیطانی، یا از یک دوست نادان، یا از دشمن شیطان. و او اینکه، آن مطلبی را که من راجع به شورای محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زنندهای گفته بودند که این آقایاناند که فلان هستند، و اسماء اشخاص محترم و متعهد که بعضی از اینها را من در طول انقلاب میشناسم، فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزی که من را نگران میکند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا میشود که میخواهد آن را منحرف کند. شیطان، خدای تبارک و تعالی را – به تعبیر من – تهدید کرد به اینکه من نمیگذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند. وقتی خودش رانده شد، گفت که – من نمیگذارم آنها دیگر – نمیتوانی ببینی دیگر اشخاصی را که به تو علاقهمند باشند، مگر آنهایی که خالصاند. کلیه چیزهایی که در آن بوی اختلاف میآید این بلااشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطبای جمعه، کسانی که قبل از خطبه صحبت میکنند بدانند که مسئلهای که بنده را ناراحت کرده است و میکند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود.»
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh