عرفان های نو ظهور حاصل معنویت یا رهایی از معنویت
نويسنده: وهاب مشهديان عطاش
اوشو كه امروزه براي بسياري از جوانان به يك بت معنوي مبدل شده در سال 1985 م از آمريكا و نُه كشور اسلامي، به دليل فساد اخلاقي اخراج شد. و متأسفانه اين فرد فاسد معلول الحال، صنم بسياري از جوانان ايراني است. تأسف بارتر اينكه تاكنون سه هزار دانشجوي ايراني در هند جذب (اشوپارك) شده اند.اغلب دانشجويان ايراني در اين محل با يكديگر آشنا شده و با تشكيل گروههاي ده نفري هم قسم مي شوند، هرگز ازدواج نكنند و تا پايان عمر روابط سكس با يكديگر داشته باشند.
ما از اين جريان امروزه به «نهيليسم» يا «نيست انگاري» ياد مي كنيم كه «هرمان رائوشينگ» آن را مجموعه اي از آراء مي داند كه منكر هر گونه وجه امتياز ميان خير و شر هستند.
به عنوان مثال، نهيليسم نيچه به طور آشكارا، نابودي ارزش هاي ما بعد الطبيعي را مدنظر قرار مي دهد، و اين همان روندي است كه در دهه هاي بعد همچنان در غرب دنبال مي شود، اين جريان قوي در انديشة غرب به نفي ارزش هاي دين بسنده ننموده و متعاقباً در قرن بيستم، با تكيه بر «فرديت» و «آزادي شخصي» هر گونه آرمان عيني و نظام ارزشي را نفي مي كند و نوعي آنارشيسم قرن بيستمي را بنيان مي نهد كه به زعم «رائوشينگ» مبتني بر «غير واقعي شناختن همه واقعيت ها» مي باشد، يعني پوچي (ابسورد)، دوره اي كه در آن انسان نه به خدا ايمان دارد و نه به كفر، فقط به يك چيز معتقد است و آن پوچي است و بس.
البته نبايد از شاخصة عرفان هاي كاذب غافل ماند و جاذبه هاي آن را ناديده گرفت.
عرفان هاي كاذب عموماً تفكر زدا هستند و چهار مقوله الكل، اعتياد، سكس و مديتيشن در آنها به وفور يافت مي شود؟ كه قدرت جذب كنندگي زيادي در بين جوانان دارد.
با تكيه بر كيف جسمي جوان، هم روح او را تسخير مي كنند، هم اهداف پليد خويش را پيش مي برند در اين ميان شايد اوشو و شيطان پرستان گوي سبقت رااز ديگر رقبا بهتر ربوده ودر نيل به اين هدف موفق تر باشد.
تحصيلاتش را در هند تا درجه ي استادي فلسفه ادامه داد و در سال 1953 به نور حق مشرف و روشن ضمير شد. از سال 1963 در اقصي نقاط هند به ايراد خطابه در زمينه هاي معنوي و عوالم روحاني پرداخت.
در سال 1974، كمون خود در شهر پونا، هندوستان، را بنيان گذارد.در سال 1981، جهت معالجه به ايالت متحده رفت و در آنجا 5 سال اقامت گزيد.
پيروان بيشمار و سر سپردگان طريقتش، كه به عنوان «سانياسين» مشهورند، در مدت چهار ماه اراضي كوهپايه هاي ايالت «اورگون» را خريداري و شهري بنا نهادند كه به «راجينش پورام» مشهور و خار چشم دولت و سياستمداران آمريكايي شد.
بنابراين در سال 1986 به بهانه هايي واهي به شهرك، از زمين و هوا حمله ور شده؛ اوشو را از آمريكا اخراج و در زمان بازداشت به مسموميت وي اقدام كردند. از اوشو قريب 600 عنوان كتاب، 7000 ساعت نوار كاست و 1700 سخنراني ويدئويي باقي مانده است. آثار اوشو به اكثر زبانهاي زنده ي معاصر ترجمه و پيروانش در اقصي نقاط جهان امروز گسترده اند.
پنج ويژگي امانيستي «انسان محوري» در آيين اوشو به وضوح ديده مي شود:
الف) محوريت انسان
ب) تأكيد بر آزادي و اختيار انسان
ج) اعتقاد به توانايي فوق العاده ي انسان
د) طبيعت گرايي
هـ) مدارا
با اينكه اوشو در هند تا كسب درجه ي استادي، به تحصيل فلسفه پرداخت ولي دركلِ مكتبش، جايگاهي از عقل ديده نمي شود.
عقل و مباني عقلي را منطبق بر قوانين منطقي مي داند و منطق را در مقابل زندگي قرار مي دهد.
پس به نفي منطق و عقل مي پردازد:
قوانين منطق ثابت اند در حالي كه زندگي در جريان است. يك موج به موج ديگري مبدل مي شود. تعريف ها (منطق) هميشه به گذشته تعلق دارند در حالي كه زندگي متعلق به حال است. زندگي پيوسته در تغيير است و هر چيز هر لحظه در حال عوض شدن، اما تعريف ها ثابت اند و پايدار.
نبود عقل و تفكر ويژگي عرفانهاي شرقي است و مهمترين مخالف طريق خويش را، عقل و بهترين راهكار را نفي عقل مي دانند. آنجا كه قواعد و قوانين عقل برداشته شود و هيچ معيار تشخيصي نباشد مريد را به هر كجا و هركاري مي توان واداشت.
اوشو از عشق حرف مي زند و آنرا تا سر حد سكس تنزل مي دهد. انسجام كانون خانواده را زير سوال مي برد، انسان را دعوت به عيش و خوشي مي كند، آزاد، رها، تا كجا معلوم نيست!؟
نظر اوشو در مورد روابط آزاد و بدور از معيارهاي مذهبي در دهه ي 90 مشكلات زيادي به بار آورد آماري كه در سال 1990 ميلادي از فرزندان متولد شده خارج از چارچوب خانواده در كشورهاي توسعه يافته منتشر شده، تكان دهنده است.
در ايالت متحده با آنكه كاتوليك مذهب هستند و حفظ نهاد خانواده از اولويت هاي اصلي دولت و كليسا است.
با وجود همه آموزش هاي پيشگيري و آزادي سقط جنين 28 درصد از كل مواليد به طور نامشروع متولد شدند. اين رقم در كشورهاي اسكانديناوي به 50 درصد رسيد.
به خاطر جاذبه هاي شهواني عرفان اوشو، روزبه روز بر جمعيت اين فرقه افزوده شد، تا جايي كه دولت آمريكا صلاح را در آن ديد تا از دست اين استاد خود پرورده خلاص گردد، در پي بازداشت ايشان در سال 1986 در زندان ايالت اوكلاهوما، يك منبع قدرت تشعشع راديواكتيو را در تشك خواب اوشو پنهان كرد. تا توانايي هاي عقلاني، قابليت هاي گفتاري و سيستم دفاعي بدنش را نابود كنند.
در صبح 5 نوامبر تشك كثيفي كه شب پيش به زور وي را بر آن خوابانيده بودند، تعويض شد بلافاصله بعد از خوردن صبحانه احساس تهوع شديد كرد.
بعدها طبق دريافت دكترش مشخص شد كه اوشو را جز قرار دادن در معرض تشعشع راديواكتيو با زهر فوق العاده مهلك تاليوم ـ فلز سنگين مورد استفاده در زهر موش صحرايي ـ نيز مسموم كرده اند.
در اين مكتب زماني كه از عشق صحبت مي شود و آن تعبير خاص اوشو كه عشق زاده آميزش جنسي است، ترديدي براي خواننده به وجود مي آيد كه آيا اوشو به دنبال پرورش روح مريدانش بوده است؟! يا نه، به دنبال آن بوده كه از عرفاني دم بزند تا مريدانش در اين عرفان، به ارضاء شهوت جسمي خويش بپردازند.
اما آنچه ما تا به حال از عرفان راستين فهميده ايم؛ عرفان طريقي است كه در آن فرد در پي ظهور و تجلي معشوق، خود را محو او مي بيند. از دنيا و آنچه در آن است دل بريده و به تماشاي معشوقه ي خويش (حضرت حق) مشغول مي گردد.
اما در مكتب اوشو هم معناي عرفان تغيير مي كند، هم عشق و هم شهوت.
يكي از مهمترين اصول نزد اوشو، اصل عشق است. در اين زمينه كتابهاي مستقلي دارد از جمله «عشق، رقص زندگي»، «يك فنجان چاي» كه مجموعه اشعار اوست و ديگري مجموعه مقالات در زمينه ي عشق است.
عشق را شوق وافر دروني براي يكي بودن با كل مي داند، عشق دليل بي دليل است.
اوشو براي عشق ورزي به چهار مرحله معتقد است:
الف) حضور در لحظه (نه گذشته و نه آينده)
ب) قدم براي رسيدن به عشق
ج) تقسيم كردن و بخشيدن
د) هيچ بودن.
اين 4 مرحله به خودي خود مشكلي ندارند، ولي وقتي تفسير اوشو را از عشق متوجه مي شويم و نگاه به معشوقه را مي بينيم نظر به كلي تغيير مي كند.
وي معتقد است عشق بايد زميني باشد. معشوقه در عرفان يعني مادي و اين دنيايي بودن آن و عشق را در تضاد با هوس ها نمي داند، رسيدن به عشق تنها از طريق قطب مخالف امكان پذير است، ميل مرد به زن يا زن به مرد شروع عشق است.
بر خلاف تمام اديان الهي و مكاتب معنوي كه نسبت به روابط جنسي، بي تفاوت و يا دشمن هستند اوشو بر عكس در اين عرفان آموزش روابط جنسي مي دهد و قائل به سه سطح براي انسان در روابط جنسي است:
اول با روش زيستي پيش آفرينش (حيوان) آغاز شده، به منبع لذت و صميميت (انسان) و سرانجام به وسيله اي براي خود رستگاري (الهي) تبديل مي شود.
او از زنان به عنوان الگويي كه داراي استعداد براي رسيدن به اوج لذت جنسي بطور متوالي، ياد مي كند.
رابطه ي دختر و پسر در عرفان اوشو آزاد است، و از آن به عنوان يكي از روشهاي مراقبه ياد مي كند. ديدگاه اوشو درباره ي عشق بسيار زياد متأثر از فرويد و تا حدود زيادي از شاگرد فرويد، «يونگ» است. براين اساس وقتي از عشق صحبت مي كند منظورش همين عشق مجازي زميني و رابطه ي زن و مرد است.
اوشو تا جايي در شهوت راني پيش مي رود كه، در بقية توصيه هايش، مثلا مديتيشن، مريدان را ترغيب به سكس مي كند.
سكس بزرگترين هنر مديتيشن است اين پيشكش نتنتره به دنيا است. پيش كش تنتره از همه عالي تر است؛ زيرا كليدهايي را در اختيارت قرار مي دهد كه از پست ترين به عالي ترين استحاله پيدا مي كني.
كليدهايي را در اختيار قرار مي دهد كه لجن را به نيلوفر آبي بدل كني و... عشق از آميزش جنسي زاييده مي شود. مرد هميشه مهاجم است وزن هميشه تسليم.
اگر اين دو با يكديگر تركيب شوند «ما» باقي نمي ماند، «من» به وجود مي آيد و اين فنا است. اگر زن كاملا تسليم مرد گردد راه طولاني او كوتاه مي شود در اين صورت ازدواج هاي دروني و اتحاد كالبدهاي زنانه و مردانه داخلي به سهولت انجام مي گيرد و در چنين صورتي زن مي توان بگويد همسر خدا است.
پرداخت مفرط اوشو به اين روابط نامشروع و به اصطلاح «عرفان»، يكي از دلايل محبوبيت مكتبش است.
از جمله اقدامات مريدانش راه اندازي رسمي و همراه با تبليغات گسترده ي «اوشو پارك» است، كه جذابيت زيادي براي گرشدگران هند ايجاد كرده است و شعبه هايي از آن در ديگر كشورها تأسيس شده است.
در اين مكانها نوعي زندگي زناشويي و جمعي، فارغ از قيود اخلاقي و قاعده مند ترويج مي شود.
(از آنجايي كه مكتب عرفاني اوشو شكل گرفته از سه آئين تنتره، يوگا و بودا است به اصالت بدن و پرداختن به آن زياد بها مي دهند) ديدگاه اوشو در مورد همجنس گرايي جالب است وي معتقد است اين مسئله چيز مهمي نيست و هيچ چيز اشتباهي در آن رخ نمي دهد.
اين ايده هاي اجتماعي است كه چيزي را غلط يا درست مي شمارد. خوب است اول آن را بپذيريد چرا كه در صورت رد آن نمي توانيد آن را حل كنيد. هر چه بيشتر آن را رد كنيد، بيشتر جذب هم جنس خواهيد شد. چون هر چيزي كه ممنوع مي شود جذابيت بيشتري مي يابد و همجنس گرايي يكي از مراحل ضروري رشد انسان اعم از زن يا مرد است.
وي به سه مرحله رشد جنسي معتقد است:
الف) رابطه ي جنسي با خود در كودكي
ب) همجنس گرايي
ج) ناهمجنس گرايي.
اوشو با نقد عملكرد والدين در خانواده، استعمار فرزندان و تربيت اخلاقي آنان بر پايه ي آنچه كه متعلق به گذشته است، در نوع خود نوعي استعمار جديد مي داند.
سوال: آيا واقعا مي توان نقش تربيتي خانواده ها را استعمار فرزندان ناميد؟!! سپردن فرزندان به مكتب اوشو استعمار است يا تربيت توسط والدين؟
اوشو با نظام خانواده مخالف است، بر همين اساس تربيت و بزرگ كردن فرزندان را به عهده ي تشكيلات دولتي مي گذارد. دليل قائل شدن وي به اين ديدگاه به دوران كودكي اش بر مي گردد. اوشو هرگز طعم مهر و محبت مادر را در كانون گرم خانواده احساس نكرد.
از عرفان گرفته تا نظم عالم همه را به چوب سكس مي راند. حدود 70 جلد از آثار اوشو به زبان فارسي وجود دارد. چندين جلد آن بدون شك آموزش عشق بازي (زميني و خاكي) است.
اوشو كه امروزه براي بسياري از جوانان به يك بت معنوي مبدل شده در سال 1985 م از آمريكا و نُه كشور اسلامي، به دليل فساد اخلاقي اخراج شد. و متأسفانه اين فرد فاسد معلول الحال، صنم بسياري از جوانان ايراني است.
تأسف بارتر اينكه تاكنون سه هزار دانشجوي ايراني در هند جذب (اشوپارك) شده اند.
اوشو پارك مهمترين مركز سكس مذهبي در جهان و يكي از مهمترين مراكز توريستي كشور هند است.
ساليانه با جذب هزاران گردشگر باعث رونق صنعت گردشگري در آن كشور شده است.
اغلب دانشجويان ايراني در اين محل با يكديگر آشنا شده و با تشكيل گروههاي ده نفري هم قسم مي شوند، هرگز ازدواج نكنند و تا پايان عمر روابط سكس با يكديگر داشته باشند.
95 درصد دانشجويان اين دانشگاه بعد از اخذ مدرك از ادامه تحصيل خودداري كرده و جذب اوشو پارك مي شوند. در كشور ايران نيز در بعضي از شهرها جلسات معنوي سكس اوشو، برگزار مي شود.
با مصرف گَس، كُك و ماري جوانا در اين مراسم، پرداختن به رقص و سماع و در نهايت سكس در پي پيشرفت معنوي به انتظار مي نشينند.
هر چند بسياري از افرادي كه در اين مجالس شركت مي كنند در ابتدا به دنبال هوس بازي بوده و پي عرفان اوشو نرفته، ولي با تكرار و شركت مكرر، نوعي اعتياد پيدا مي شود و ناخودآگاه پيرو اين مسلك مي شوند.
افكار اوشو در مشرق زمين به ويژه در ايران اثر گذار بوده و در زمينه اينترنت حدود 20000 سايت فعال دارند و از اين طريق جذب نيرو مي كنند.
با سازمان دهي و برگزاري پارتي ها، جوانان را به خويش جلب مي كنند. در يكي از جلسات معنوي اوشو در پايتخت، چهل پسرو چهل دختر شركت داشتند، مراسم معنويشان به آنجا ختم شد، كه دخترها لباس زير پسرها پوشيده و پسرها لباس زير دخترها و به اعمال معنوي مي پرداختند.
البته اينطور نيست كه همه ي اعضا با نيت شهوت راني به اين مجالس كشيده مي شوند. تعدادي واقعا به خاطر حس عرفاني و دست يابي به حقيقت فريب خورده؛ و در اين جلسات شركت مي كنند.
فعاليت گروهي كه افكار اشو را در ايران ترويج مي دهند، همانند مكتب اكنكار زير زميني و غير رسمي بوده و تقريبا همگي از طرف عوامل خارجي پشتيباني مي شوند.
معمولا سرمداران با شناخت كامل و آگاهي از پوشالي بودن عرفان اوشو در پي نيل به مقاصد گوناگون از جمله اقتصادي و ارضاء شهوت، اين عرفان را تبليغ و ترويج مي كنند.
نمي توان پيشرفت علم و فرهنگ را در اختلاف نگاه دو دوره ناديده گرفت، ولي يك اصل، وجه مشترك هر دو گروه است و آن اصل، «شيطان» است. مريدان گرداگرد او جمع شده، اوست كه جلوه گري مي كند و ديگران تأثير مي پذيرند. اين عبارات نه شعار، بلكه عين كلمات شيطان پرستان است.
براساس نوع نگاه به شيطان، شيطان پرستي به دوره ي مختلف شيطان پرستي قديم و شيطان پرستي مدرن تقسيم مي شود:
و حتي قرباني به شيطان هديه مي كردند. ماندگارترين فرقه ي شيطان پرستي عهدكهن، شيطان پرستان موسوم به فرقه يزيديان، ازكردهاي عراق مي باشند. كوه سنجار واقع در موصل، محل اصلي زندگي فرقه يزيديان يا شيطان پرستان قديمي است.
مرشد و رئيس اين فرقه، شيخ شرف الدين ابوالفاضلي كه در بعلبك لبنان به دنيا آمده و نزديك موصل در خانقاه خود دفن شد.
دانشمندان زيادي در وصف كرامات شيخ، مطالبي گفته اند كه برخي، بسيار غلوآميز مي باشد.
سفارش شيخ به مريدان جالب است، سفارش شديد به دوري جستن از كتاب و سواد دارد. ذكر عقايد در اين مكتب، سينه و سينه نقل مي شود.
افراد اين فرقه شغل خاصي نداشته و اكثرا به كشاورزي و دامپروري مشغول هستند.
زبان كردي را زبان خدا، انبياء و نوعي تقدس براي آن قائل هستند. شيطان را مَلَك طاووس ناميده و در اين رابطه مي گويند:
ما به جز خداي عالميان، ملك طاووس را از آن رو گرامي مي داريم، كه او منشأ همه ي پليدي هاست. بايد او را راضي كنيم تا از انتقام او خلاص شويم، و به سعادت دنيا و آخرت برسيم. خداوند كريم نيز عاقبت با ملك طاووس آشتي مي كند و لعن كنندگان او هلاك خواهند شد.
آنها شمايل ملك طاووس را احترام مي كنند و زيارت آن را زيارت خود ملك طاووس مي دانند كه موجب پاكي از گناهان و قبولي عبادات مي شود.
آنها به خداي يگانه و هفت فرشته كه يكي از آنها ملك طاووس باشد اعتقاد دارند.
از ديگر اعتقادات اين گروه، اعتقاد به تناسخ است، البته تناسخ صعودي، (حلول روح در مكان معين و انتقال از كالبدهاي پست به عالي، براساس استحقاق و يا لطف) آداب و رسومي منحصر به فرد دارند.
پوشيدن لباس آبي حرام است، برخي از درختان بزرگ و قديمي را تقديس مي كنند و با پارچه مي پوشانند يا رنگ مي زنند لباس پشمين مي پوشند و از خاك و سنگ بستر مي سازند، آموختن سواد، حرام است، نماز جماعت را حرام مي دانند، آب دهان انداختن توهين به ملك طاووس و حرام است.
حمام كردن زير سقف را حرام مي دانند، كاهو، كلم پيچ، لوبيا و كدو، حرام است.
كوتاه كردن ناخن حرام است، غسل جنابت حرام است، گوشت ذبح شده ديگران و آشاميدن در ظرف آب ديگران ممنوع و حرام است.
كتاب مقدس نزد اين فرقه، جلوه كه مشتمل به پنج فصل و 490 كلمه است، و ديگري مصحف رش كه حدود 750 كلمه است.
از آنجايي كه بي سوادي جزء لاينفك اين فرقه است، كتابهايشان كم حجم و بيشتر موهوم و رازآلود است.
بر اين فرقه انتقادات بسياري وارد است، از بي سوادي گرفته تا تناسخ.
به اختصار چند نمونه را ذكر مي كنم:
الف) نقطه اصلي انحراف در اين آيين، بحث شيطان است. آيا شيطان عصيان امر خداوند كرد يا نه؟ اگر عاصي است احترام به او با تكريم خداوند جمع نمي شود. اگر سجده ملائك بر آدم شرك است، چنان كه مي گوييد آيا مي توان پذيرفت كه خداوند دستور به شرك داد؟!
ب) اگر شيطان اولين موحد است و عاصي نيست، پس چرا مي گوييد: ما به او احترام مي گذاريم تا از شر او در امان باشيم، يا مي گوييد: نهايتا خداوند شيطان را خواهد بخشيد و با او آشتي خواهد كرد.
ج) به علاوه در اكثر امور نظام عالم، كارها را به ملك طاووس واگذار كرده ايد. گويا خداي يگانه در خواب است.
ه)در جايي ديگر تناسخ را ذكر مي كنند. تناسخ و حلول روح مجدداً در بدني ديگر در همين دنيا مخالف انديشه ي معقول معاد است و با صراحت اديان آسماني متنافي است.
د) موسيقي مطرب، شراب، رقص از امور حرام است كه در برنامه هاي اين گروه جايگاه مهم و اساسي دارد.
احكام و آداب ذكر شده براي شيطان پرستان پشتوانه ديني يا عقلي معتبري ندارد، ملاك و منشاء اعتبار اين دستورات معلوم نيست، بلكه برخي از اين دستورات غير معقول و زشت است مثل:
حرمت سواد آموزي،
حرمت قضاي حاجت در مستراح،
حمام زير سقف،
طهارت بعد از قضاي حاجت،
برخي هم بي منطق و بي وجه مي نمايد مثل:
حرمت پوشيدن لباس آبي،
حرمت خوردن گوشت ماهي ها،
حرمت كاهو
و نيز حرمت غسل جنابت....
اين باطن هر كسي است كه شيطان در آن وجود دارد. مراسم شيطان پرستي جديد، مراسمي است براي دعوت از شيطان باطني و حس اهريمني دروني كه با اعمال جنسي، آرام و ارضاء مي شود.
آنها جسم پرست بوده و اعتقاد دارند هر آنچه كه وجود دارد مديون آلت تناسلي آدمي است و انسان بايد كامل ترين لذت جسماني و جنسي را در اين دنيا ببرد.
خيلي ها نيچه، را به عنوان پدر فرقه شيطان پرستي مي دانند، به دليل اينكه تفكر غالب و اصيل اين فرقه، كشتن خداوند است.
اما واقعيت آن است كه در اوائل قرن 19 م برخي از اشراف انگلستان كه عضو گروه فراماسوني بودند، به رهبري سر فرانسيس داشو، گروه شيطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را، در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوايل قرن نوزدهم شهر لندن مركز شيطان پرستان در اروپا گرديد.
استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسي فعاليت اصلي اين گروههاي شيطان پرست را تشكيل مي داد. در دهه 1960 م شيطان پرستي، توسط سرمايه داري يهود، مورد حمايت قرار گرفت و چند گروه شيطان پرست در انگلستان و ايالات متحده آمريكا به وجود آمد، كه معروف ترين آنها تشكيل «كليساي شيطان» در شهر سانفرانسيسكو مي باشند.
كليساي شيطان پرستي در قرون وسطي، به عنوان مكاني براي انجام مراسم شيطان پرستي استفاده مي شد و جايي بود كه در آن تنها و تنها محل قرار شيطان پرستان قديمي و انجام مراسم خود در آن مكان بود.
ولي در سال 1966م اين كليسا تبديل شد، به يك سري از فعاليت هاي زيرزميني و محلي براي انجام مراسم ارضاي جنسي اعضاء.
كتابهاي مقدس نزد شيطان پرستان مدرن، كتاب «مقدس شيطاني»، «جادوي شيطاني» و «مناسك شيطاني» نوشته ي آنتوان لوي و كتاب «انجيل شيطاني» كه مرجع دعا و عبادات شيطان پرستان است. كتاب «سياه شيطان» نيز جزو كتب مقدس اين گروه، كه هنوز به فارسي ترجمه نشده است.
كليساي شيطان پرستي به صورت علني و غير علني در اغلب كشورها وجود دارد. ولي در 5 كشور آمريكا، ايتاليا، انگليس، آلمان و چين به صورت علني به فعاليت مشغول هستند.
در بعضي كشورها مانند ايتاليا، رشته اي به نام شيطان پرستي در دانشگاه وجود دارد. آزادترين كشور براي انجام مراسم شيطان پرستي، آلمان است كه شنيع ترين اعمال در آنجا صورت مي گيرد.
شيطان پرستان داراي مراسم گوناگون هستند، كه يكي از آن مراسم، «بوسه ي مقدس» مي باشد؛
اين مراسم هنگام پيوستن عضو جديد به گروه شيطان پرستان صورت مي گيرد، به اين صورت كه فرد جديد عريان شده و بوسه توسط كشيش بر پنج عضو او زده مي شود، يكي از آن اعضاء، آلت تناسلي است.
از ديگر مراسم، نماز جماعت سياه كه شبيه مراسم عشاي رباني (مسيحيان) است، از ديگر مراسم، قرباني كردن براي شيطان است.
معمولا خود قرباني از قبل بي هوش و پس از غسل در شبي تاريك، قرباني و سپس سوزانده مي شود.
مراسم ديگر، دعاي محراب است؛ فرد در يك محراب قرار گرفته و با كشيدن پارچه اي سياه بر روي خود و استفاده از علامت ستاره پنج و خواندن اورادي، به نيايش و كسب قدرت از شيطان مشغول مي گردد.
او اولين كليساي شيطان پرستي جديد را تأسيس كرد. و اولين فردي بود كه از لغت شيطان پرستي فلسفي، استفاده نمود. از نظر آنها محور و اساس عالم هستي، انسان است و به خدايي كه برتر عالميان باشد، اعتقادي ندارند، پس نه پرستش خدا در كار است و نه اعتقاد به زندگي پس از مرگ و قيامت.
در اين شاخه شيطان پرستي خداي هر شخص، خود فرد است و هر كس به پرستش خويش مشغول و هدفش برتري يافتن خود بر ديگران است. نمي توان به قاطعيت گفت، اين مشرب خالي از معنويت است و عبادت در آن مفهومي ندارد، آنها با فرار از حقيقت و وجود عالم پس از مرگ، به همين واقعيت وجود انسان بسنده كرده و زندگي را منحصر در همين عالم دانسته و به پرستش خويش مشغول
مي شوند.
لاوي، تحت تأثير نوشته هاي فردريك نيچه، آليستر كوالي، اينرند ماركي دوساد، ويندهام لويس، چارلزداروين، مارك تواين بوده است، شيطان در نظر او مثبت مي باشد، در حالي كه تعاليم خداجويانه كليساها را مورد تمسخر قرار داده و افراد را دعوت به انزوا و دوري از گرايشات جمع مي نمايد.
براي همين خود را «شيطان پرستان سنتي» و شيطان پرستان فلسفي را «شيطان پرستان معاصر» مي نامند.
نمونه اي از آن، به اين قرار است:
الف) شيطان نماد وجود، زندگي شاداب و مادي است، نه خوابي ناچيز و معنوي (امور معنوي و غير مادي توهم و تظاهر است.
ب) شيطان مي گويد: كم عقلي و بي عفتي بهتر از رياكاري و خود فريبي است.
ج) شيطان، سنبل انتقام جويي است، نه گرداندن آن طرف صورت. (اشاره به رفتار محبت آميز مسيحيان دارد.)
د) شيطان، انسان را با ديگر حيوانات كاملا همانند مي داند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حيواني كه بر چهار دست و پا راه مي رود.
ي) شيطان، تمام آنچه كه گناه ناميده شده، مايه ي خرسندي، مسرت رواني، آرامش فكري و عاطفي مي داند در برخي منابع به 11 و برخي ديگر 20 قانون، براي شيطان پرستان اشاره شده است.
در اينجا به ذكر چند قانون بسنده مي كنيم:
الف) اگر مهماني در محل استراحتت است، كه تو را مي رنجاند، او را مورد ستم خويش قرار ده، بدون هيچ رحمي.
ب) به هيچ حيواني غير انسان صدمه نزن، مگر براي غذا يا دفع حمله اش.
پ) شادي را در پيروزي بجوييد نه در صلح
ت) همواره براي بيشتر، تلاش كنيد. پيروزي، پاياني ندارد.
ج) بميريد، به جاي آنكه تسليم شويد.
ر) خون يك جاندار بهترين است، از براي آبياري دانه هاي يك زندگي جديد.
د) هيچ چيز زيبا نيست به جز انسان، ولي زن، زيباترين موجود در جهان است.
ي) هر آن چيز كه عظيم است، بر فراز اندوه بنا شده است.
وي در سن شانزده سالگي به همراهي گروه سيرك، خانه را ترك مي كند. روحيه ي مهربان و خو گرفته وي با حيوانات، به او كمك مي كند، تا از تربيت كنندگان مشهور شير شود.
بعد از مدتي براي نمايش زيبايي اندام، به يكي از باشگاههاي زيبايي اندام در كاليفرنياي جنوبي مي رود و در همين باشگاه با «مرلين مونرو» آشنا مي شود و با او ازدواج مي كند.
در سال 1915 نيز با دختر چهارده ساله اي به نام «كارول لانسينگ» ازدواج مي كند. از همسر دوم صاحب دختري به نام كارلا در سال 1952م مي شود.
لوي در همين سال به عنوان عكاس پليس سانفرانسيسكو مشغول به كار شده و با بخش ناپسند كارهاي بشر، يعني قتل و بزه كاري و تجاوز به عنف، آشنا مي شود.
لوي مي گويد:
تجربيات همين دوره باعث شد، تا منكر خدا شود. لوي در خانه بزرگي كه به نام «خانه ي سياه» معروف شد، زندگي مي كرد و در همين خانه، جلسات هفتگي خود را بر پا مي نمود و به امور رازآلود و موضوعات سياهي مانند؛ خون آشام ها، آدم هاي گرگ صورت، شكنجه گري و جنون مي پرداخت و از هر نفر 5/2 دلار دريافت مي كرد. بعد از آن در سال 1966م كليساي شيطان را بنا مي نهاد و چهره مشهور محلي مي شد.
يكي از آلبوم هاي موسيقي وي، «شيطان به تعطيلات مي رود» نام دارد. لوي تا زمان مرگ روي كتاب خود با عنوان، «شيطان سخن مي گويد» كار كرد، اين كتاب در سال 1998م با مقدمه اي از اسقف اعظم كليساي شيطان، «مارلين منسون» به چاپ رسيد
پدر او در جنگ و يتنام شركت داشته و از نظر جسمي و رواني مورد آسيب واقع گرديد.
پس از تولد مارلين، دكترها و روان شناسان ارتش، از سلامت جمسي او (مارلين) تعجب كردند.
نكته ي جالب اينكه مارلين در يك مدرسه مذهبي (مسيحي) تحصيل مي كرد و در سن 18 سالگي به فلوريدا رفت تا شروع به نوشتن داستان و شعر كند، بعد از آن با شخصي به نام «scott mithell» ملاقات كرد، كه در آن موقع براي گروهي گيتار نواخت.
زندگي هُنري مارلين منسون از آن زمان آشنايي آغاز شد. منسون خواننده اي است كه در دهه نود با صداي سازهايي كه بيشتر به صداي اوراح شبيه بود، سبك تازه اي را به دنياي موسيقي معرفي كرد.
موضوعات اصلي اشعار مارلين منسون « Satanism , sex » مي باشد. موزيك هايش در برخي از شهرهاي انگلستان ممنوع است، چون اغلب كنسرت هايش لختي و غير قانوني مي باشد.
مرلين منسون در بازي كامپيوتري كه در سال 2005 عرضه شد، در نقش يكي از شخصيت هاي داستان به نام Edghr، صحبت مي كرد.
پايه گذاران شيطان پرستي، افرادي غير عادي، هم جنس باز، اهل شهوت راني افراطي و ساير زشتي ها هستند كه حتي رفتارهاي آنها در انگليس و كشورهاي غربي نيز مورد اعتراض و نفي قرار گرفته است.
شاعران و خوانندگان شيطانپرست، با گزينش كلمات و كمك گرفتن از آلات موسيقي مهيج، تلاش در تفهيم واژگان كليدي مكتب، در ذهن و ضمير ناخودآگاه شنوندگان، دارند.
خوانندگان متال وراك مدام در آهنگ هاي خود اين واژه ها را به كار مي برند:
به جهنم خوش آمديد
سرودي از جهنم
محكوم به جهنم
تو جهنم بسوز
شاهزادگان جهنم
نگهبان جهنم
مي خواهم به جهنم بروم
زنگ هاي جهنم.....
در حين اجراي كنسرت، مرام خود را ابراز و مهر تأييد بر افكار نامشروع خويش مي زنند. با تمام تنوعي كه در سبكهاي موسيقي خويش دارند، ولي همگي بر يك اصل توافق دارند و آن، «شيطان» است.
گروه شيطان پرست موسيقي راك، طبق نوشته هايش، نفس و زندگي خويش را به شيطان سپرده و شيطان را چون خداي خود مي پرستند.
آنها در بيانيه هاي خود اعلام مي كنند؛ شيطان به آنان قدرتي داده، تا به وسيله ي آن قدرت، معجزه اتي انجام دهند.
يكي از آن معجزات، خودكشي اشخاصي است كه براي شنيدن كنسرت اين گروهها در محل حاضر مي شوند؛ در بررسي روزنامه ها و رسانه ها مي توان نمونه جنايات و خودكشي فزاينده ي شنوندگان و بينندگان اين كنسرت ها را به صورت نمودار غير عادي كشتار، تجاوز به عنف، استفاده ي مرگ آور از مواد مخدر مشاهده كرد.
ميانگين خودكشي يا صدمه رساندن شديد به خود براي گروه شيطان پرست پينك فلويد، به پانزده تا بيست نفر، بعد از هر كنسرت مي رسد.
مرگ هاي زود هنگام، خودكشي، قتل، مواد مخدر و زنا و... فرجام موسيقي پاپ، راك و هوي متال است.
در موسيقي راك، زخمي كردن تبديل به امري رايج شده است. اعمال ديوانه وار و خشونت آميز، خود زني از اعمال عادي هواداران و مروجان اين نوع موسيقي هاي شيطاني است.
مثلاً پس از شنيدن صداي گوش خراش هوي متال، جواني، مادر خود را مي كشد، سپس به خود زني و آخر سر خودكشي مي كند.
بر پايه آمار منتشره در غرب از هر هفت نفر جواني كه به موسيقي راك گوش مي دهند، يك نفر خودكشي مي كند. تشويق به مواد مخدر، الكل و كارهاي ناباب، ديگر يك امر عادي است.
اصرار بسيار زيادي دارند به روابط نامشروع؛ يكي از هواداران راك مي گويد:
راك به خاطر زن است و من در مدت يك سال با پيش از دو هزار زن رابطه ي جنسي داشته ام.
در همين رابطه دويست نوع بيماري مقاربتي در ميان مردم آمريكا، به خاطر ارتباط جنسي، ناشي از تأثير موسيقي شيطاني رواج دارد.
گالت يكي از ستارگان موسيقي شيطاني، مراسم سكس خود در شو مشهورش را با اين مطلب به پايان مي رساند:
جلال و ستايش تا ابد از آن توست اي شيطان ! لذا روح من روزي در زير درخت نيك و بد آرام مي گيرد.
چندين جوان پس از شو مذكور خودكشي كردند.
براي آشنا شدن با اشعار شيطان پرستان، قطعه اي از آن را در زير بيان مي كنم:
تاريكي.... قلب خون آلودم را در آغوش مي گيري
Aniting our tear ful eyes
روياهايم... چشمان اشك بارمان را متحد مي كند.... فريبنده
Enchanting
در شب.... ابليس را در اشك هايم مي بوسم.
Atnight …. I kiss the serpent in the tears
براي سالها.... غم هاي تو سوگواري من است.
For years …. The sarrow I\'\'ve mourned
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
Har ken my moon child cry
كه آرزوي شي ديگر را دارند
Yearning for another night
ماتم مورد علاقه من
Mourning my once beloved
هيپونيزم و تاريكي
Mez maized and raven dark
جادوگر زنداني شب
My pake enchantress of thee night
از آخرين شمع سوزانم
At last my candle\'\'s burning down
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
The winter moon is shining bleak
جادوگر من براي تو
For the my encbantress
روياهايم را فريب بده
Enchating all my dreams
زيبا و سيل اشك هايش
Abeauty and her flood of tears
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
Night fall embrace my heart
جادوگر شب هاي من
My pale enchantress of the night
من تو را آرزو مي كنم
I desire the
با ترس با تو قدم مي زنم.... به سوي خاك
Fear ful I walk with thee …. Through dusk
به سوي بادهاي گمراهي.... او زيباست
Through winds of loss …. Her beauty and her
طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
Flood embrace my blecding heart
با اشك سقوط مي كنم با تو.... در آخر
Tear ful I full with thee … at last
مرا راهنمايي كن به جايي كه سايه هايت بخش مي شوند
Lead me there to where thy shadows cast
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته ي تاريكي
They dance in velvet darkness last
بر خيز اي ماه غمگين
Rise …. Bleak winter, full moon
برخيز...
Rise …
آنان كه آقايي جهان را در سر مي پروراند، تنها مانع را در مقابل خويش، اديان آسماني و تمام عقايد پاكي كه جهان را به صلح و آرامش، و دعوت به خويشتن داري در مقابل گناهان مي كند ديدند.
پس عزم را جزم كرده، تا با آوردن مكتبي به ظاهر زيبا و فريبنده، بر روي نقاط ضعف انسانها اثر گذاشته و آنها را از دست انسانيت رهايي بخشيده و خويش را راهبر و مرشد آنها معرفي كنند.
به گفته ي خيلي از انديشمندان، يهود و به خصوص صهيونيسم، در نيل به اهدافش تا به حال بسيار موفق بوده است. هر فكر و عمل پليدي كه در قالب يك شركت، يا يك سيستم هدف مند و منظم در عرصه ي جهان مشغول به فعاليت بوده، محال است، يك فرد يهودي رئيس آن شركت نباشد، و يا به طور مخفيانه از طرف جامعه يهوديان حمايت نشود.
بنيان گذار فرقه ي شيطان پرستي يك يهودي از خاندان لوي به نام آنتوان لوي است، كه در كليساي شيطانيش، مناسك جنسي جايگاه خاصي دارد. رقص ها و كارهاي جنسي از طريق گروههاي شيطان پرست، مثل متاليك در سطح عموم رواج داده مي شود.
صنعت سكس و بازرگاني تن، كه در رديف سود آورترين تجارت هاي جهان است، به همراه صنايع مشروب سازي، قاچاق مواد مخدر، قمار و صنعت سينما در انحصار يهود است.
شبكه وسيعي از كلوپ هاي شبانه و فاحشه خانه ها توسط «ويليام ساموئل رز نبرگ» مشهور به «بيلي رز» كه از يهوديان مهاجر به آمريكا است، تأسيس شد.
غول صنايع مشروب سازي، يهودي مهاجر، «ساموئل برو نفمن» است، كه امروزه دفتر مركزي كمپاني مشروبات الكلي برو نفمن ها به نام «سيگرام» در نيويورك است، و در 120 كشور جهان شعبه دارد، كه فروش سالانه آن بيش از يك ميليارد دلار است.
سلطان ديگر دنياي پنهان شخصي است يهودي، به نام «روچليد» كه بزرگترين امپراطوري قمار را در ايالات متحده ايجاد كرد. او در قاچاق مواد مخدر و مشروبات الكلي سرمايه گذاري عظيمي نمود.
اولين فيلم تاريخ سينما كه در آن حريم اخلاق شكسته شد «ماه آبي است» نام دارد، كه توسط يك يهودي به نام «اتو پرمينگو» در سال 1953 م كارگرداني شد و براي اولين بار واژه هايي مانند «آبستن و باكره» را به كار برد.
سه سال بعد همين كارگردان يهودي، فيلم «مردي با دست هاي طلايي» را عرضه كرد و يك تابوي اخلاقي ديگر را شكست، او براي اولين بار به نمايش اعتياد هرويين پرداخت.
پرمينگر در فيلم بعدي اش در سال 1959 م براي نخستين بار، صحنه ي تجاوز جنسي را به نمايش در آورد.
اين گوشه اي از خدمات يهود به جهان است. شيطان پرستي، كه ساخته ي يك صهيونسيم يهودي است، در حال نفوذ به مرزهاي ايران است.
هر چند در ايران كليسا و پايگاه مشخص و رسمي ندارند، ولي از همان طريق دوم يعني پشتيباني و ساپورت دوستان خويش در كشور سعي در جذب و به دام كشيدن جوانان دارد. بنابر اسناد بر ملا شده، سال گذشته حدود 8 ميليون دلار آمريكا، به حساب رابطي در ايران واريز شد؛
كه بين گروههاي شيطان پرست در شهرهاي مختلف ايران توزيع گرديد. بر اساس نتايج حاصل از تحقيقات، نزديك به 70 فرقه ي شيطان پرست در كشور شكل گرفته است و تعداد اعضاي اين گروهها در برخي از شهرها بالغ بر 2 هزار نفر مي باشد.
گروهاي موسوم به شيطان پرستي در صدد نفوذ به دانشگاهي بوده و با استفاده از فضاي ملتهب كنوني دانشگاه ها در حال تبليغ برنامه هاي خويش هستند.
شيوه هاي تبليغ و ترويج اين گروه به چند طريق مي باشد:
الف) در فضاي مجازي اينترنت، با بيش از 7 هزار سايت و بلاگ شخصي.
ب) ترويج و تبليغ موسيقي متال، رپ و راك در بين جوانان.
بعضي از جوانان فكر مي كنند، فقط صورت ظاهري موسيقي بر ايشان مهم است و كاري به معنا و مفهوم اشعار ندارند، ولي با كمي دقت در اشعار و سعي ايشان در القاء كردن يك موضوع مشخص در همه ي اشعار (شيطان) و با كمي دقت بر روي اثر گذاري موسيقي، در ضمير ناخودآگاه انسان، مشخص مي شود هدف خوانندگان اين موسيقي چيست؟!!
ج) ترويج علائم و نمادها: در بخش پوشاك جوانان، بسيار موفق هستند.
كمتر لباسي مي توان يافت، كه مروج غرب يا شيطان پرستي نباشد، نصب بعضي از نمادها بر روي ويترين مغازه ها، يا برچسب هايي كه در آنجا به فروش مي رسد و استفاده ي آنها توسط جوانان بر روي كتابها يا خودروها خويش، خود به عنوان تبليغي بر اي گروه شيطان پرستي محسوب مي گردد.
د) برگزاري مجالس شهواني: پارتي هاي شبانه، جشن رپ ها يا مراسم فارغ التحصيلي و مهماني هاي خاص دوستانه، با شركت اعضاي جديد در اين مراسم و جذب آنها توسط گروههاي شيطان پرست، در پي پايه ريزي گروه شيطان پرستي در ايران هستند.
با بيان ديدگاه شيطان پرستان و آگاهي از عقايد ايشان، خطر چنين گروههايي براي ما به وضوح روشن مي گردد. اما براساس اصل عقلي، شايد خواننده اي باشد، كه به دام اين گروه گرفتار شده است، بر حسب وظيفه چند نكته ي اساسي و پيامد همراهي اين گروهها را ياد آور مي شوم:
الف) همانطور كه اشاره شد مكتب ساختگي شيطان پرستي، توسط لابي صهيونيسم هاي يهودي راه اندازي و پشتيباني مي شود.
تنها دليلشان، تسخير روح تمام جوانان و سر كردگي عالم، است. با تصويب و صرف مبالغ هنگفت و به خدمت گرفتن خوانندگان و هنر پيشه گان معروف و راه اندازي سبك هاي مختلف موسيقي و در پي اش انتشار سي دي و مجلات و پارتي ها سعي در پر كردن خلاء روحي جوانان شرق و غرب دارند.
ب) با پي بردن اساتيد و روانشناسان صهيون، هميشه افرادي د ر عالم وجود دارند كه اهل تعقل نبوده و به دنبال هوا و هوس مي باشند.
با شناسايي اين افر اد و تشويق به ارضاء شهوت جسمي شان، روحشان را مورد تسخير خويش قرار داده و اهداف خويش را از طريق اين افراد، پيش مي برند.
پ) سران و اسقف هاي شيطان پرست و به تبعشان خوانندگان شيطان پرست تنها در پي تفهيم يك چيز به هواداران خويش هستند، اينكه ديناي يك شيطان پرست يك دنياي كثيف و سرشار از بدي ها است.
پس نمي شود فرد شيطان پرست باشد و در چنين دينايي زندگي كند و پاك باشد و به كاري دست نزند. از اين راه به اعضا تلقين مي كنند شما هم مشغول به كثافت كاري شويد تا زمان مرگ، تنها راه خلاصي از دنياي كثيف مرگ است و چه راهي بهتر از خودكشي؟!
ت) يك شيطان پرست بايد بداند كه اساس عالم بر پايه ي دروغ شكل گرفته و همه ي باورهاي انسانها ريشه در دروغ دارد.
پس نمي شود راست گفت، اگر هم حرف راست بزنيد، كسي حرف شما را باور نمي كند. در شيطان پرستي هر چيز، منفي اش درست است. هر كسي را گفتند، آدم خوبي است، او بدترين آدم ها است. بهترين كار، نزد مردم است.
ج) در شيطان پرستي يك قانون كلي وجود دارد. «ديدن» فقط نگاه كن، بدون تعقل به درستي و نادرستي اعمال نگاه نكن.
هر چه پيشوايان انجام دادند درست است. فقط تكرار كن و تعقل نكن. لازم نيست به حق و حقيقت اعمال دست پيدا كني. فقط به خودت نگاه كن و عمل كن هر چه كه خوشت مي آيد....
د) شيطان پرست ها در پي راه اندازي اخلاقي جديد براي جهنميان مي باشند و آن اخلاق قوم لوط است اعمال زشت قوم لوط را ترويج مي دهند و روز به روز در جوامع غربي شاهد طلب هم جنس خواهي بي سابقه اي هستيم.
در اكثر كشورهاي آزاد به صورت قانون در آمده ازدواج هم جنس گرايان.
و صد تأسف كه سردمداران آقايي جهان، (آمريكا، انگليس و كليساها) با حمايت خويش از اين گروهها، آنان را در نيل به اهدافشان جسورتر مي نمايد.
نشانه شيطان پرستي، ديگر سمبل، صليب وارونه و ستاره پنج پرو..... نيست، بلكه تجاوز، قتل و به ويژه تجاوز به كودكان و دختران باكره به همراه قتل آنان مي باشد.
هـ. آمار روز افزون جنايت در آمريكا و كشورهاي اروپايي زنگ خطري براي ايران و شيوع بيماري شيطان پرستي در بين جوانان است.
هر روز درذوب؛ خبر مي رسد؛ جمعي از شيطان پرستان دستگير شده كه نوجوانان و كودكان را وحشيانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تكه تكه مي كردند. استفاده افراطي از مشروبات الكلي، مواد مخدر، قرص هاي روان گردان و انرژي زا، استفاده و استعمال آلات مصنوعي، خوردن ادرار و مدفوع و.... ، معجوني از بيماري هاي روحي، رواني و جسمي، به خصوص بيماري ايدز را براي شيطان پرستان به ارمغان مي آرود.
• راه كارهاي مقابله
ما هيچ راهي نداريم جز آنكه عرفان اسلامي را به جوانان خويش پيشنهاد كنيم و دست از اين راز گونه بودنش بكشيم. پنجاه در صد راه مقابله شناخت عرفان كاذب است، پنجاه در صد ديگر، پيشنهاد عرفان جايگزين است. نمي شود به جوان گفت اين بد است، آن بد است، بايد راهي پيشنهاد داد تا روح تشنه ي جستجو كنندگان سيراب گردد. البته نبايد ا ز عوامل رواني اين حركت غافل ماند.
الف) حرف و عمل عاملان و توصيه كنندگان يكي باشد تا تأثير خود را بگذارد.
ب) توصيه به تفكر در فضاي حاضر كشور از مهمترين عوامل اثر گذار است. تعصب غلط مبارزه با تفكر در قالب فلسفه و تفكر فلسفي برداشته شود.
پ)عرفان و حرف هاي عرفاني به ميتينگ هاي سياسي وارد نشود و به عنوان تقدس و روحيه ي عرفاني، به عنوان ابزاري در خدمت سياست قرار گرفته نشود. (استفاده ابزاري اشخاص از عرفان، براي پيشبرد سياست خويش، هم سياست را خراب مي كند و هم عرفان را)
ج) احساسي نشدن و قوانين بازي را رعايت كردن، هر جا بوي توهين به مرام هاي مختلف در حين انتقاد شنيده شود ناخودآگاه مخاطب در پي واكنش و دفاع از عرفان مورد نظر بر مي آيد.
د) اثبات حق، نه اثبات خود: از مهمترين عواملي است كه در نقد مكاتب معنوي، بايد رعايت شود. گاهي اوقات افراد، در پي انتقاد، هدفي ديگر را دنبال مي كنند و آن اثبات خود است نه حق، كه نا خود آگاه مخاطب متوجه شده و در پي جبهه گرفتن ولو در مقابل كلام حق بر مي آيد.
منابع
. شايگان، داريوش، 1352. آسيا در برابر غرب. تهران. موسسه باغ انديشه. چاپ دوم، ص 13.
. اوشو، 1382. اينك بركه اي كهن. ترجمه سيروس سعدونديان. تهران. انتشارات نگارستان كتاب. ص 11.
. قنبري، آيت، 1378. نقدي بر امانيسم و ليبراليسم. قم. نشر فراز انديشه. ص 41.
. اوشو، 1381. ضربان قلب حقيقت مطلق. ترجمه مرضيه شنكايي. تهران. انتشارات فردوس. ص 406.
. كاستلز، مانوئل. 1385. عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ. ترجمه قدرت هويت. تهران. نشر طرح نو. چاپ پنجم، ج 2 ص 188.
. همان. اينك بركه اي كهن. ص 19.
. تونجي، محمد، 1380. يزيديان يا شيطان پرستان. ترجمه احسان مقدس. تهران، انتشارات عطايي، چاپ اول، ص 20.
. همان. ص 25ـ 28.
. همان. ص 29.
. همان. ص 106.
. آيتي، عبدا لحسين، 1326. كشف الحيل. تهران. نشر طباطبايي، چاپ 6. ج 2، ص 6.
. كريمي، حميد، 1388. جهان تاريك. قم. ناشر بوستان كتاب، چاپ اول. ص 25.
. همان. يزيديان يا شيطان پرستان. ص 125 ـ 176.
. همان. كشف الحيل. ص 27.
. همان. جهان تاريك. ص 40.
. همان. ص 44.
. همان. ص 46.
. www.Satanc8.blogfa.Com.
. www.xekiaz1000.blog.Com.
. همان. جهان تاريك. ص 48 ـ 57.
. همان. ص 126.
. همان. ص 95.
سايت باشگاه انديشه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :j133719
• جستار ورودي
ما از اين جريان امروزه به «نهيليسم» يا «نيست انگاري» ياد مي كنيم كه «هرمان رائوشينگ» آن را مجموعه اي از آراء مي داند كه منكر هر گونه وجه امتياز ميان خير و شر هستند.
به عنوان مثال، نهيليسم نيچه به طور آشكارا، نابودي ارزش هاي ما بعد الطبيعي را مدنظر قرار مي دهد، و اين همان روندي است كه در دهه هاي بعد همچنان در غرب دنبال مي شود، اين جريان قوي در انديشة غرب به نفي ارزش هاي دين بسنده ننموده و متعاقباً در قرن بيستم، با تكيه بر «فرديت» و «آزادي شخصي» هر گونه آرمان عيني و نظام ارزشي را نفي مي كند و نوعي آنارشيسم قرن بيستمي را بنيان مي نهد كه به زعم «رائوشينگ» مبتني بر «غير واقعي شناختن همه واقعيت ها» مي باشد، يعني پوچي (ابسورد)، دوره اي كه در آن انسان نه به خدا ايمان دارد و نه به كفر، فقط به يك چيز معتقد است و آن پوچي است و بس.
البته نبايد از شاخصة عرفان هاي كاذب غافل ماند و جاذبه هاي آن را ناديده گرفت.
عرفان هاي كاذب عموماً تفكر زدا هستند و چهار مقوله الكل، اعتياد، سكس و مديتيشن در آنها به وفور يافت مي شود؟ كه قدرت جذب كنندگي زيادي در بين جوانان دارد.
با تكيه بر كيف جسمي جوان، هم روح او را تسخير مي كنند، هم اهداف پليد خويش را پيش مي برند در اين ميان شايد اوشو و شيطان پرستان گوي سبقت رااز ديگر رقبا بهتر ربوده ودر نيل به اين هدف موفق تر باشد.
• گفتاراول: معنويت شهواني اوشو
1ـ ظهور و افول اوشو
تحصيلاتش را در هند تا درجه ي استادي فلسفه ادامه داد و در سال 1953 به نور حق مشرف و روشن ضمير شد. از سال 1963 در اقصي نقاط هند به ايراد خطابه در زمينه هاي معنوي و عوالم روحاني پرداخت.
در سال 1974، كمون خود در شهر پونا، هندوستان، را بنيان گذارد.در سال 1981، جهت معالجه به ايالت متحده رفت و در آنجا 5 سال اقامت گزيد.
پيروان بيشمار و سر سپردگان طريقتش، كه به عنوان «سانياسين» مشهورند، در مدت چهار ماه اراضي كوهپايه هاي ايالت «اورگون» را خريداري و شهري بنا نهادند كه به «راجينش پورام» مشهور و خار چشم دولت و سياستمداران آمريكايي شد.
بنابراين در سال 1986 به بهانه هايي واهي به شهرك، از زمين و هوا حمله ور شده؛ اوشو را از آمريكا اخراج و در زمان بازداشت به مسموميت وي اقدام كردند. از اوشو قريب 600 عنوان كتاب، 7000 ساعت نوار كاست و 1700 سخنراني ويدئويي باقي مانده است. آثار اوشو به اكثر زبانهاي زنده ي معاصر ترجمه و پيروانش در اقصي نقاط جهان امروز گسترده اند.
پنج ويژگي امانيستي «انسان محوري» در آيين اوشو به وضوح ديده مي شود:
الف) محوريت انسان
ب) تأكيد بر آزادي و اختيار انسان
ج) اعتقاد به توانايي فوق العاده ي انسان
د) طبيعت گرايي
هـ) مدارا
با اينكه اوشو در هند تا كسب درجه ي استادي، به تحصيل فلسفه پرداخت ولي دركلِ مكتبش، جايگاهي از عقل ديده نمي شود.
عقل و مباني عقلي را منطبق بر قوانين منطقي مي داند و منطق را در مقابل زندگي قرار مي دهد.
پس به نفي منطق و عقل مي پردازد:
قوانين منطق ثابت اند در حالي كه زندگي در جريان است. يك موج به موج ديگري مبدل مي شود. تعريف ها (منطق) هميشه به گذشته تعلق دارند در حالي كه زندگي متعلق به حال است. زندگي پيوسته در تغيير است و هر چيز هر لحظه در حال عوض شدن، اما تعريف ها ثابت اند و پايدار.
نبود عقل و تفكر ويژگي عرفانهاي شرقي است و مهمترين مخالف طريق خويش را، عقل و بهترين راهكار را نفي عقل مي دانند. آنجا كه قواعد و قوانين عقل برداشته شود و هيچ معيار تشخيصي نباشد مريد را به هر كجا و هركاري مي توان واداشت.
اوشو از عشق حرف مي زند و آنرا تا سر حد سكس تنزل مي دهد. انسجام كانون خانواده را زير سوال مي برد، انسان را دعوت به عيش و خوشي مي كند، آزاد، رها، تا كجا معلوم نيست!؟
نظر اوشو در مورد روابط آزاد و بدور از معيارهاي مذهبي در دهه ي 90 مشكلات زيادي به بار آورد آماري كه در سال 1990 ميلادي از فرزندان متولد شده خارج از چارچوب خانواده در كشورهاي توسعه يافته منتشر شده، تكان دهنده است.
در ايالت متحده با آنكه كاتوليك مذهب هستند و حفظ نهاد خانواده از اولويت هاي اصلي دولت و كليسا است.
با وجود همه آموزش هاي پيشگيري و آزادي سقط جنين 28 درصد از كل مواليد به طور نامشروع متولد شدند. اين رقم در كشورهاي اسكانديناوي به 50 درصد رسيد.
به خاطر جاذبه هاي شهواني عرفان اوشو، روزبه روز بر جمعيت اين فرقه افزوده شد، تا جايي كه دولت آمريكا صلاح را در آن ديد تا از دست اين استاد خود پرورده خلاص گردد، در پي بازداشت ايشان در سال 1986 در زندان ايالت اوكلاهوما، يك منبع قدرت تشعشع راديواكتيو را در تشك خواب اوشو پنهان كرد. تا توانايي هاي عقلاني، قابليت هاي گفتاري و سيستم دفاعي بدنش را نابود كنند.
در صبح 5 نوامبر تشك كثيفي كه شب پيش به زور وي را بر آن خوابانيده بودند، تعويض شد بلافاصله بعد از خوردن صبحانه احساس تهوع شديد كرد.
بعدها طبق دريافت دكترش مشخص شد كه اوشو را جز قرار دادن در معرض تشعشع راديواكتيو با زهر فوق العاده مهلك تاليوم ـ فلز سنگين مورد استفاده در زهر موش صحرايي ـ نيز مسموم كرده اند.
2ـ عشق عرفاني يا عرفان شهواني
در اين مكتب زماني كه از عشق صحبت مي شود و آن تعبير خاص اوشو كه عشق زاده آميزش جنسي است، ترديدي براي خواننده به وجود مي آيد كه آيا اوشو به دنبال پرورش روح مريدانش بوده است؟! يا نه، به دنبال آن بوده كه از عرفاني دم بزند تا مريدانش در اين عرفان، به ارضاء شهوت جسمي خويش بپردازند.
اما آنچه ما تا به حال از عرفان راستين فهميده ايم؛ عرفان طريقي است كه در آن فرد در پي ظهور و تجلي معشوق، خود را محو او مي بيند. از دنيا و آنچه در آن است دل بريده و به تماشاي معشوقه ي خويش (حضرت حق) مشغول مي گردد.
اما در مكتب اوشو هم معناي عرفان تغيير مي كند، هم عشق و هم شهوت.
يكي از مهمترين اصول نزد اوشو، اصل عشق است. در اين زمينه كتابهاي مستقلي دارد از جمله «عشق، رقص زندگي»، «يك فنجان چاي» كه مجموعه اشعار اوست و ديگري مجموعه مقالات در زمينه ي عشق است.
عشق را شوق وافر دروني براي يكي بودن با كل مي داند، عشق دليل بي دليل است.
اوشو براي عشق ورزي به چهار مرحله معتقد است:
الف) حضور در لحظه (نه گذشته و نه آينده)
ب) قدم براي رسيدن به عشق
ج) تقسيم كردن و بخشيدن
د) هيچ بودن.
اين 4 مرحله به خودي خود مشكلي ندارند، ولي وقتي تفسير اوشو را از عشق متوجه مي شويم و نگاه به معشوقه را مي بينيم نظر به كلي تغيير مي كند.
وي معتقد است عشق بايد زميني باشد. معشوقه در عرفان يعني مادي و اين دنيايي بودن آن و عشق را در تضاد با هوس ها نمي داند، رسيدن به عشق تنها از طريق قطب مخالف امكان پذير است، ميل مرد به زن يا زن به مرد شروع عشق است.
بر خلاف تمام اديان الهي و مكاتب معنوي كه نسبت به روابط جنسي، بي تفاوت و يا دشمن هستند اوشو بر عكس در اين عرفان آموزش روابط جنسي مي دهد و قائل به سه سطح براي انسان در روابط جنسي است:
اول با روش زيستي پيش آفرينش (حيوان) آغاز شده، به منبع لذت و صميميت (انسان) و سرانجام به وسيله اي براي خود رستگاري (الهي) تبديل مي شود.
او از زنان به عنوان الگويي كه داراي استعداد براي رسيدن به اوج لذت جنسي بطور متوالي، ياد مي كند.
رابطه ي دختر و پسر در عرفان اوشو آزاد است، و از آن به عنوان يكي از روشهاي مراقبه ياد مي كند. ديدگاه اوشو درباره ي عشق بسيار زياد متأثر از فرويد و تا حدود زيادي از شاگرد فرويد، «يونگ» است. براين اساس وقتي از عشق صحبت مي كند منظورش همين عشق مجازي زميني و رابطه ي زن و مرد است.
اوشو تا جايي در شهوت راني پيش مي رود كه، در بقية توصيه هايش، مثلا مديتيشن، مريدان را ترغيب به سكس مي كند.
سكس بزرگترين هنر مديتيشن است اين پيشكش نتنتره به دنيا است. پيش كش تنتره از همه عالي تر است؛ زيرا كليدهايي را در اختيارت قرار مي دهد كه از پست ترين به عالي ترين استحاله پيدا مي كني.
كليدهايي را در اختيار قرار مي دهد كه لجن را به نيلوفر آبي بدل كني و... عشق از آميزش جنسي زاييده مي شود. مرد هميشه مهاجم است وزن هميشه تسليم.
اگر اين دو با يكديگر تركيب شوند «ما» باقي نمي ماند، «من» به وجود مي آيد و اين فنا است. اگر زن كاملا تسليم مرد گردد راه طولاني او كوتاه مي شود در اين صورت ازدواج هاي دروني و اتحاد كالبدهاي زنانه و مردانه داخلي به سهولت انجام مي گيرد و در چنين صورتي زن مي توان بگويد همسر خدا است.
پرداخت مفرط اوشو به اين روابط نامشروع و به اصطلاح «عرفان»، يكي از دلايل محبوبيت مكتبش است.
از جمله اقدامات مريدانش راه اندازي رسمي و همراه با تبليغات گسترده ي «اوشو پارك» است، كه جذابيت زيادي براي گرشدگران هند ايجاد كرده است و شعبه هايي از آن در ديگر كشورها تأسيس شده است.
در اين مكانها نوعي زندگي زناشويي و جمعي، فارغ از قيود اخلاقي و قاعده مند ترويج مي شود.
(از آنجايي كه مكتب عرفاني اوشو شكل گرفته از سه آئين تنتره، يوگا و بودا است به اصالت بدن و پرداختن به آن زياد بها مي دهند) ديدگاه اوشو در مورد همجنس گرايي جالب است وي معتقد است اين مسئله چيز مهمي نيست و هيچ چيز اشتباهي در آن رخ نمي دهد.
اين ايده هاي اجتماعي است كه چيزي را غلط يا درست مي شمارد. خوب است اول آن را بپذيريد چرا كه در صورت رد آن نمي توانيد آن را حل كنيد. هر چه بيشتر آن را رد كنيد، بيشتر جذب هم جنس خواهيد شد. چون هر چيزي كه ممنوع مي شود جذابيت بيشتري مي يابد و همجنس گرايي يكي از مراحل ضروري رشد انسان اعم از زن يا مرد است.
وي به سه مرحله رشد جنسي معتقد است:
الف) رابطه ي جنسي با خود در كودكي
ب) همجنس گرايي
ج) ناهمجنس گرايي.
اوشو با نقد عملكرد والدين در خانواده، استعمار فرزندان و تربيت اخلاقي آنان بر پايه ي آنچه كه متعلق به گذشته است، در نوع خود نوعي استعمار جديد مي داند.
سوال: آيا واقعا مي توان نقش تربيتي خانواده ها را استعمار فرزندان ناميد؟!! سپردن فرزندان به مكتب اوشو استعمار است يا تربيت توسط والدين؟
اوشو با نظام خانواده مخالف است، بر همين اساس تربيت و بزرگ كردن فرزندان را به عهده ي تشكيلات دولتي مي گذارد. دليل قائل شدن وي به اين ديدگاه به دوران كودكي اش بر مي گردد. اوشو هرگز طعم مهر و محبت مادر را در كانون گرم خانواده احساس نكرد.
3ـ اوشو و ايرانيان
از عرفان گرفته تا نظم عالم همه را به چوب سكس مي راند. حدود 70 جلد از آثار اوشو به زبان فارسي وجود دارد. چندين جلد آن بدون شك آموزش عشق بازي (زميني و خاكي) است.
اوشو كه امروزه براي بسياري از جوانان به يك بت معنوي مبدل شده در سال 1985 م از آمريكا و نُه كشور اسلامي، به دليل فساد اخلاقي اخراج شد. و متأسفانه اين فرد فاسد معلول الحال، صنم بسياري از جوانان ايراني است.
تأسف بارتر اينكه تاكنون سه هزار دانشجوي ايراني در هند جذب (اشوپارك) شده اند.
اوشو پارك مهمترين مركز سكس مذهبي در جهان و يكي از مهمترين مراكز توريستي كشور هند است.
ساليانه با جذب هزاران گردشگر باعث رونق صنعت گردشگري در آن كشور شده است.
اغلب دانشجويان ايراني در اين محل با يكديگر آشنا شده و با تشكيل گروههاي ده نفري هم قسم مي شوند، هرگز ازدواج نكنند و تا پايان عمر روابط سكس با يكديگر داشته باشند.
95 درصد دانشجويان اين دانشگاه بعد از اخذ مدرك از ادامه تحصيل خودداري كرده و جذب اوشو پارك مي شوند. در كشور ايران نيز در بعضي از شهرها جلسات معنوي سكس اوشو، برگزار مي شود.
با مصرف گَس، كُك و ماري جوانا در اين مراسم، پرداختن به رقص و سماع و در نهايت سكس در پي پيشرفت معنوي به انتظار مي نشينند.
هر چند بسياري از افرادي كه در اين مجالس شركت مي كنند در ابتدا به دنبال هوس بازي بوده و پي عرفان اوشو نرفته، ولي با تكرار و شركت مكرر، نوعي اعتياد پيدا مي شود و ناخودآگاه پيرو اين مسلك مي شوند.
افكار اوشو در مشرق زمين به ويژه در ايران اثر گذار بوده و در زمينه اينترنت حدود 20000 سايت فعال دارند و از اين طريق جذب نيرو مي كنند.
با سازمان دهي و برگزاري پارتي ها، جوانان را به خويش جلب مي كنند. در يكي از جلسات معنوي اوشو در پايتخت، چهل پسرو چهل دختر شركت داشتند، مراسم معنويشان به آنجا ختم شد، كه دخترها لباس زير پسرها پوشيده و پسرها لباس زير دخترها و به اعمال معنوي مي پرداختند.
البته اينطور نيست كه همه ي اعضا با نيت شهوت راني به اين مجالس كشيده مي شوند. تعدادي واقعا به خاطر حس عرفاني و دست يابي به حقيقت فريب خورده؛ و در اين جلسات شركت مي كنند.
فعاليت گروهي كه افكار اشو را در ايران ترويج مي دهند، همانند مكتب اكنكار زير زميني و غير رسمي بوده و تقريبا همگي از طرف عوامل خارجي پشتيباني مي شوند.
معمولا سرمداران با شناخت كامل و آگاهي از پوشالي بودن عرفان اوشو در پي نيل به مقاصد گوناگون از جمله اقتصادي و ارضاء شهوت، اين عرفان را تبليغ و ترويج مي كنند.
• گفتار دوم: شيطان پرستي
نمي توان پيشرفت علم و فرهنگ را در اختلاف نگاه دو دوره ناديده گرفت، ولي يك اصل، وجه مشترك هر دو گروه است و آن اصل، «شيطان» است. مريدان گرداگرد او جمع شده، اوست كه جلوه گري مي كند و ديگران تأثير مي پذيرند. اين عبارات نه شعار، بلكه عين كلمات شيطان پرستان است.
براساس نوع نگاه به شيطان، شيطان پرستي به دوره ي مختلف شيطان پرستي قديم و شيطان پرستي مدرن تقسيم مي شود:
1ـ شيطان پرستان قديم (يزيديان)
و حتي قرباني به شيطان هديه مي كردند. ماندگارترين فرقه ي شيطان پرستي عهدكهن، شيطان پرستان موسوم به فرقه يزيديان، ازكردهاي عراق مي باشند. كوه سنجار واقع در موصل، محل اصلي زندگي فرقه يزيديان يا شيطان پرستان قديمي است.
مرشد و رئيس اين فرقه، شيخ شرف الدين ابوالفاضلي كه در بعلبك لبنان به دنيا آمده و نزديك موصل در خانقاه خود دفن شد.
دانشمندان زيادي در وصف كرامات شيخ، مطالبي گفته اند كه برخي، بسيار غلوآميز مي باشد.
سفارش شيخ به مريدان جالب است، سفارش شديد به دوري جستن از كتاب و سواد دارد. ذكر عقايد در اين مكتب، سينه و سينه نقل مي شود.
افراد اين فرقه شغل خاصي نداشته و اكثرا به كشاورزي و دامپروري مشغول هستند.
زبان كردي را زبان خدا، انبياء و نوعي تقدس براي آن قائل هستند. شيطان را مَلَك طاووس ناميده و در اين رابطه مي گويند:
ما به جز خداي عالميان، ملك طاووس را از آن رو گرامي مي داريم، كه او منشأ همه ي پليدي هاست. بايد او را راضي كنيم تا از انتقام او خلاص شويم، و به سعادت دنيا و آخرت برسيم. خداوند كريم نيز عاقبت با ملك طاووس آشتي مي كند و لعن كنندگان او هلاك خواهند شد.
آنها شمايل ملك طاووس را احترام مي كنند و زيارت آن را زيارت خود ملك طاووس مي دانند كه موجب پاكي از گناهان و قبولي عبادات مي شود.
آنها به خداي يگانه و هفت فرشته كه يكي از آنها ملك طاووس باشد اعتقاد دارند.
از ديگر اعتقادات اين گروه، اعتقاد به تناسخ است، البته تناسخ صعودي، (حلول روح در مكان معين و انتقال از كالبدهاي پست به عالي، براساس استحقاق و يا لطف) آداب و رسومي منحصر به فرد دارند.
پوشيدن لباس آبي حرام است، برخي از درختان بزرگ و قديمي را تقديس مي كنند و با پارچه مي پوشانند يا رنگ مي زنند لباس پشمين مي پوشند و از خاك و سنگ بستر مي سازند، آموختن سواد، حرام است، نماز جماعت را حرام مي دانند، آب دهان انداختن توهين به ملك طاووس و حرام است.
حمام كردن زير سقف را حرام مي دانند، كاهو، كلم پيچ، لوبيا و كدو، حرام است.
كوتاه كردن ناخن حرام است، غسل جنابت حرام است، گوشت ذبح شده ديگران و آشاميدن در ظرف آب ديگران ممنوع و حرام است.
كتاب مقدس نزد اين فرقه، جلوه كه مشتمل به پنج فصل و 490 كلمه است، و ديگري مصحف رش كه حدود 750 كلمه است.
از آنجايي كه بي سوادي جزء لاينفك اين فرقه است، كتابهايشان كم حجم و بيشتر موهوم و رازآلود است.
بر اين فرقه انتقادات بسياري وارد است، از بي سوادي گرفته تا تناسخ.
به اختصار چند نمونه را ذكر مي كنم:
الف) نقطه اصلي انحراف در اين آيين، بحث شيطان است. آيا شيطان عصيان امر خداوند كرد يا نه؟ اگر عاصي است احترام به او با تكريم خداوند جمع نمي شود. اگر سجده ملائك بر آدم شرك است، چنان كه مي گوييد آيا مي توان پذيرفت كه خداوند دستور به شرك داد؟!
ب) اگر شيطان اولين موحد است و عاصي نيست، پس چرا مي گوييد: ما به او احترام مي گذاريم تا از شر او در امان باشيم، يا مي گوييد: نهايتا خداوند شيطان را خواهد بخشيد و با او آشتي خواهد كرد.
ج) به علاوه در اكثر امور نظام عالم، كارها را به ملك طاووس واگذار كرده ايد. گويا خداي يگانه در خواب است.
ه)در جايي ديگر تناسخ را ذكر مي كنند. تناسخ و حلول روح مجدداً در بدني ديگر در همين دنيا مخالف انديشه ي معقول معاد است و با صراحت اديان آسماني متنافي است.
د) موسيقي مطرب، شراب، رقص از امور حرام است كه در برنامه هاي اين گروه جايگاه مهم و اساسي دارد.
احكام و آداب ذكر شده براي شيطان پرستان پشتوانه ديني يا عقلي معتبري ندارد، ملاك و منشاء اعتبار اين دستورات معلوم نيست، بلكه برخي از اين دستورات غير معقول و زشت است مثل:
حرمت سواد آموزي،
حرمت قضاي حاجت در مستراح،
حمام زير سقف،
طهارت بعد از قضاي حاجت،
برخي هم بي منطق و بي وجه مي نمايد مثل:
حرمت پوشيدن لباس آبي،
حرمت خوردن گوشت ماهي ها،
حرمت كاهو
و نيز حرمت غسل جنابت....
2ـ شيطان پرستان مدرن(New-satanism)
اين باطن هر كسي است كه شيطان در آن وجود دارد. مراسم شيطان پرستي جديد، مراسمي است براي دعوت از شيطان باطني و حس اهريمني دروني كه با اعمال جنسي، آرام و ارضاء مي شود.
آنها جسم پرست بوده و اعتقاد دارند هر آنچه كه وجود دارد مديون آلت تناسلي آدمي است و انسان بايد كامل ترين لذت جسماني و جنسي را در اين دنيا ببرد.
خيلي ها نيچه، را به عنوان پدر فرقه شيطان پرستي مي دانند، به دليل اينكه تفكر غالب و اصيل اين فرقه، كشتن خداوند است.
اما واقعيت آن است كه در اوائل قرن 19 م برخي از اشراف انگلستان كه عضو گروه فراماسوني بودند، به رهبري سر فرانسيس داشو، گروه شيطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را، در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوايل قرن نوزدهم شهر لندن مركز شيطان پرستان در اروپا گرديد.
استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسي فعاليت اصلي اين گروههاي شيطان پرست را تشكيل مي داد. در دهه 1960 م شيطان پرستي، توسط سرمايه داري يهود، مورد حمايت قرار گرفت و چند گروه شيطان پرست در انگلستان و ايالات متحده آمريكا به وجود آمد، كه معروف ترين آنها تشكيل «كليساي شيطان» در شهر سانفرانسيسكو مي باشند.
3ـ كتاب، كليسا و مراسم مقدس
كليساي شيطان پرستي در قرون وسطي، به عنوان مكاني براي انجام مراسم شيطان پرستي استفاده مي شد و جايي بود كه در آن تنها و تنها محل قرار شيطان پرستان قديمي و انجام مراسم خود در آن مكان بود.
ولي در سال 1966م اين كليسا تبديل شد، به يك سري از فعاليت هاي زيرزميني و محلي براي انجام مراسم ارضاي جنسي اعضاء.
كتابهاي مقدس نزد شيطان پرستان مدرن، كتاب «مقدس شيطاني»، «جادوي شيطاني» و «مناسك شيطاني» نوشته ي آنتوان لوي و كتاب «انجيل شيطاني» كه مرجع دعا و عبادات شيطان پرستان است. كتاب «سياه شيطان» نيز جزو كتب مقدس اين گروه، كه هنوز به فارسي ترجمه نشده است.
كليساي شيطان پرستي به صورت علني و غير علني در اغلب كشورها وجود دارد. ولي در 5 كشور آمريكا، ايتاليا، انگليس، آلمان و چين به صورت علني به فعاليت مشغول هستند.
در بعضي كشورها مانند ايتاليا، رشته اي به نام شيطان پرستي در دانشگاه وجود دارد. آزادترين كشور براي انجام مراسم شيطان پرستي، آلمان است كه شنيع ترين اعمال در آنجا صورت مي گيرد.
شيطان پرستان داراي مراسم گوناگون هستند، كه يكي از آن مراسم، «بوسه ي مقدس» مي باشد؛
اين مراسم هنگام پيوستن عضو جديد به گروه شيطان پرستان صورت مي گيرد، به اين صورت كه فرد جديد عريان شده و بوسه توسط كشيش بر پنج عضو او زده مي شود، يكي از آن اعضاء، آلت تناسلي است.
از ديگر مراسم، نماز جماعت سياه كه شبيه مراسم عشاي رباني (مسيحيان) است، از ديگر مراسم، قرباني كردن براي شيطان است.
معمولا خود قرباني از قبل بي هوش و پس از غسل در شبي تاريك، قرباني و سپس سوزانده مي شود.
مراسم ديگر، دعاي محراب است؛ فرد در يك محراب قرار گرفته و با كشيدن پارچه اي سياه بر روي خود و استفاده از علامت ستاره پنج و خواندن اورادي، به نيايش و كسب قدرت از شيطان مشغول مي گردد.
4ـ مكاتب شيطان پرستي
1ـ4. شيطان پرستي فلسفي
او اولين كليساي شيطان پرستي جديد را تأسيس كرد. و اولين فردي بود كه از لغت شيطان پرستي فلسفي، استفاده نمود. از نظر آنها محور و اساس عالم هستي، انسان است و به خدايي كه برتر عالميان باشد، اعتقادي ندارند، پس نه پرستش خدا در كار است و نه اعتقاد به زندگي پس از مرگ و قيامت.
در اين شاخه شيطان پرستي خداي هر شخص، خود فرد است و هر كس به پرستش خويش مشغول و هدفش برتري يافتن خود بر ديگران است. نمي توان به قاطعيت گفت، اين مشرب خالي از معنويت است و عبادت در آن مفهومي ندارد، آنها با فرار از حقيقت و وجود عالم پس از مرگ، به همين واقعيت وجود انسان بسنده كرده و زندگي را منحصر در همين عالم دانسته و به پرستش خويش مشغول
مي شوند.
2ـ4. شيطان پرستي لاوي
لاوي، تحت تأثير نوشته هاي فردريك نيچه، آليستر كوالي، اينرند ماركي دوساد، ويندهام لويس، چارلزداروين، مارك تواين بوده است، شيطان در نظر او مثبت مي باشد، در حالي كه تعاليم خداجويانه كليساها را مورد تمسخر قرار داده و افراد را دعوت به انزوا و دوري از گرايشات جمع مي نمايد.
3ـ4. شيطان پرستي ديني
براي همين خود را «شيطان پرستان سنتي» و شيطان پرستان فلسفي را «شيطان پرستان معاصر» مي نامند.
4ـ4. شيطان پرستي گوتيك يا شديدپرستي
5 ـ اصول و قوانين شيطان پرستي
نمونه اي از آن، به اين قرار است:
الف) شيطان نماد وجود، زندگي شاداب و مادي است، نه خوابي ناچيز و معنوي (امور معنوي و غير مادي توهم و تظاهر است.
ب) شيطان مي گويد: كم عقلي و بي عفتي بهتر از رياكاري و خود فريبي است.
ج) شيطان، سنبل انتقام جويي است، نه گرداندن آن طرف صورت. (اشاره به رفتار محبت آميز مسيحيان دارد.)
د) شيطان، انسان را با ديگر حيوانات كاملا همانند مي داند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حيواني كه بر چهار دست و پا راه مي رود.
ي) شيطان، تمام آنچه كه گناه ناميده شده، مايه ي خرسندي، مسرت رواني، آرامش فكري و عاطفي مي داند در برخي منابع به 11 و برخي ديگر 20 قانون، براي شيطان پرستان اشاره شده است.
در اينجا به ذكر چند قانون بسنده مي كنيم:
الف) اگر مهماني در محل استراحتت است، كه تو را مي رنجاند، او را مورد ستم خويش قرار ده، بدون هيچ رحمي.
ب) به هيچ حيواني غير انسان صدمه نزن، مگر براي غذا يا دفع حمله اش.
پ) شادي را در پيروزي بجوييد نه در صلح
ت) همواره براي بيشتر، تلاش كنيد. پيروزي، پاياني ندارد.
ج) بميريد، به جاي آنكه تسليم شويد.
ر) خون يك جاندار بهترين است، از براي آبياري دانه هاي يك زندگي جديد.
د) هيچ چيز زيبا نيست به جز انسان، ولي زن، زيباترين موجود در جهان است.
ي) هر آن چيز كه عظيم است، بر فراز اندوه بنا شده است.
6ـ آنتوان زندرلوي و (مرلين مِنسون)
1ـ 6) آنتوان زندر لوي
وي در سن شانزده سالگي به همراهي گروه سيرك، خانه را ترك مي كند. روحيه ي مهربان و خو گرفته وي با حيوانات، به او كمك مي كند، تا از تربيت كنندگان مشهور شير شود.
بعد از مدتي براي نمايش زيبايي اندام، به يكي از باشگاههاي زيبايي اندام در كاليفرنياي جنوبي مي رود و در همين باشگاه با «مرلين مونرو» آشنا مي شود و با او ازدواج مي كند.
در سال 1915 نيز با دختر چهارده ساله اي به نام «كارول لانسينگ» ازدواج مي كند. از همسر دوم صاحب دختري به نام كارلا در سال 1952م مي شود.
لوي در همين سال به عنوان عكاس پليس سانفرانسيسكو مشغول به كار شده و با بخش ناپسند كارهاي بشر، يعني قتل و بزه كاري و تجاوز به عنف، آشنا مي شود.
لوي مي گويد:
تجربيات همين دوره باعث شد، تا منكر خدا شود. لوي در خانه بزرگي كه به نام «خانه ي سياه» معروف شد، زندگي مي كرد و در همين خانه، جلسات هفتگي خود را بر پا مي نمود و به امور رازآلود و موضوعات سياهي مانند؛ خون آشام ها، آدم هاي گرگ صورت، شكنجه گري و جنون مي پرداخت و از هر نفر 5/2 دلار دريافت مي كرد. بعد از آن در سال 1966م كليساي شيطان را بنا مي نهاد و چهره مشهور محلي مي شد.
يكي از آلبوم هاي موسيقي وي، «شيطان به تعطيلات مي رود» نام دارد. لوي تا زمان مرگ روي كتاب خود با عنوان، «شيطان سخن مي گويد» كار كرد، اين كتاب در سال 1998م با مقدمه اي از اسقف اعظم كليساي شيطان، «مارلين منسون» به چاپ رسيد
2ـ 6) مرلين منسون
پدر او در جنگ و يتنام شركت داشته و از نظر جسمي و رواني مورد آسيب واقع گرديد.
پس از تولد مارلين، دكترها و روان شناسان ارتش، از سلامت جمسي او (مارلين) تعجب كردند.
نكته ي جالب اينكه مارلين در يك مدرسه مذهبي (مسيحي) تحصيل مي كرد و در سن 18 سالگي به فلوريدا رفت تا شروع به نوشتن داستان و شعر كند، بعد از آن با شخصي به نام «scott mithell» ملاقات كرد، كه در آن موقع براي گروهي گيتار نواخت.
زندگي هُنري مارلين منسون از آن زمان آشنايي آغاز شد. منسون خواننده اي است كه در دهه نود با صداي سازهايي كه بيشتر به صداي اوراح شبيه بود، سبك تازه اي را به دنياي موسيقي معرفي كرد.
موضوعات اصلي اشعار مارلين منسون « Satanism , sex » مي باشد. موزيك هايش در برخي از شهرهاي انگلستان ممنوع است، چون اغلب كنسرت هايش لختي و غير قانوني مي باشد.
مرلين منسون در بازي كامپيوتري كه در سال 2005 عرضه شد، در نقش يكي از شخصيت هاي داستان به نام Edghr، صحبت مي كرد.
پايه گذاران شيطان پرستي، افرادي غير عادي، هم جنس باز، اهل شهوت راني افراطي و ساير زشتي ها هستند كه حتي رفتارهاي آنها در انگليس و كشورهاي غربي نيز مورد اعتراض و نفي قرار گرفته است.
7ـ موسيقي شيطاني متال وراك
شاعران و خوانندگان شيطانپرست، با گزينش كلمات و كمك گرفتن از آلات موسيقي مهيج، تلاش در تفهيم واژگان كليدي مكتب، در ذهن و ضمير ناخودآگاه شنوندگان، دارند.
خوانندگان متال وراك مدام در آهنگ هاي خود اين واژه ها را به كار مي برند:
به جهنم خوش آمديد
سرودي از جهنم
محكوم به جهنم
تو جهنم بسوز
شاهزادگان جهنم
نگهبان جهنم
مي خواهم به جهنم بروم
زنگ هاي جهنم.....
در حين اجراي كنسرت، مرام خود را ابراز و مهر تأييد بر افكار نامشروع خويش مي زنند. با تمام تنوعي كه در سبكهاي موسيقي خويش دارند، ولي همگي بر يك اصل توافق دارند و آن، «شيطان» است.
گروه شيطان پرست موسيقي راك، طبق نوشته هايش، نفس و زندگي خويش را به شيطان سپرده و شيطان را چون خداي خود مي پرستند.
آنها در بيانيه هاي خود اعلام مي كنند؛ شيطان به آنان قدرتي داده، تا به وسيله ي آن قدرت، معجزه اتي انجام دهند.
يكي از آن معجزات، خودكشي اشخاصي است كه براي شنيدن كنسرت اين گروهها در محل حاضر مي شوند؛ در بررسي روزنامه ها و رسانه ها مي توان نمونه جنايات و خودكشي فزاينده ي شنوندگان و بينندگان اين كنسرت ها را به صورت نمودار غير عادي كشتار، تجاوز به عنف، استفاده ي مرگ آور از مواد مخدر مشاهده كرد.
ميانگين خودكشي يا صدمه رساندن شديد به خود براي گروه شيطان پرست پينك فلويد، به پانزده تا بيست نفر، بعد از هر كنسرت مي رسد.
مرگ هاي زود هنگام، خودكشي، قتل، مواد مخدر و زنا و... فرجام موسيقي پاپ، راك و هوي متال است.
در موسيقي راك، زخمي كردن تبديل به امري رايج شده است. اعمال ديوانه وار و خشونت آميز، خود زني از اعمال عادي هواداران و مروجان اين نوع موسيقي هاي شيطاني است.
مثلاً پس از شنيدن صداي گوش خراش هوي متال، جواني، مادر خود را مي كشد، سپس به خود زني و آخر سر خودكشي مي كند.
بر پايه آمار منتشره در غرب از هر هفت نفر جواني كه به موسيقي راك گوش مي دهند، يك نفر خودكشي مي كند. تشويق به مواد مخدر، الكل و كارهاي ناباب، ديگر يك امر عادي است.
اصرار بسيار زيادي دارند به روابط نامشروع؛ يكي از هواداران راك مي گويد:
راك به خاطر زن است و من در مدت يك سال با پيش از دو هزار زن رابطه ي جنسي داشته ام.
در همين رابطه دويست نوع بيماري مقاربتي در ميان مردم آمريكا، به خاطر ارتباط جنسي، ناشي از تأثير موسيقي شيطاني رواج دارد.
گالت يكي از ستارگان موسيقي شيطاني، مراسم سكس خود در شو مشهورش را با اين مطلب به پايان مي رساند:
جلال و ستايش تا ابد از آن توست اي شيطان ! لذا روح من روزي در زير درخت نيك و بد آرام مي گيرد.
چندين جوان پس از شو مذكور خودكشي كردند.
براي آشنا شدن با اشعار شيطان پرستان، قطعه اي از آن را در زير بيان مي كنم:
تاريكي.... قلب خون آلودم را در آغوش مي گيري
Aniting our tear ful eyes
روياهايم... چشمان اشك بارمان را متحد مي كند.... فريبنده
Enchanting
در شب.... ابليس را در اشك هايم مي بوسم.
Atnight …. I kiss the serpent in the tears
براي سالها.... غم هاي تو سوگواري من است.
For years …. The sarrow I\'\'ve mourned
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
Har ken my moon child cry
كه آرزوي شي ديگر را دارند
Yearning for another night
ماتم مورد علاقه من
Mourning my once beloved
هيپونيزم و تاريكي
Mez maized and raven dark
جادوگر زنداني شب
My pake enchantress of thee night
از آخرين شمع سوزانم
At last my candle\'\'s burning down
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
The winter moon is shining bleak
جادوگر من براي تو
For the my encbantress
روياهايم را فريب بده
Enchating all my dreams
زيبا و سيل اشك هايش
Abeauty and her flood of tears
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
Night fall embrace my heart
جادوگر شب هاي من
My pale enchantress of the night
من تو را آرزو مي كنم
I desire the
با ترس با تو قدم مي زنم.... به سوي خاك
Fear ful I walk with thee …. Through dusk
به سوي بادهاي گمراهي.... او زيباست
Through winds of loss …. Her beauty and her
طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
Flood embrace my blecding heart
با اشك سقوط مي كنم با تو.... در آخر
Tear ful I full with thee … at last
مرا راهنمايي كن به جايي كه سايه هايت بخش مي شوند
Lead me there to where thy shadows cast
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته ي تاريكي
They dance in velvet darkness last
بر خيز اي ماه غمگين
Rise …. Bleak winter, full moon
برخيز...
Rise …
8ـ شيطان و صهيون در ايران
آنان كه آقايي جهان را در سر مي پروراند، تنها مانع را در مقابل خويش، اديان آسماني و تمام عقايد پاكي كه جهان را به صلح و آرامش، و دعوت به خويشتن داري در مقابل گناهان مي كند ديدند.
پس عزم را جزم كرده، تا با آوردن مكتبي به ظاهر زيبا و فريبنده، بر روي نقاط ضعف انسانها اثر گذاشته و آنها را از دست انسانيت رهايي بخشيده و خويش را راهبر و مرشد آنها معرفي كنند.
به گفته ي خيلي از انديشمندان، يهود و به خصوص صهيونيسم، در نيل به اهدافش تا به حال بسيار موفق بوده است. هر فكر و عمل پليدي كه در قالب يك شركت، يا يك سيستم هدف مند و منظم در عرصه ي جهان مشغول به فعاليت بوده، محال است، يك فرد يهودي رئيس آن شركت نباشد، و يا به طور مخفيانه از طرف جامعه يهوديان حمايت نشود.
بنيان گذار فرقه ي شيطان پرستي يك يهودي از خاندان لوي به نام آنتوان لوي است، كه در كليساي شيطانيش، مناسك جنسي جايگاه خاصي دارد. رقص ها و كارهاي جنسي از طريق گروههاي شيطان پرست، مثل متاليك در سطح عموم رواج داده مي شود.
صنعت سكس و بازرگاني تن، كه در رديف سود آورترين تجارت هاي جهان است، به همراه صنايع مشروب سازي، قاچاق مواد مخدر، قمار و صنعت سينما در انحصار يهود است.
شبكه وسيعي از كلوپ هاي شبانه و فاحشه خانه ها توسط «ويليام ساموئل رز نبرگ» مشهور به «بيلي رز» كه از يهوديان مهاجر به آمريكا است، تأسيس شد.
غول صنايع مشروب سازي، يهودي مهاجر، «ساموئل برو نفمن» است، كه امروزه دفتر مركزي كمپاني مشروبات الكلي برو نفمن ها به نام «سيگرام» در نيويورك است، و در 120 كشور جهان شعبه دارد، كه فروش سالانه آن بيش از يك ميليارد دلار است.
سلطان ديگر دنياي پنهان شخصي است يهودي، به نام «روچليد» كه بزرگترين امپراطوري قمار را در ايالات متحده ايجاد كرد. او در قاچاق مواد مخدر و مشروبات الكلي سرمايه گذاري عظيمي نمود.
اولين فيلم تاريخ سينما كه در آن حريم اخلاق شكسته شد «ماه آبي است» نام دارد، كه توسط يك يهودي به نام «اتو پرمينگو» در سال 1953 م كارگرداني شد و براي اولين بار واژه هايي مانند «آبستن و باكره» را به كار برد.
سه سال بعد همين كارگردان يهودي، فيلم «مردي با دست هاي طلايي» را عرضه كرد و يك تابوي اخلاقي ديگر را شكست، او براي اولين بار به نمايش اعتياد هرويين پرداخت.
پرمينگر در فيلم بعدي اش در سال 1959 م براي نخستين بار، صحنه ي تجاوز جنسي را به نمايش در آورد.
اين گوشه اي از خدمات يهود به جهان است. شيطان پرستي، كه ساخته ي يك صهيونسيم يهودي است، در حال نفوذ به مرزهاي ايران است.
هر چند در ايران كليسا و پايگاه مشخص و رسمي ندارند، ولي از همان طريق دوم يعني پشتيباني و ساپورت دوستان خويش در كشور سعي در جذب و به دام كشيدن جوانان دارد. بنابر اسناد بر ملا شده، سال گذشته حدود 8 ميليون دلار آمريكا، به حساب رابطي در ايران واريز شد؛
كه بين گروههاي شيطان پرست در شهرهاي مختلف ايران توزيع گرديد. بر اساس نتايج حاصل از تحقيقات، نزديك به 70 فرقه ي شيطان پرست در كشور شكل گرفته است و تعداد اعضاي اين گروهها در برخي از شهرها بالغ بر 2 هزار نفر مي باشد.
گروهاي موسوم به شيطان پرستي در صدد نفوذ به دانشگاهي بوده و با استفاده از فضاي ملتهب كنوني دانشگاه ها در حال تبليغ برنامه هاي خويش هستند.
شيوه هاي تبليغ و ترويج اين گروه به چند طريق مي باشد:
الف) در فضاي مجازي اينترنت، با بيش از 7 هزار سايت و بلاگ شخصي.
ب) ترويج و تبليغ موسيقي متال، رپ و راك در بين جوانان.
بعضي از جوانان فكر مي كنند، فقط صورت ظاهري موسيقي بر ايشان مهم است و كاري به معنا و مفهوم اشعار ندارند، ولي با كمي دقت در اشعار و سعي ايشان در القاء كردن يك موضوع مشخص در همه ي اشعار (شيطان) و با كمي دقت بر روي اثر گذاري موسيقي، در ضمير ناخودآگاه انسان، مشخص مي شود هدف خوانندگان اين موسيقي چيست؟!!
ج) ترويج علائم و نمادها: در بخش پوشاك جوانان، بسيار موفق هستند.
كمتر لباسي مي توان يافت، كه مروج غرب يا شيطان پرستي نباشد، نصب بعضي از نمادها بر روي ويترين مغازه ها، يا برچسب هايي كه در آنجا به فروش مي رسد و استفاده ي آنها توسط جوانان بر روي كتابها يا خودروها خويش، خود به عنوان تبليغي بر اي گروه شيطان پرستي محسوب مي گردد.
د) برگزاري مجالس شهواني: پارتي هاي شبانه، جشن رپ ها يا مراسم فارغ التحصيلي و مهماني هاي خاص دوستانه، با شركت اعضاي جديد در اين مراسم و جذب آنها توسط گروههاي شيطان پرست، در پي پايه ريزي گروه شيطان پرستي در ايران هستند.
9) نقد مولفه هاي مكتب
با بيان ديدگاه شيطان پرستان و آگاهي از عقايد ايشان، خطر چنين گروههايي براي ما به وضوح روشن مي گردد. اما براساس اصل عقلي، شايد خواننده اي باشد، كه به دام اين گروه گرفتار شده است، بر حسب وظيفه چند نكته ي اساسي و پيامد همراهي اين گروهها را ياد آور مي شوم:
الف) همانطور كه اشاره شد مكتب ساختگي شيطان پرستي، توسط لابي صهيونيسم هاي يهودي راه اندازي و پشتيباني مي شود.
تنها دليلشان، تسخير روح تمام جوانان و سر كردگي عالم، است. با تصويب و صرف مبالغ هنگفت و به خدمت گرفتن خوانندگان و هنر پيشه گان معروف و راه اندازي سبك هاي مختلف موسيقي و در پي اش انتشار سي دي و مجلات و پارتي ها سعي در پر كردن خلاء روحي جوانان شرق و غرب دارند.
ب) با پي بردن اساتيد و روانشناسان صهيون، هميشه افرادي د ر عالم وجود دارند كه اهل تعقل نبوده و به دنبال هوا و هوس مي باشند.
با شناسايي اين افر اد و تشويق به ارضاء شهوت جسمي شان، روحشان را مورد تسخير خويش قرار داده و اهداف خويش را از طريق اين افراد، پيش مي برند.
پ) سران و اسقف هاي شيطان پرست و به تبعشان خوانندگان شيطان پرست تنها در پي تفهيم يك چيز به هواداران خويش هستند، اينكه ديناي يك شيطان پرست يك دنياي كثيف و سرشار از بدي ها است.
پس نمي شود فرد شيطان پرست باشد و در چنين دينايي زندگي كند و پاك باشد و به كاري دست نزند. از اين راه به اعضا تلقين مي كنند شما هم مشغول به كثافت كاري شويد تا زمان مرگ، تنها راه خلاصي از دنياي كثيف مرگ است و چه راهي بهتر از خودكشي؟!
ت) يك شيطان پرست بايد بداند كه اساس عالم بر پايه ي دروغ شكل گرفته و همه ي باورهاي انسانها ريشه در دروغ دارد.
پس نمي شود راست گفت، اگر هم حرف راست بزنيد، كسي حرف شما را باور نمي كند. در شيطان پرستي هر چيز، منفي اش درست است. هر كسي را گفتند، آدم خوبي است، او بدترين آدم ها است. بهترين كار، نزد مردم است.
ج) در شيطان پرستي يك قانون كلي وجود دارد. «ديدن» فقط نگاه كن، بدون تعقل به درستي و نادرستي اعمال نگاه نكن.
هر چه پيشوايان انجام دادند درست است. فقط تكرار كن و تعقل نكن. لازم نيست به حق و حقيقت اعمال دست پيدا كني. فقط به خودت نگاه كن و عمل كن هر چه كه خوشت مي آيد....
د) شيطان پرست ها در پي راه اندازي اخلاقي جديد براي جهنميان مي باشند و آن اخلاق قوم لوط است اعمال زشت قوم لوط را ترويج مي دهند و روز به روز در جوامع غربي شاهد طلب هم جنس خواهي بي سابقه اي هستيم.
در اكثر كشورهاي آزاد به صورت قانون در آمده ازدواج هم جنس گرايان.
و صد تأسف كه سردمداران آقايي جهان، (آمريكا، انگليس و كليساها) با حمايت خويش از اين گروهها، آنان را در نيل به اهدافشان جسورتر مي نمايد.
نشانه شيطان پرستي، ديگر سمبل، صليب وارونه و ستاره پنج پرو..... نيست، بلكه تجاوز، قتل و به ويژه تجاوز به كودكان و دختران باكره به همراه قتل آنان مي باشد.
هـ. آمار روز افزون جنايت در آمريكا و كشورهاي اروپايي زنگ خطري براي ايران و شيوع بيماري شيطان پرستي در بين جوانان است.
هر روز درذوب؛ خبر مي رسد؛ جمعي از شيطان پرستان دستگير شده كه نوجوانان و كودكان را وحشيانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تكه تكه مي كردند. استفاده افراطي از مشروبات الكلي، مواد مخدر، قرص هاي روان گردان و انرژي زا، استفاده و استعمال آلات مصنوعي، خوردن ادرار و مدفوع و.... ، معجوني از بيماري هاي روحي، رواني و جسمي، به خصوص بيماري ايدز را براي شيطان پرستان به ارمغان مي آرود.
• راه كارهاي مقابله
ما هيچ راهي نداريم جز آنكه عرفان اسلامي را به جوانان خويش پيشنهاد كنيم و دست از اين راز گونه بودنش بكشيم. پنجاه در صد راه مقابله شناخت عرفان كاذب است، پنجاه در صد ديگر، پيشنهاد عرفان جايگزين است. نمي شود به جوان گفت اين بد است، آن بد است، بايد راهي پيشنهاد داد تا روح تشنه ي جستجو كنندگان سيراب گردد. البته نبايد ا ز عوامل رواني اين حركت غافل ماند.
الف) حرف و عمل عاملان و توصيه كنندگان يكي باشد تا تأثير خود را بگذارد.
ب) توصيه به تفكر در فضاي حاضر كشور از مهمترين عوامل اثر گذار است. تعصب غلط مبارزه با تفكر در قالب فلسفه و تفكر فلسفي برداشته شود.
پ)عرفان و حرف هاي عرفاني به ميتينگ هاي سياسي وارد نشود و به عنوان تقدس و روحيه ي عرفاني، به عنوان ابزاري در خدمت سياست قرار گرفته نشود. (استفاده ابزاري اشخاص از عرفان، براي پيشبرد سياست خويش، هم سياست را خراب مي كند و هم عرفان را)
ج) احساسي نشدن و قوانين بازي را رعايت كردن، هر جا بوي توهين به مرام هاي مختلف در حين انتقاد شنيده شود ناخودآگاه مخاطب در پي واكنش و دفاع از عرفان مورد نظر بر مي آيد.
د) اثبات حق، نه اثبات خود: از مهمترين عواملي است كه در نقد مكاتب معنوي، بايد رعايت شود. گاهي اوقات افراد، در پي انتقاد، هدفي ديگر را دنبال مي كنند و آن اثبات خود است نه حق، كه نا خود آگاه مخاطب متوجه شده و در پي جبهه گرفتن ولو در مقابل كلام حق بر مي آيد.
منابع
. شايگان، داريوش، 1352. آسيا در برابر غرب. تهران. موسسه باغ انديشه. چاپ دوم، ص 13.
. اوشو، 1382. اينك بركه اي كهن. ترجمه سيروس سعدونديان. تهران. انتشارات نگارستان كتاب. ص 11.
. قنبري، آيت، 1378. نقدي بر امانيسم و ليبراليسم. قم. نشر فراز انديشه. ص 41.
. اوشو، 1381. ضربان قلب حقيقت مطلق. ترجمه مرضيه شنكايي. تهران. انتشارات فردوس. ص 406.
. كاستلز، مانوئل. 1385. عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ. ترجمه قدرت هويت. تهران. نشر طرح نو. چاپ پنجم، ج 2 ص 188.
. همان. اينك بركه اي كهن. ص 19.
. تونجي، محمد، 1380. يزيديان يا شيطان پرستان. ترجمه احسان مقدس. تهران، انتشارات عطايي، چاپ اول، ص 20.
. همان. ص 25ـ 28.
. همان. ص 29.
. همان. ص 106.
. آيتي، عبدا لحسين، 1326. كشف الحيل. تهران. نشر طباطبايي، چاپ 6. ج 2، ص 6.
. كريمي، حميد، 1388. جهان تاريك. قم. ناشر بوستان كتاب، چاپ اول. ص 25.
. همان. يزيديان يا شيطان پرستان. ص 125 ـ 176.
. همان. كشف الحيل. ص 27.
. همان. جهان تاريك. ص 40.
. همان. ص 44.
. همان. ص 46.
. www.Satanc8.blogfa.Com.
. www.xekiaz1000.blog.Com.
. همان. جهان تاريك. ص 48 ـ 57.
. همان. ص 126.
. همان. ص 95.
سايت باشگاه انديشه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :j133719
/ج