تاريكخانه تاريخ
گفت و گو با داريوش تهامي دارنده غني ترين آرشيو عكس كشور
گفتگو از: سعيده موسوي
داريوش تهامي معتقد است هر چه دارد از پدرش دارد و مي گويد: «پدرم (سيد جواد تهامي) از پيشكسوتان نسل دوم عكاسي ايران بود. از سال 1307 عكاسي را از استاداني چون اسدالله پروين، روسي خان و ماشاالله خان آموخت.
عمرش را صرف عكاسي از آثار باستاني ايران به مناظر تهران، آداب و رسوم و زندگي اجتماعي مردم، حوادث سياسي و جمع آوري عكس كرد. علاقه عجيبي به اين كار داشت.
در واقع بيشتر عكس هاي مربوط به دوران قاجار و ماقبل آن را از عكاساني كه از اين حرفه كناره گرفته بودند خريداري كرد. گاهي عكس هايي را مي خريد كه با پول آن مي شد يك قطعه زمين يا باغي در گوشه اي خريد اما چون به ماديات توجهي نداشت، تمام زندگي اش را پاي عكس و عكاسي گذاشت تا توانست اين مجموعه غني را به يادگار بگذارد. پدرم خودش عكس هاي تاريخي بي شماري گرفته و به همين علت نام تاريكخانه عكاسي اش را گذاشته بود «تاريكخانه تاريخ». همان گونه كه علامه دهخدا با زحمت فراوان توانست لغت نامه فارسي را پديد آورد پدرم نيز اين مجموعه ارزشمند تصويري را جمع آوري كرد. او دهخداي تصوير ايران بود، اما تاكنون آن چنان كه بايد از او قدرداني نشده است!»
زندگي داريوش تهامي از كودكي با عكس گره خورده و به قول خودش لابه لاي لبخندها و نگاه هاي خيره به دوربين، زندگي كرده است. به نظر او عكاسي فقط گرفتن يك عكس از مشتري نيست، بلكه بسيار فراتر از اين حرف هاست و مي افزايد: «در گذشته تعداد كساني كه عكاسي را مي شناختند و دوربين هم داشتند بسيار كم بودند و عكس گرفتن با امكانات محدود انجام مي شد. عكاسان دوره گرد اغلب با دوربين هاي جعبه اي و فانوسي از مردم عكس مي گرفتند و فرايند چاپ عكس را داخل همان دوربين ها با استفاده از سيانور و مواد مختلف انجام مي دادند و سپس روي كاغذهاي نازك با زمينه قوه اي در برابر نور آفتاب چاپ مي كردند و روي مقوا مي چسباندند. به هر حال با همان امكانات محدود، عكس هاي آن دوره كيفيت بالايي داشتند. در آن زمان عكاسي آن قدر ناشناخته بود كه وقتي پدرم عكس مي گرفت مردم دورش جمع مي شدند و فكر مي كردند او با دوربينش مي خواهد شعبده بازي كند.»
از او درباره عكاسي ديجيتال مي پرسم و او اين گونه پاسخ مي دهد: «به هيچ وجه نمي شود منكر تكنولوژي و پيشرفت شد. فرق عكاسي سنتي با عكساسي ديجيتال مثل فرق فرش دست بافت و فرش ماشيني است؛ البته ديجيتال هم دنياي شيرين و جالبي دارد و من سعي كرده ام با آن بيگانه نباشم.»
در واقع اكثر عكس هاي تاريخي كه ما در كتاب ها مي بينيم ماحصل كار مرحوم جواد تهامي است.
كارگردان ها و طراحان صحنه براي ساخت فيلم ها و سريال هاي تاريخي و انتخاب بازيگر مناسب شخصيت قصه، گريمورها و دانشجويان بسياري به او مراجعه مي كنند. كارگردان هايي مانند مسعود كيميايي، بهرام بيضايي و كامران شير دل، ساموئل خاچيكيان از اين عكس ها بهره بسيار برده اند و در اين ميان نام علي حاتمي از همه شاخص تر است.
او مي گويد: «علي حاتمي علاقه زيادي به تاريخ و ادبيات داشت و براي ساخت فيلم هايي چون كمال الملك، هزاردستان و دلشدگان از عكس ها و راهنمايي هاي پدرم كمك فراواني گرفت. ياد دارم براي ساخت يكي از كارهايش به سراغ پدرم آمد. در صحنه اي از فيلم قهرمان فيلم دست همسر خود را مي گيرد و به عكاسخانه اي مي برد تا عكس بگيرد، نقش آن عكاس را پدرم بازي كرد.
آن لوكيشن هم يكي از اتاق هاي خانه حاتمي بود، جايي حوالي خيابان فردوسي. من هم آنجا پشت صحنه بودم و يادم است حاتمي بعد از اتمام كار همه ما را به شام مهمان كرد.»
اما جمع آوري عكس ها وقت زيادي مي گيرد و بسياري موارد هزينه بر است!»
سپس به يك عكس قديمي كه مرد سلماني دارد دندان مرد ديگري را مي كشد، اشاره مي كند و مي گويد: «با اين عكس مي توان به درد و رنجي كه در چهره اين مرد هست پي برد. عكس بايد بتواند پيامي را برساند. پدرم از زندگي اجتماعي مردم عكس مي گرفت و غم و شادي آنان را به نمايش مي گذاشت. ياد دارم يك بار مرا با خودش به كوره هاي آجرپزي جنوب تهران برد و از كارگران زحمت كش عكس گرفت تا بتواند واقعيت هاي زندگي را به نسل هاي بعدي انتقال دهد.» از او مي خواهم هر جور دوست دارد گفت و گويمان را تمام كند و او مي گويد:
عكاسم و به يك اشاره انگشت مي كنم
اين لحظه هاي عمر زودگذر، جاودانه ثبت
تاريخ زنده مي كنم از نو براي تو
بنگر در اين ميان چه کسي آمد و چگونه رفت
منبع:نشريه ي شاهد جوان شماره ي 53
گفتگو از: سعيده موسوي
از آغاز
داريوش تهامي معتقد است هر چه دارد از پدرش دارد و مي گويد: «پدرم (سيد جواد تهامي) از پيشكسوتان نسل دوم عكاسي ايران بود. از سال 1307 عكاسي را از استاداني چون اسدالله پروين، روسي خان و ماشاالله خان آموخت.
عمرش را صرف عكاسي از آثار باستاني ايران به مناظر تهران، آداب و رسوم و زندگي اجتماعي مردم، حوادث سياسي و جمع آوري عكس كرد. علاقه عجيبي به اين كار داشت.
در واقع بيشتر عكس هاي مربوط به دوران قاجار و ماقبل آن را از عكاساني كه از اين حرفه كناره گرفته بودند خريداري كرد. گاهي عكس هايي را مي خريد كه با پول آن مي شد يك قطعه زمين يا باغي در گوشه اي خريد اما چون به ماديات توجهي نداشت، تمام زندگي اش را پاي عكس و عكاسي گذاشت تا توانست اين مجموعه غني را به يادگار بگذارد. پدرم خودش عكس هاي تاريخي بي شماري گرفته و به همين علت نام تاريكخانه عكاسي اش را گذاشته بود «تاريكخانه تاريخ». همان گونه كه علامه دهخدا با زحمت فراوان توانست لغت نامه فارسي را پديد آورد پدرم نيز اين مجموعه ارزشمند تصويري را جمع آوري كرد. او دهخداي تصوير ايران بود، اما تاكنون آن چنان كه بايد از او قدرداني نشده است!»
زندگي داريوش تهامي از كودكي با عكس گره خورده و به قول خودش لابه لاي لبخندها و نگاه هاي خيره به دوربين، زندگي كرده است. به نظر او عكاسي فقط گرفتن يك عكس از مشتري نيست، بلكه بسيار فراتر از اين حرف هاست و مي افزايد: «در گذشته تعداد كساني كه عكاسي را مي شناختند و دوربين هم داشتند بسيار كم بودند و عكس گرفتن با امكانات محدود انجام مي شد. عكاسان دوره گرد اغلب با دوربين هاي جعبه اي و فانوسي از مردم عكس مي گرفتند و فرايند چاپ عكس را داخل همان دوربين ها با استفاده از سيانور و مواد مختلف انجام مي دادند و سپس روي كاغذهاي نازك با زمينه قوه اي در برابر نور آفتاب چاپ مي كردند و روي مقوا مي چسباندند. به هر حال با همان امكانات محدود، عكس هاي آن دوره كيفيت بالايي داشتند. در آن زمان عكاسي آن قدر ناشناخته بود كه وقتي پدرم عكس مي گرفت مردم دورش جمع مي شدند و فكر مي كردند او با دوربينش مي خواهد شعبده بازي كند.»
نمايشگاه دائمي
از او درباره عكاسي ديجيتال مي پرسم و او اين گونه پاسخ مي دهد: «به هيچ وجه نمي شود منكر تكنولوژي و پيشرفت شد. فرق عكاسي سنتي با عكساسي ديجيتال مثل فرق فرش دست بافت و فرش ماشيني است؛ البته ديجيتال هم دنياي شيرين و جالبي دارد و من سعي كرده ام با آن بيگانه نباشم.»
اولين عكس
فيلم و سينما
با هنرمندان
در واقع اكثر عكس هاي تاريخي كه ما در كتاب ها مي بينيم ماحصل كار مرحوم جواد تهامي است.
كارگردان ها و طراحان صحنه براي ساخت فيلم ها و سريال هاي تاريخي و انتخاب بازيگر مناسب شخصيت قصه، گريمورها و دانشجويان بسياري به او مراجعه مي كنند. كارگردان هايي مانند مسعود كيميايي، بهرام بيضايي و كامران شير دل، ساموئل خاچيكيان از اين عكس ها بهره بسيار برده اند و در اين ميان نام علي حاتمي از همه شاخص تر است.
او مي گويد: «علي حاتمي علاقه زيادي به تاريخ و ادبيات داشت و براي ساخت فيلم هايي چون كمال الملك، هزاردستان و دلشدگان از عكس ها و راهنمايي هاي پدرم كمك فراواني گرفت. ياد دارم براي ساخت يكي از كارهايش به سراغ پدرم آمد. در صحنه اي از فيلم قهرمان فيلم دست همسر خود را مي گيرد و به عكاسخانه اي مي برد تا عكس بگيرد، نقش آن عكاس را پدرم بازي كرد.
آن لوكيشن هم يكي از اتاق هاي خانه حاتمي بود، جايي حوالي خيابان فردوسي. من هم آنجا پشت صحنه بودم و يادم است حاتمي بعد از اتمام كار همه ما را به شام مهمان كرد.»
عكس هاي ماندگار
يادهاي جنگ
نمايشگاه
اما جمع آوري عكس ها وقت زيادي مي گيرد و بسياري موارد هزينه بر است!»
از تهامي مي پرسم ويژگي يك عكس خوب چيست؟
سپس به يك عكس قديمي كه مرد سلماني دارد دندان مرد ديگري را مي كشد، اشاره مي كند و مي گويد: «با اين عكس مي توان به درد و رنجي كه در چهره اين مرد هست پي برد. عكس بايد بتواند پيامي را برساند. پدرم از زندگي اجتماعي مردم عكس مي گرفت و غم و شادي آنان را به نمايش مي گذاشت. ياد دارم يك بار مرا با خودش به كوره هاي آجرپزي جنوب تهران برد و از كارگران زحمت كش عكس گرفت تا بتواند واقعيت هاي زندگي را به نسل هاي بعدي انتقال دهد.» از او مي خواهم هر جور دوست دارد گفت و گويمان را تمام كند و او مي گويد:
عكاسم و به يك اشاره انگشت مي كنم
اين لحظه هاي عمر زودگذر، جاودانه ثبت
تاريخ زنده مي كنم از نو براي تو
بنگر در اين ميان چه کسي آمد و چگونه رفت
منبع:نشريه ي شاهد جوان شماره ي 53