آنتی ویروس زنانه
نویسنده : جواد اسحاقیان*
ـ جدیدترین ویروسهای اعتقادی، شما را کنفیکون میکند، با قابلیت به روز رسانی!
ـ بشتابید، هر چقدر خواستید تکثیر کنید. آتش زدیم به حق کپیرایت خودمان!
ـ جنسِ خراب شده پس گرفته میشود؛ حتی از شما دوست گرامی!
ـ با تمام حساسیتی که در وسایل الکترونیکی وجود دارد، باز هم اشکال ندارد؛ فدای سرتان، ما پس میگیریم و همه چیز را از سر شروع میکنیم.
شاید به نظر شما، این جملات در دنیای وارونه کنونی، رؤیایی بیش نباشد اما بنده چون برخی از این جملات را در بازار شهرمان دیدهام؛ پس میتوان امیدوار بود.
الغرض چند خطی سیاه کردم تا خاطر شریفتان باز هم به یاد ویروسمان بیفتد تا با هم همت کنیم و با کار مضاعف، به جان ویروسهای معلوم الحال بدفال بیفتیم.
با یک کلیک آرام به صفحه ذهنمان، به یاد دستان مهربان مادرمان میافتیم که مراقب بود کارت واکسن ما به خوبی و سر موقع پرشود؛ بماند که ما آرزو میکردیم این کارت ناپدید شود تا از درد و سوزش آمپول خلاص شویم! شاید اینها بهانه بدی نباشد برای این که روز مادر را از یاد نبریم؛ اما نباید فراموش کنیم تمام مادرانی که با لحظه لحظه عبادت و صفای معنوی خود بر صفحه قلب ما مُهر ضمانتی زدند تا وقتی که ما آن را به اشتباه در لباسشوی متلاطم زندگی نیندازیم، و اگر این حادثه اتفاق افتاد استاندارد معنویاش پا برجاست و پاک نخواهد شد.
این دختران دیروز و همسران و مادران امروز و فردا، شاید لحظهای هم به کلاس عرفان نرفته باشند اما صدها هزار عارف از کلاس آنها فارغ التحصیل شدند تا کشور خود را بر بال ملائک بنشانند.1 این بانوان بزرگوار، به احتمال قریب به یقین، اصول تمرکز و مدیتیشن را حتی یکبار هم به زبان نیاوردهاند، اما آنقدر تمرکز داشتند که در اوج داغ شهادت فرزندشان، با دست خود، او را غسل شهادت دهند و تقدیم دین کنند. آنها برای احضار ارواح هم وقت نگذاشتند، اما آنقدر روح را به خدمت در آورده بودند که در برابر وسوسهها و فیلمها و آهنگها و تجملات نَپَرند! واقعاً آدم اگر روح خود را مهار کند تا در فضای مجازی هوسها، وبگردی نکند، کلی هنر کرده است!
شاید همین خانمهای هنرمند و هنرپرور، یکبار هم نشده باشد که دیگران را خواب، حساب کنند و با ادعای ارتباط ملاقات و کشف و کرامت، جمعی را به طواف خود مشغول کنند، اما با فریادهای انقلابی خود و ولایتمداری همیشگیشان، هم خواب را از سر شبکههای فراماسونری و استبدادی و استعماری ربودند و هم خواب تحقق تمدن اسلامی جدید را به بیداری مبدل کردند؛ و چه کرامتی بالاتر از آنکه طلسم نهضتهای فمینیستی و زنسالاری چند صد ساله غرب و شرق را شکستند و بخت بسته عقب ماندگی زنان و حتی مردان مسلمان را گشودند و نشان دادند که با بازکردن قرآن و احیای ظرفیتهای احیا نشده کتاب و سنت، میتوان از تفأل زدن بینیاز شد و خوب دانستند که فال انسان در گرو رفتار و عمل خود او است2 و سرنوشت زنان و مردان و جوامع هم غیر از این نیست.3
بنا شد که دیگر به ویروس برنگردیم، ولی خُب، ترکِ عادت موجب مرض است. شاید هم شما دلتان برای ویروس تنگ شده باشد! پس بیخیال! کمی هم از ویروس، ذکر خیری کنیم! دشمنان نابکار، امروز به خوبی فهمیدهاند که از کجا خوردهاند و سُر خوردهاند! تصادفی نیست که ذکر «یا حسین» و «یا ابالفضل» ـ که دیروز و همه روز، عالم و مجاهد و شهید پرورش میداد ـ امروز گاهی در گره زدن نخهایی به یک درخت خلاصه میشود یا به تبرک جستن از شَبَحی میانتُهی روی دیوار سیاهی محدود میگردد. تصادفی نیست که یاد امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) ـ که منتظر تربیت میکرد و نهضت تنباکو و مشروطه و انتفاضهها و انقلابها را میآفرید ـ امروز، گاهگاهی به دست خلوتنشینان توهّمزدهای میافتد که مریدانشان را از هر قیام و انقلابی دور میکنند و بساط ملاقاتزدگی و مریدپروری را پهن میکنند.
خداوکیلی آیا آنهمه دختران و بانوان رنجکشیده و ستمدیده و داغدیده، مشکلات مالی و اقتصادی و ناامنی و نیازهای روحی و روانی نداشتند؟ با منطق خانمهای ویروسزده امروزی، قدیمیها ـ که باید خیلی بیشتر به دام سِحر و فال و خواب و نیمه گمشده(!) و عشق و مشق میافتادند؛ و از این که نیفتادهاند ـ معلوم میشود که نیازهایشان را به شیوه دیگری تأمین کردهاند.
... میدانم، میدانم که الان بعضیها زود میخواهند برچسب بزنند که: «شکاف نسلها را از یاد بُردی و اقتضای دوران و فرزندان زمان را نادیده گرفتی»... لطفاً زود قضاوت نکنید که همچنان تحقیقات پرونده ادامه دارد.
تشنه شدن، قدیم و جدید ندارد و سیراب شدن، هم! شاد شدن و به آرامش رسیدن و... که مدرن و کهنه ندارد. انسان هزارههای بعد هم که به فضا برود باز هم میگویند انسان را فرستادیم، نه موجودات آزمایشگاهی را! آنتی ویروس مظلوم، فریادش بلند است و داد و هوار میکند که خانمها، مادران و دختران! نگذارید شما را به بهانه آزمایش روشهای جدید، به قتلگاه روحی بفرستند، همه میدانیم که آرامش خوب است، شادی و شادمانگی، زیبا و مطلوب است، رسیدن به خواستهها، محبوب است، اما اگر در مسیری قدم گذاشتیم که با یک آرامش و شادی موقت، فرصت آرامش و شادی را برای همیشه از دست بدهیم، آنوقت چه؟! شما را بالای یک تپه میبرند و در حالی که، خسته و نفس زده و عرق ریخته از سختیهای ارتفاع دنیا و رنج کشیده از خَس و خاشاک کوه مشکلات هستید، میگویند برای رهایی و نجات از رنج، خود را از بالا به پایین پرت کنید تا در راه، هم عرقتان خشک شود و هم نفس عمیق بکشید! حالا آزاد میشوید، رها هستید و شجاع و بیپروا!
پس از خواندن این خطابه طولانی، میتوانید به آنتی ویروس بخندید؛ خمیازه بکشید یا برق را قطع کنید تا دیگر اتاق تاریک شود و نتوانید آنتی ویروس را بخوانید؛ میتوانید گریه کنید و زار بزنید؛ اما این، خیلی بهتر از آن است که ما به سرنوشت افراد نه چندان معدودی گرفتار شویم که با گرفتار شدن در چنین ویروسهایی، تنها چیزی که از آنها مانده است، چهره شطرنجی آنها در صفحه تلویزیون است؛ در حالی که گریه میکنند و سرشان پایین است و اشک میریزند و در ندامت ميسوزند.
ـ بشتابید، هر چقدر خواستید تکثیر کنید. آتش زدیم به حق کپیرایت خودمان!
ـ جنسِ خراب شده پس گرفته میشود؛ حتی از شما دوست گرامی!
ـ با تمام حساسیتی که در وسایل الکترونیکی وجود دارد، باز هم اشکال ندارد؛ فدای سرتان، ما پس میگیریم و همه چیز را از سر شروع میکنیم.
شاید به نظر شما، این جملات در دنیای وارونه کنونی، رؤیایی بیش نباشد اما بنده چون برخی از این جملات را در بازار شهرمان دیدهام؛ پس میتوان امیدوار بود.
الغرض چند خطی سیاه کردم تا خاطر شریفتان باز هم به یاد ویروسمان بیفتد تا با هم همت کنیم و با کار مضاعف، به جان ویروسهای معلوم الحال بدفال بیفتیم.
با یک کلیک آرام به صفحه ذهنمان، به یاد دستان مهربان مادرمان میافتیم که مراقب بود کارت واکسن ما به خوبی و سر موقع پرشود؛ بماند که ما آرزو میکردیم این کارت ناپدید شود تا از درد و سوزش آمپول خلاص شویم! شاید اینها بهانه بدی نباشد برای این که روز مادر را از یاد نبریم؛ اما نباید فراموش کنیم تمام مادرانی که با لحظه لحظه عبادت و صفای معنوی خود بر صفحه قلب ما مُهر ضمانتی زدند تا وقتی که ما آن را به اشتباه در لباسشوی متلاطم زندگی نیندازیم، و اگر این حادثه اتفاق افتاد استاندارد معنویاش پا برجاست و پاک نخواهد شد.
این دختران دیروز و همسران و مادران امروز و فردا، شاید لحظهای هم به کلاس عرفان نرفته باشند اما صدها هزار عارف از کلاس آنها فارغ التحصیل شدند تا کشور خود را بر بال ملائک بنشانند.1 این بانوان بزرگوار، به احتمال قریب به یقین، اصول تمرکز و مدیتیشن را حتی یکبار هم به زبان نیاوردهاند، اما آنقدر تمرکز داشتند که در اوج داغ شهادت فرزندشان، با دست خود، او را غسل شهادت دهند و تقدیم دین کنند. آنها برای احضار ارواح هم وقت نگذاشتند، اما آنقدر روح را به خدمت در آورده بودند که در برابر وسوسهها و فیلمها و آهنگها و تجملات نَپَرند! واقعاً آدم اگر روح خود را مهار کند تا در فضای مجازی هوسها، وبگردی نکند، کلی هنر کرده است!
شاید همین خانمهای هنرمند و هنرپرور، یکبار هم نشده باشد که دیگران را خواب، حساب کنند و با ادعای ارتباط ملاقات و کشف و کرامت، جمعی را به طواف خود مشغول کنند، اما با فریادهای انقلابی خود و ولایتمداری همیشگیشان، هم خواب را از سر شبکههای فراماسونری و استبدادی و استعماری ربودند و هم خواب تحقق تمدن اسلامی جدید را به بیداری مبدل کردند؛ و چه کرامتی بالاتر از آنکه طلسم نهضتهای فمینیستی و زنسالاری چند صد ساله غرب و شرق را شکستند و بخت بسته عقب ماندگی زنان و حتی مردان مسلمان را گشودند و نشان دادند که با بازکردن قرآن و احیای ظرفیتهای احیا نشده کتاب و سنت، میتوان از تفأل زدن بینیاز شد و خوب دانستند که فال انسان در گرو رفتار و عمل خود او است2 و سرنوشت زنان و مردان و جوامع هم غیر از این نیست.3
بنا شد که دیگر به ویروس برنگردیم، ولی خُب، ترکِ عادت موجب مرض است. شاید هم شما دلتان برای ویروس تنگ شده باشد! پس بیخیال! کمی هم از ویروس، ذکر خیری کنیم! دشمنان نابکار، امروز به خوبی فهمیدهاند که از کجا خوردهاند و سُر خوردهاند! تصادفی نیست که ذکر «یا حسین» و «یا ابالفضل» ـ که دیروز و همه روز، عالم و مجاهد و شهید پرورش میداد ـ امروز گاهی در گره زدن نخهایی به یک درخت خلاصه میشود یا به تبرک جستن از شَبَحی میانتُهی روی دیوار سیاهی محدود میگردد. تصادفی نیست که یاد امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) ـ که منتظر تربیت میکرد و نهضت تنباکو و مشروطه و انتفاضهها و انقلابها را میآفرید ـ امروز، گاهگاهی به دست خلوتنشینان توهّمزدهای میافتد که مریدانشان را از هر قیام و انقلابی دور میکنند و بساط ملاقاتزدگی و مریدپروری را پهن میکنند.
خداوکیلی آیا آنهمه دختران و بانوان رنجکشیده و ستمدیده و داغدیده، مشکلات مالی و اقتصادی و ناامنی و نیازهای روحی و روانی نداشتند؟ با منطق خانمهای ویروسزده امروزی، قدیمیها ـ که باید خیلی بیشتر به دام سِحر و فال و خواب و نیمه گمشده(!) و عشق و مشق میافتادند؛ و از این که نیفتادهاند ـ معلوم میشود که نیازهایشان را به شیوه دیگری تأمین کردهاند.
... میدانم، میدانم که الان بعضیها زود میخواهند برچسب بزنند که: «شکاف نسلها را از یاد بُردی و اقتضای دوران و فرزندان زمان را نادیده گرفتی»... لطفاً زود قضاوت نکنید که همچنان تحقیقات پرونده ادامه دارد.
تشنه شدن، قدیم و جدید ندارد و سیراب شدن، هم! شاد شدن و به آرامش رسیدن و... که مدرن و کهنه ندارد. انسان هزارههای بعد هم که به فضا برود باز هم میگویند انسان را فرستادیم، نه موجودات آزمایشگاهی را! آنتی ویروس مظلوم، فریادش بلند است و داد و هوار میکند که خانمها، مادران و دختران! نگذارید شما را به بهانه آزمایش روشهای جدید، به قتلگاه روحی بفرستند، همه میدانیم که آرامش خوب است، شادی و شادمانگی، زیبا و مطلوب است، رسیدن به خواستهها، محبوب است، اما اگر در مسیری قدم گذاشتیم که با یک آرامش و شادی موقت، فرصت آرامش و شادی را برای همیشه از دست بدهیم، آنوقت چه؟! شما را بالای یک تپه میبرند و در حالی که، خسته و نفس زده و عرق ریخته از سختیهای ارتفاع دنیا و رنج کشیده از خَس و خاشاک کوه مشکلات هستید، میگویند برای رهایی و نجات از رنج، خود را از بالا به پایین پرت کنید تا در راه، هم عرقتان خشک شود و هم نفس عمیق بکشید! حالا آزاد میشوید، رها هستید و شجاع و بیپروا!
پس از خواندن این خطابه طولانی، میتوانید به آنتی ویروس بخندید؛ خمیازه بکشید یا برق را قطع کنید تا دیگر اتاق تاریک شود و نتوانید آنتی ویروس را بخوانید؛ میتوانید گریه کنید و زار بزنید؛ اما این، خیلی بهتر از آن است که ما به سرنوشت افراد نه چندان معدودی گرفتار شویم که با گرفتار شدن در چنین ویروسهایی، تنها چیزی که از آنها مانده است، چهره شطرنجی آنها در صفحه تلویزیون است؛ در حالی که گریه میکنند و سرشان پایین است و اشک میریزند و در ندامت ميسوزند.
پينوشتها:
*. کارشناس ارشد مهدویت.
1. اشاره به جملات حضرت امام در مورد رزمندگان و شهدا.
2. اشاره به آیات قرآن: «کل نفس بما کسبت رهینة» مدثر/38، «طائرکم معکم» یس/19.
3. اشاره به آیاتی مانند «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» رعد/11.
/ج