پنج دره در مسير زندگي زنان
هر زني در طول زندگي اش دوره هايي بحراني را بايد طي کند که در آن بيش از هميشه در معض خطر بيماري هاي جسمي و رواني قرار دارد
سعيد بي نياز/ بزرگ شدن به همين راحتي نيست. هر آدمي در طول رشدش بايد از چندين و چند مرحله بحراني عبور کند. بلوغ، ازدواج و سالمندي براي همه ما دوران گذار پراسترسي هستند. اما بعضي از بحران هاي رشدي يا کاملاً زنانه هستند يا جنس تجربه بحران در زن ها متفاوت با مردان است. بلوغ زنانه، ازدواج، زايمان، بحران هاي ميانسالي زنانه و يائسگي پنج بحراني هستند که به نظر مي رسد از همه بحران هاي رشد در زنان مهم ترند و تقريباً همه زن ها آن را تجربه مي کنند.
در اين مقاله رفته ايم سراغ همين بحران ها و تا جايي که شده ته و تويش را درآورده ايم. به هر حال وقتي از قبل بحران ها را بشناسيم بهتر مي توانيم با آنها کنار بياييم.
از طرف ديگر تغييرات جسمي دوران بلوغ - مخصوصاً نخستين قاعدگي- ناگهان دختران نوجوان را با مسائل زنانه رو به رو مي کند. اين رو به رو شدن براي همه دختران خوشايند نيست. بعضي از آنها احساس گناه مي کنند، بعضي ها اصلاً نمي دانند چه اتفاقي افتاده است و بعضي ها مي دانند اما دوست ندارند به اين زودي وارد دنياي زنانه شوند. پذيرش بدن بالغ تکليفي است که هر دختر نوجواني بايد بعد از بلوغ از پسش برآيد.
حالا همه اينها مال وقتي است که بلوغ به موقع باشد. اگر بلوغ زودرس يا ديررس اتفاق بيفتد بحران از اين هم شديدتر مي شود. دختراني که بلوغ زودرس دارند معمولاً منزوي و خجالتي مي شوند. آنها دوست ندارند اين قدر زود به دنياي زنانه پرتاب شوند. دختراني که بلوغ ديررس دارند هم در مورد کفايت بدن خودشان دچار ترديد مي شوند.
شايد فکر کنيد که با به دنيا آمدن بچه همه چيز تمام مي شود. اما اين تازه شروع ماجراست.
افسردگي بعد از زايمان ممکن است در کمين هر زن زائويي نشسته باشد. بيشتر زنان لااقل در شکل خفيفش افسردگي بعد از زايمان را تجربه مي کنند. احساس خشم، احساس بي ارزشي، بي کفايتي، شکست يا گناه، گريه کردن، بي صبري و زود رنجي، بي قراري، غمگيني، خستگي، بي خوابي يا بدخوابي، نوسانات خلقي و حتي ترس از صدمه زدن به خود يا نوزاد نشانه هاي افسردگي شديد بعد از زايمان هستند.
يکي از نشانه هاي ديگر دوران يائسگي احساس خستگي مزمن است. در اوايل دوران يائسگي خستگي شديد معمولاً به دليل اختلالات خواب و کمبود استراحت در زنان است ولي به تدريج با سازگاري تدريجي بدن و ثابت شدن هورمون ها در اغلب زنان الگوهاي خواب منظم مي شود و عادات خواب نيز به حالت عادي برمي گردد.
البته همه اينها يک وجه دنياي يائسگي است. وجه مثبتش اين است که در اين دوره مي توان فارغ از مشکلات و درگيري هاي قبلي، به دنبال کسب تجربه هاي جديد و علاقه هاي ذاتي رفت.
منبع:نشريه همشهري شماره 7
/ج
سعيد بي نياز/ بزرگ شدن به همين راحتي نيست. هر آدمي در طول رشدش بايد از چندين و چند مرحله بحراني عبور کند. بلوغ، ازدواج و سالمندي براي همه ما دوران گذار پراسترسي هستند. اما بعضي از بحران هاي رشدي يا کاملاً زنانه هستند يا جنس تجربه بحران در زن ها متفاوت با مردان است. بلوغ زنانه، ازدواج، زايمان، بحران هاي ميانسالي زنانه و يائسگي پنج بحراني هستند که به نظر مي رسد از همه بحران هاي رشد در زنان مهم ترند و تقريباً همه زن ها آن را تجربه مي کنند.
در اين مقاله رفته ايم سراغ همين بحران ها و تا جايي که شده ته و تويش را درآورده ايم. به هر حال وقتي از قبل بحران ها را بشناسيم بهتر مي توانيم با آنها کنار بياييم.
پنج دره در مسير زندگي زنان
بحران اول
بلوغ دخترانه گذار از توفان نوجواني
از طرف ديگر تغييرات جسمي دوران بلوغ - مخصوصاً نخستين قاعدگي- ناگهان دختران نوجوان را با مسائل زنانه رو به رو مي کند. اين رو به رو شدن براي همه دختران خوشايند نيست. بعضي از آنها احساس گناه مي کنند، بعضي ها اصلاً نمي دانند چه اتفاقي افتاده است و بعضي ها مي دانند اما دوست ندارند به اين زودي وارد دنياي زنانه شوند. پذيرش بدن بالغ تکليفي است که هر دختر نوجواني بايد بعد از بلوغ از پسش برآيد.
حالا همه اينها مال وقتي است که بلوغ به موقع باشد. اگر بلوغ زودرس يا ديررس اتفاق بيفتد بحران از اين هم شديدتر مي شود. دختراني که بلوغ زودرس دارند معمولاً منزوي و خجالتي مي شوند. آنها دوست ندارند اين قدر زود به دنياي زنانه پرتاب شوند. دختراني که بلوغ ديررس دارند هم در مورد کفايت بدن خودشان دچار ترديد مي شوند.
بحران دوم
ازدواج ورود به خانه بخت
بحران سوم
بچه دار شدن
شايد فکر کنيد که با به دنيا آمدن بچه همه چيز تمام مي شود. اما اين تازه شروع ماجراست.
افسردگي بعد از زايمان ممکن است در کمين هر زن زائويي نشسته باشد. بيشتر زنان لااقل در شکل خفيفش افسردگي بعد از زايمان را تجربه مي کنند. احساس خشم، احساس بي ارزشي، بي کفايتي، شکست يا گناه، گريه کردن، بي صبري و زود رنجي، بي قراري، غمگيني، خستگي، بي خوابي يا بدخوابي، نوسانات خلقي و حتي ترس از صدمه زدن به خود يا نوزاد نشانه هاي افسردگي شديد بعد از زايمان هستند.
بحران چهارم
سندرم آشيانه خالي پرواز بر فراز آشيانه خالي
بحران پنجم
يائسگي زنانگي بدون زنانگي
يکي از نشانه هاي ديگر دوران يائسگي احساس خستگي مزمن است. در اوايل دوران يائسگي خستگي شديد معمولاً به دليل اختلالات خواب و کمبود استراحت در زنان است ولي به تدريج با سازگاري تدريجي بدن و ثابت شدن هورمون ها در اغلب زنان الگوهاي خواب منظم مي شود و عادات خواب نيز به حالت عادي برمي گردد.
البته همه اينها يک وجه دنياي يائسگي است. وجه مثبتش اين است که در اين دوره مي توان فارغ از مشکلات و درگيري هاي قبلي، به دنبال کسب تجربه هاي جديد و علاقه هاي ذاتي رفت.
منبع:نشريه همشهري شماره 7
/ج