10 درسي که در مدرسه نمي آموزيد

چطور از وقتمان به خوبي استفاده کنيم؟ چطور در کارهايمان موفق باشيم؟ چطور ارتباط بهتري با همسرمان داشته باشيم؟ و چطورهاي ديگري همراه با راهکارهايي که شما را براي نزديک شدن به خوشبختي کمک مي کنند را دراينجا بخوانيد
چهارشنبه، 8 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
10 درسي که در مدرسه نمي آموزيد

10 درسي که در مدرسه نمي آموزيد
10 درسي که در مدرسه نمي آموزيد


 

ترجمه : لي لي اسلامي




 
چطور از وقتمان به خوبي استفاده کنيم؟ چطور در کارهايمان موفق باشيم؟ چطور ارتباط بهتري با همسرمان داشته باشيم؟ و چطورهاي ديگري همراه با راهکارهايي که شما را براي نزديک شدن به خوشبختي کمک مي کنند را دراينجا بخوانيد
خوب زندگي کردن کار دشواري نيست اما وقتي شرايط سخت مي شود و اوضاع به هم مي ريزد، حس مي کنيد کيلومترها تا يک زندگي خوب و خوشبخت فاصله داريد. راه هاي مقابله با چنين شرايطي، درس هايي است که شايد هيچ کس در طول زندگي تان به شما نياموزد. نه معلم در مدرسه ونه پدر و مادر در خانه. هيچ کس به شما نمي گويد وقتي اين حس به شما هجوم مي آورد نبايد بيکار بنشينيد. درست در همان لحظه بايد براي عوض کردن اوضاع دست به کار شويد.
اما در عين حال بايد بدانيد در هر موقعيتي اصول کلي کدامند. اين مقاله سعي دارد همان قوانين اساسي را مرور کند.

چطور نصيحت بکنيم؟
 

بيشتر آدم ها دوست ندارند نصيحت شوند مگر زماني که واقعاً آن را تقاضا مي کنند. براي نصيحت کردن بايد زمان و مکان مناسبي را فراهم کنيد. به عنوان مثال قطعاً بدترين زمان براي نصيحت کردن يک راننده، زمان رانندگي است. پس موقعيت شناس باشيد. پيش از آنکه به دنبال واژه هاي مناسب و دلايل محکم بگرديد از مناسب بودن شرايط مطمئن شويد. دراينجا چند راه را براي نصيحت کردن به شما پيشنهاد مي کنيم:
*وقتي مي خواهيد نصيحت کنيد، از سريع و ناگهاني جواب دادن بپرهيزيد، سوال بپرسيد. سرتان را تکان دهيد.
*تا زماني که طرف مقابلتان از شما اين سوال را نپرسيده سکوت کنيد:«خوب... نظر تو چيست؟» اگر آدم ها در چنين شرايطي به نظر شما گوش کنند برايش ارزش بيشتري قائل مي شوند.
*وقتي که با ديدگاه هاي طرف مقابلتان مخالفيد ولازم مي دانيد که او را نصيحت کنيد، مدام وسط حرفش نپريد و مدام با او مخالفت نکنيد.
*همه چيز بستگي به شرايط او دارد؛ جوابتان را براساس شرايط طرف مقابل بدهيد. موقعيت و عقايد او را هنگام نصيحت کردن در نظر بگيريد قرار است بگوييد «او» چه کاري مي تواند بکند نه اينکه «شما» چه کار مي توانيد بکنيد. دختري از پدرش مي پرسد آيا بهتر است پزشکي را انتخاب کند يا رشته تحصيلي ديگري را. پدر مي تواند بي درنگ جواب بدهد:«واي... نه! من از ديدن خون بيزارم. رفتن به بيمارستان مرا مضطرب مي کند. چطور مي خواهي چنين رشته اي را انتخاب کني؟! اما او مي تواند جواب ديگري هم بدهد. مي تواند به ياد بياورد که دخترش عاشق مراقبت کردن از ديگران است و به او بگوييد :«بله ! به نظر من مناسب ترين رشته براي تو پزشکي است. »
*بفهميد که او به چه چيزي احتياج دارد؛ بعضي ها مدام گلايه مي کنند که فرزندمان به نصيحت هايمان گوش نمي کند. ازين گوش مي شنود و از آن گوش بيرون مي کند اما شايد اشتباه از خود والدين باشد. شايد فرزندشان براي قبول نصيحت ها تنها به جملاتي متفاوت تر، استدلال هايي عميق تر و کلماتي آرام تر احتياج داشته باشد. بعضي والدين گمان مي کنند اگر با فرزندشان مخالفند بايد با تهديد و اعتراض او را منصرف کنند در حالي که درک کردن شرايط فرزندان و اهميت دادن به احساسات وعقايدشان باعث مي شود که راحت تر حرفمان را بپذيرند و بيشتر به نظراتمان فکر کنند.

چطور تصميم به ازدواج بگيريم؟
 

دوست داريد زندگي تان را تغيير دهيد؟ از تنهايي خسته شده ايد اما حس مي کنيد نمي توانيد فرصت اين تغيير را براي خودتان فراهم کنيد؟ استرس ها را دور بريزيد و براي گرفتن بزرگ ترين تصميم زندگي تان يعني ازدواج تلاش بيشتري بکنيد.
*خودتان را دست کم نگيريد: به خود نگوييد که براي يک فرصت تازه زياده از حد پير و چاق و خسته ام بلکه بگوييد:«مي خواهم زمان را به عقب برگردانم و زندگي ام را بسازم. » هر روز تازه يک شروع تازه است پس براي چند لحظه هم که شده افسوس هاي گذشته را دور بريزيد.
*افکار بي خود را دور بريزيد، فکر نکنيد:«ازدواج مي تواند مرا از کار و تحصيلم باز بدارد وجلوي پيشرفتم را بگيرد»؛ بلکه فکر کنيد: «درست در همين اطراف من انسان هايي وجود دارند که مي توانند زندگي ام را آرام تر کنند و شرايط بهتري را براي پيشرفت در ديگر جنبه هاي زندگي ام هم فراهم کنند.» فکر کنيد که يک زندگي تازه يعني انگيزه هاي تازه، تلاش هاي تازه، موفقيت هاي تازه.
*اشتباهاتتان را ببخشيد:اگر سال ها پيش براي ازدواج تصميم گرفته بوديد اما موفق به تشکيل زندگي نشديد، مدام خود را سرزنش نکنيد. نگوييد :«من نمي توانم. من هميشه شکست مي خورم». بلکه بگوييد:«حالا انساني عميق تر و با تجربه تر شده ام و مي توانم عاقلانه تر عمل کنم». اشتباهات گذشته را فراموش کنيد. امروز روزي ديگراست و شما هم آدم ديگري هستيد.

چطور دريک ماه زندگي مان را زير و رو کنيم؟
 

مي خواهيد تحول عظيمي به پا کنيد؟ فکر مي کنيد زندگي تان زياده از حد يکنواخت شده و نمي دانيد براي تغييرش از کجا بايد شروع کنيد؟ براي 30 روز هم که شده از اين راه هاي ميانبراستفاده کنيد:
*کار تازه اي را شروع کنيد:يک پروژه کاري تازه؛ ارتباطات تازه، دوستان تازه، رژيم غذايي تازه و... همه مي تواند شروع خوبي براي زندگي 30 روزه باشد و شما را براي دور جديدي از زندگي تان آماده کند. مهم نيست که کدام بعد زندگي تان را تغيير دهيد، مهم اين است که تغييري را آغاز کنيد که شما را شاد مي کند و به زندگي تان رنگ تازه اي مي دهد.
*از جمع کمک بگيريد: در کنار آدم هاي ديگر بيشتر از زمان تنهايي تان موفق خواهيد بود و پس براي انجام هريک از اين تصميم ها به آدم هايي نزديک شويد که مي توانند به شما کمک کنند. ممکن است تغييري که برايش برنامه ريزي مي کنيد نيازمند تخصص، کمک و يا تجربيات ديگران باشد، پس سعي نکنيد که همه چيز را تنهايي انجام دهيد.
*براي خودتان شعاري را مشخص کنيد: «از امروز هرچه پيش آيد خوش آيد» اين جمله يا هر حرف ديگري که با انديشه ها و اهدافتان هماهنگي دارد را بنويسيد و به در وديوار اتاق کار، آشپزخانه يا هرجاي ديگري که بيشتر در معرض ديدتان است بچسبانيد. مهم نيست که اين شعار چه باشد. اگر از ده کيلو اضافه وزنتان ناراضي هستيد مي توانيد روي در يخچال يک کاغذ بچسبانيد و رويش بنويسيد «ده کيلو اضافه وزن» با اين روش هر بار که به يخچال نزديک مي شويد. يادتان مي افتد که بايد کمي مراعات وزنتان را بکنيد.
*فقط براي 30 روز زندگي کنيد؛ اگر بتوانيد در اين 30 روز به اهدافي که مشخص کرده ايد برسيد و مطابق برنامه هايتان پيش برويد، پس بر هرآنچه که مي خواستيد رسيده ايد. اين 30 روز تنها يک تمرين است و يک شروع خوب، اگر اين تغييرات شما را راضي کرده مي توانيد اين شيوه را باز هم ادامه دهيد.

چطور از 15دقيقه وقتمان بهترين استفاده را بکنيم؟
 

وقتي به زمان هاي کوتاه فکر مي کنيد نمي توانيد اهميتش را متوجه شويد. يک روز 24 ساعت است و تنها 15 دقيقه چه چيزي را مي تواند عوض کند اما واقعيت چيز ديگري است براي آنکه همين 15 دقيقه تمامي روزتان را تغيير دهد.
*زودتر از خواب بيدار شويد: بيدار شدن آن هم فقط يک ربع زودتر، همه چيز را عوض مي کند زمان سوار مترو شدن، لذت خوردن فنجان چاي و تمامي لحظات کارتان را همين يک ربع تحت تاثير قرار مي دهد. مي توانيد صبحانه را با خانواده تان بخوريد. به جاي دويدن تا ايستگاه تاکسي آرام راه برويد و از هواي خنک صبح بيشتر لذت ببريد. مي توانيد مدام به ساعتتان نگاه نکنيد و با خيال راحت در طول مسير کارهاي روزانه تان را به خود يادآوري کنيد.
*مهماني خانوادگي برگزار کنيد: مي توانيد يک ربع از روزتان را متفاوت سپري کنيد. تلفن همراه، اينترنت، تلويزيون و تلفن را بي خيال شويد. خودتان بمانيد و خانواده تان، اين يک ربع را مي توانيد با بچه ها بازي کنيد يا اينکه يک سفر خانگي ترتيب دهيد. در حياط يا پشت بام خانه تان جمع شويد و لحظات آرامي را باهم بگذرانيد. مي توانيد در همين يک ربع يک عصرانه لذت بخش خانوادگي را ميل کنيد.
*وقت هاي تلف شده را حذف کنيد : در روز چقدر براي توجيه کردن کارهايتان وقت مي گذاريد؟ چقدر وقت مي گذرد تا کارهايي را که در حال عجله و پر اشتباه انجام داده ايد درست کنيد؟ چطور وقتتان را در ترافيک سپري مي کنيد. اگر شما يک ربع زودتراز خانه بيرون بزنيد، مي توانيد در ساعاتي که ترافيک سبک تر است سرکار برويد، دير نرسيد و تاخيرتان را توجيه نکنيد. مي توانيد کارهايتان را آرام تر و با دقت بيشتري انجام دهيد.

چطور ديرنکنيم؟
 

براي به موقع رسيدن پيشنهادهاي بسياري مي شود داد. از دست کاري کردن ساعت اتاق ها گرفته، تا شب زود خوابيدن و صبح زودتر بيدار شدن. اما بهتر است با خودتان صادق باشيد. اگر همه اين کارها را انجام داده ايد و باز هم هميشه دير مي رسيد مي توانيد خودتان رابه شکلي موثرتر تنبيه کنيد. بافرزندتان يا هرکس ديگري که شما را مدام به خاطر اين عادت سرزنش مي کند قرار بگذاريد و يک بازي را شروع کنيد. براي دير رسيدن ها جريمه اي در نظر بگيريد؛ مثلاً هزار تومان جريمه هر 5 دقيقه تاخير. براي هر بار تاخير و باختتان دراين بازي جريمه را بپردازيد. اگر اثر نکرد مبلغش را بيشتر کنيد؛ مثلاً پنج هزار تومان براي هر پنج دقيقه. شايد براي حفظ جيبتان هم که شده، با وسواس بيشتري زمانتان را تنظيم کنيد.

چطور واکنش نشان دهيم؟
 

وقتي کسي چيزي به شما مي گويد انتظار دارد که واکنش و پاسخي را هم از شما دريافت کند. يک لبخند يا تکان دادن عمودي سر مي تواند در ذهن او تاييدي براي کارش تلقي شود و به او مجوزي براي تکرار کارش را اعطا کند اما پشت کردن به او، اخم يا عصباني شدن در ذهن او به عنوان يک عبور ممنوع متبادر مي شود و به او مي گويد:«ديگر نبايد اين کار را انجام دهي. » براي حفظ يک ارتباط خوب بايد شنونده خوبي هم بود. آدم ها از شما انتظار واکنش دادن دارند. وقتي اين پاسخ ها را از آنها دريغ مي کنيد يا با تلخي و خشونت و بي تفاوتي به آنها پاسخ مي دهيد، ديگر سراغتان نمي آيند، در حالي که بي توجه به موافقت و مخالفت شما هر کاري که دلشان مي خواهد انجام مي دهند. آدم ها حرف مي زنند تا شنيده شوند. اگر به آنها گوش نکنيد ديگر انگيزه اي براي حرف زدن نخواهند داشت.

چطور خوشبخت بمانيم؟
 

*براي هر مشکلي راه حل مناسبي پيدا کنيد: براي پيدا کردن راه حل مشکلاتتان به مشکل برخورده ايد؟ پيدا کردن راه حلي مناسب براي مشکلات به اين معني نيست که اثبات کنيد که شما راست مي گوييد بلکه به معناي اين است که راهکاري ميان هر دو نظر را انتخاب کنيد که هم شما را راضي کند و هم همسرتان را.
*به تصميم مشترک برسيد:آيا موظفيد که همه تصميم ها را خودتان بگيريد؟ زندگي مشترک به تصميم گيري هاي مشترک احتياج دارد. قبل از اينکه بخواهيد به نتيجه اي برسيد بايد جانب عدالت را رعايت کنيد و با شنيدن ديدگاه هاي يکديگر نظراتتان را کمي متعادل کنيد. شايد لازم باشد براي گرفتن يک تصميم ديگر شما از بعضي مواضعتان چشم پوشي کنيد يا همسرتان بعضي علايقش را ناديده بگيرد اما همه اينها ارزش يک تصميم گيري موفق را دارد.
*به يکديگر محبت کنيد:آيا شما در پايان روز همديگر را به يک لبخند، مهمان مي کنيد؟ رفتارهاي روزانه تان را با ظرافت بيشتري بررسي کنيد. آيا زندگي مشترکتان به يک رابطه با فاصله تبديل شده که درآن هرکسي از لحظه بيدار شدن وظايف روزانه خود راانجام مي دهد يا اينکه هنوز مي دانيد در کدام لحظه همسرتان به حمايت و محبت بيشتري احتياج دارد؟
*مقابل همسرتان گارد نگيريد: مسووليت پذير باشيد و به همديگر بازبيني در رفتارهايتان را پيشنهاد کنيد. اشتباهاتتان را بپذيريد و در مورد کاستي هاي يکديگر روراست صحبت کنيد. در هنگام اين تصميم گيري همديگر را متهم نکنيد. اين باعث مي شود که اشتباهاتتان را راحت تر اصلاح کنيد و زندگي آرام تري داشته باشيد. اگر رفتارهاي روزانه تان را مشترکاً بازبيني کنيد قطعاً به نتايج بهتري خواهيد رسيد.
*انعطاف پذير باشيد: نبايد هميشه به تصميم گيري ها و راه هاي تکراري بچسبيد. تصميماتي که 29 سال پيش هنگام آغاز زندگي تان گرفته ايد شايد براي زندگي امروزتان مناسب نباشند. پس بهتر است آنها را مورد بازبيني قرار دهيد. روابطتان، سبک زندگي تان، ميزان تفريحاتتان و... شايد همه اينها نيازمند طراحي و زمانبندي جديدي باشند.

چطور صادق باشيم؟
 

هيچ کس دوست ندارد به عنوان يک دروغگو شناخته شود. وقتي با ديگران ارتباط برقرار مي کنيد اول به اين فکرکنيد که دوست داريد چه کسي باشيد و آنها شما را با چه عنواني بشناسند. با اين پيش فرض بيشتر به رفتارهايتان دقت خواهيد کرد.
*عادل باشيد: صداقت تنها به معناي دروغ نگفتن نيست بلکه نکات ديگري را هم دربرمي گيرد. اينکه ساعت ناهارتان را در اداره طولاني تر نکنيد، وقت کسي را در صف بانک نگيريد يا وقتي که کسي به اشتباه توسط ديگران متهم مي شود در دفاع از او صحبت کنيد.
*به بچه ها فکر کنيد: تحقيقي روي دانش آموزان دبيرستاني در آمريکا نشان داده که 64 درصد بچه ها تقلب مي کرده اند، 30 درصد از فروشگاه دزدي مي کرده اند و 83 درصد به والدينشان دروغ مي گفته اند، اين اقدامات همه در حالي بوده که آنها از ارزشگذاري اخلاقي شان راضي بوده اند و هيچ عذاب وجداني به خاطر کارهايي که مي کردند، نداشته اند، خب... بايد به والدين آنها گفت تا حالا چه مي کرده ايد؟ بچه هايتان را با چه اصولي تربيت مي کرده ايد؟ شايد اگر والدين آنها کمي در ارزشگذاري هاي اخلاقي خودشان دقيق تر مي بودند فرزندانشان هم با حساسيت بيشتري رفتار مي کردند.
*بپذيريد و سراغ تغيير برويد؛ با خودتان روراست باشيد: اگر به خاطر تاخيرتان از مترو جا مانده ايد و به کارتان نرسيده ايد بپذيريد که اشتباه از خودتان بوده و بگوييد که دفعه بعد بهتر عمل خواهيد کرد. دليلي ندارد براي زود رسيدن جاي کسي را در صف مسافران بگيريد يا بعد از دير رسيدن به رئيستان دروغ بگوييد. حتي اگر شاهدي براي اين اتفاق نداشته باشيد، به خودتان به خاطر اين صداقت افتخار خواهيد کرد.

چطور به اختلافات پايان دهيم؟
 

قطعاً قرار نيست اينجا به شما راهکاري براي طلاق گرفتن ارائه دهيم اما مي توانيم پيشنهادهايي برايتان داشته باشيم تا آرام تر زندگي کنيد. اگر از دعواهاي روزانه خسته ايد و حس مي کنيد زندگي مشترکتان آن چيزي نيست که مي خواسته ايد، اين راه را امتحان کنيد:
*به نظر شما تقصير کداميک از شماست؟ يک کاغذ برداريد، آن را به دو قسمت تقسيم کنيد، در سمت چپ رفتارهاي آزار دهنده همسرتان را بنويسيد و در سمت راست واکنش هاي خودتان را. حالا کاغذ را نصف کنيد. سمت راستي ها را يکبار بخوانيد. اگر اين کاغذ پراست از فريادها و آشفتگي ها، يک نفس عميق بکشيد و براي پيدا کردن راه تازه دست به کار شويد. شايد واکنش هاي سرسختانه شما مشکلات را از آنچه بوده بيشتر کرده و شايد لازم باشد اين بار به جاي بيشتر کردن سختي ها براي حل کردنشان دست به کار شويد.
*کدام يک بهتر است؟ راه ديگري هم داريد. اگر براي جدا شدن تصميم قطعي گرفته ايد قبل از هرگونه اقدامي باز هم از يک کاغذ کمک بگيريد. يک سوي آن منافعي را که از اين جدايي برايتان حاصل مي شود، بنويسيد و يک طرفش آسيب ها و زيان ها را. حالا فهرستي را که نوشته ايد يک دور مرور کنيد. کدام قسمت بلند بالاتر است؟ آسيب ها يا منافع؟ حالا تصميم بگيريد.

چطور آرام باشيم؟
 

شايد شما هم آرزو مي کنيد يکي از آدم هاي هميشه خنداني باشيد که به اين راحتي ها عصباني نمي شوند و هميشه بخشي از اين انرژي که درخود دارند را هم به ديگران مي دهند. واقعيت اين است که حتي عصبي ترين آدم ها هم زياد با اين مرحله فاصله ندارند و تنها لازم است تغييرات جزئي در نگرش ها و رفتارهايشان بدهند. ما سه راهکار ساده را پيشنهاد مي کنيم تا شما هم بتوانيد يکي از آنها باشيد:
*بدانيد که عصبانيت فقط مال شما نيست: همه ما به عصبانيت چسبيده ايم و به بهانه هاي مختلف فشارهاي رواني به سراغمان مي آيند اما تفاوت آدم ها در شکل ابراز آنهاست. اگر ما بدانيم که عصبانيتمان را چه زماني و به چه شيوه اي ابراز کنيم اين احساس به ما آسيبي نخواهد زد.
*از خودتان بپرسيد که اين موضوع چقدر اهميت دارد؟ چه شرايطي شما را ناراحت کرده؟ آيا مي توانيد آن شرايط را تغيير دهيد؟ اصلاً اين موضوع آن قدر ارزش داشته که شما را به اين شکل آشفته کند؟ شايد اگر درهمان لحظه ناراحتي اين سوالات را از خود بپرسيد، با يک نفس عميق از کنار آن بگذريد و تمام روز مضطرب و عصبي باقي نمانيد.
*خودتان را سرجايتان بنشانيد: رفتارتان را مديريت کنيد. وقتي که مي خواهيد عصباني شويد و اقدام خشونت باري انجام دهيد، سر خودتان داد بکشيد و بگوييد«صبر کن!»
*خودتان را آرام کنيد: حواس خودتان را با رفتن سراغ سايت هاي سفر، سرگرمي و صفحه هاي مورد علاقه تان پرت کنيد اينکه يا کاغذ و قلمي برداريد و براي تعطيلاتتان برنامه ريزي کنيد. کمي حواس پرتي شما را به شکل قابل توجهي آرام خواهد کرد. مي توانيد در لحظه عصبانيت يک کاغذ برداريد و موضوع را يادداشت کنيد احساساتتان را بنويسيد و آن قدر اين شيوه را ادامه دهيد که ديگر حرفي براي نوشتن نداشته باشيد. وقتي قلم را روي ميز مي گذاريد، ديگر اثري از آن همه عصبانيت نخواهيد ديد.
*بدنتان را آرام کنيد: نفس عميق بکشيد و در هواي آزاد خودتان را آرام کنيد. کمي پياده روي کنيد. هيجان رواني تان را با تحرکات جسمي کمترکنيد.
منبع:نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل182.




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط