ديالمه؛ مردي از ديار بصيرت
نويسنده: ريحانه شاكر
شهيد عبد الحميد ديالمه
متولد: چهارم ارديبهشت 1333
تحصيلات: دكتراي دارو سازي
شهادت: هفتم تير 1360
اشاره:
شهيد ديالمه، به قول ما جوان هاي امروزي، از آن دست جوان هاي با حالي است كه وقتي زندگينامه شان را مي خواني، چند تا «ايول» درست و حسابي بهشان مي گويي و خجالت مي كشي از اين كه خودت با همين سن و سال، چقدر دست خالي هستي.
توي خانه، وحيد صدايش مي كردند. تازه دوره ي دبيرستان را شروع كرده بود كه فعاليت هاي اعتقادي و مبارزاتي اش را به طور جدي آغاز كرد و هم زمان درس هاي حوزه را هم خواند.
سيره و حديث را نزد اساتيد حوزه علميه ي قم، و منطق و فلسفه و عرفان را نزد استاد شهيد مطهري در سه سال آموخت. تسلط خوبي به علم كلام پيدا كرد و درس هاي حوزه را تا سطح مكاسب ادامه داد و راه صحيح تبليغ اعتقادات اسلامي و شيعي را آموخت.
در همين سن و سال، با نقد منطقي نظرات دكتر شريعتي، نقش مهمي در روشنگري افكار نسل جوان آن روزگار ايفا كرد.
سال 1352 براي تحصيل در رشته ي دارو سازي، وارد دانشگاه فردوسي مشهد شد.
به زبان هاي عربي، انگليسي و فرانسه مسلط بود. اولين كاري كه در خوابگاه دانشگاه مشهد انجام داد، تشكيل يك كتابخانه ي اسلامي بود. از اين راه، جوان هاي مستعد را شناسايي مي كرد تا بتواند آموخته هاي ديني و اعتقادي خود را در اختيار نسل جوان آن روزگار بگذارد.
پيش از انقلاب، به همراه پدرش دكتر حميد ديالمه، در جلسات انجمن اسلامي پزشكان كه شهيد مطهري از گردانندگان آن بود، شركت مي كرد و همين مسأله باعث شده بود تا با مباحث سياسي، مواضع و افراد فعال در عرصه هاي سياسي و انقلابي آشنا شود.
دقت و تيز بيني و شامه ي قوي سياسي او باعث شده بود كه خيلي افراد را در همان ابتدا بشناسد و با آن ها به مخالفت برخيزد.
چهار صد ساعت سخنراني، اصلاً كار كوچك و آساني نيست.
اين چهار صد ساعت، تنها سخنراني هايي ست كه از او ضبط شده و باقي مانده است. شهيد ديالمه در سال 1354 خطر گروه هاي التقاطي و منافقان را تشخيص داد و به همين دليل، جلسات سخنراني با عنوان «صراط مستقيم» را با هدف «احياي تفكرات شيعي» تشكيل داد و از اين طريق، جوانان و طرفداران زيادي را به سمت خود جذب كرد و افكار انحرافي و التقاطي را خنثي نمود.
تفكراتش از مرز دانشگاه گذشت و در سطح شهر مشهد پخش شد. به همين دليل، ساواك بارها او را به بهانه ي شركت در مبارزات عليه رژيم، دستگير و زنداني كرد.
انتشار اعلاميه هاي امام خميني و انتشار اعلاميه هايي براي افشاي جريان انحرافي منافقان، نشر فرمان امام براي دوري كردن از حزب رستاخيز، هشدارهاي ايشان درباره ي صهيونيسم در دانشگاه، رهبري و تظاهرات عليه شاه در اوج خفقان سال هاي 54 و 55 و اعلام مرجعيت و رهبري امام خميني(ره) از ديگر كارهاي او بود.
در عرصه ي فيلم سازي هم وارد شد و چند فيلم مستند توليد كرد كه بيش تر آن ها ناتمام ماند. بخش هايي از فيلم مستند فقرش كه در سال 1354 ساخته بود، پس از انقلاب از تلويزيون پخش شد.
براي اولين بار در ايران، جلسات دعاي كميل را در سطح دانشگاه برگزار كرد و اين جلسات بعدها در سطح عمومي و گسترده در حرم امام رضا(ع) ادامه پيدا كرد. پس از انقلاب، عضو شوراي اوليه ي هفت نفره ي سپاه در استان خراسان شد و هم چنين عضو شوراي اوليه ي حزب جمهوري اسلامي در خراسان به همراه بزرگاني هم چون شهيد هاشمي نژاد، شهيد كامياب و آيت اللّه واعظ طبسي بود.
فعاليت هاي ديالمه در مشهد، محبوبيتي خاص به او بخشيد و باعث شد برخي از علماي تراز اول مشهد، از جمله آقاميرزا حسن علي مرواريد، مرحوم ميرزا مهدي نوقاني و مرحوم ميرزا جواد آقا تهراني از او بخواهند كانديداي مجلس شوراي اسلامي از شهر مشهد شود و به اين ترتيب با رأي بالايي، به عنوان جوان ترين نماينده ي دوره ي اول مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد.
براي شهيد ديالمه مباني اعتقادي از هر چيزي مهم تر بود.
تفاوت او با ديگران اين بود كه برايش فقط سابقه ي مبارزاتي و عضويت در گروه هاي خط امامي مطرح نبود. تيزبيني سياسي اش باعث شد كه خيلي زود- حتي پيش از رياست جمهوري بني صدر- انحراف از خط اسلام و انقلاب را در روزنامه ي وابسته به او پيش بيني كند و براي افشاگري، با جمعي از دوستانش در مجمع احياي تفكرات شيعي مشهد به تهران بيايد و در محل روزنامه ي انقلاب اسلامي تحصن كند.
اين در حالي بود كه بسياري از بزرگان كشور و انقلاب در رده هاي مختلف از بني صدر حمايت مي كردند. متأسفانه موضع او در مورد بني صدر حتي مورد انتقاد دوستانش قرار گرفت؛ در حالي كه چندي بعد درستي آن ها براي همه روشن شد. تشكيل گروه «مطالعه مدارك بر ضد بني صدر و كشف مدارك فراوان و نشر آن براي آشكار نمودن چهره ي واقعي او و تلاش براي
ارائه ي مدارك عدم كفايت سياسي بني صدر به مجلس با همكاري برخي از نمايندگان بالاخره به سرانجام رسيد و باعث شد مجلس رأي به عدم كفايت سياسي بني صدر بدهد.
با نخست وزيري شهيد رجايي و شناخت او از ديالمه، شهيد رجايي ديالمه را به عنوان اولين گزينه براي پست وزارت خارجه در نظر گرفت؛ چرا كه او ضمن تحصيلات دانشگاهي و حوزوي، مسلط به زبان هاي انگليسي و عربي و فرانسه نيز بود.
شهيد ديالمه پس از اين پيشنهاد شهيد رجايي، با دوستان و شاگردانش مشورت كرد و در نهايت تصميم گرفت آن را نپذيرد! چرا كه قبول اين پيشنهاد، او را از مسئوليت نمايندگي مردم و از فعاليت هاي فرهنگي اش براي آگاه ساختن آن ها باز مي داشت.
در تاريخ 15/12/59 يعني فرداي روز سخنراني بني صدر در دانشگاه تهران و برپايي غائله ي 14 اسفند، شهيد ديالمه در مهديه ي تهران سخنراني اي با عنوان «مصدق از حمايت تا خيانت» داشت.
بعد از اين سخنراني كم كم شعار «بني صدر، ديالمه، بحث آزاد پيش همه» زبان زد بسياري از جوانان شد و بر برخي ديوارهاي شهرهاي تهران و مشهد نيز نقش بست. بني صدر كه تبليغات بحث آزادش بسيار فراگير شده بود، با توجه به شناختي كه از ديالمه داشت صلاح ندانست درگير چنين بحثي شود.
شهيد ديالمه سرانجام در هفتم تير ماه سال 1360 در انفجار در دفتر حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد.
او كه پرچمدار وحدت حوزه و دانشگاه، از نهاد دانشگاه بود، در مقبره ي شهيد مفتح (پرچمدار اين وحدت از حوزه)، در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در شهر قم به خاك سپرده شد.
منبع: نشريه ديدار آشنا- ش117
متولد: چهارم ارديبهشت 1333
تحصيلات: دكتراي دارو سازي
شهادت: هفتم تير 1360
اشاره:
شهيد ديالمه، به قول ما جوان هاي امروزي، از آن دست جوان هاي با حالي است كه وقتي زندگينامه شان را مي خواني، چند تا «ايول» درست و حسابي بهشان مي گويي و خجالت مي كشي از اين كه خودت با همين سن و سال، چقدر دست خالي هستي.
توي خانه، وحيد صدايش مي كردند. تازه دوره ي دبيرستان را شروع كرده بود كه فعاليت هاي اعتقادي و مبارزاتي اش را به طور جدي آغاز كرد و هم زمان درس هاي حوزه را هم خواند.
سيره و حديث را نزد اساتيد حوزه علميه ي قم، و منطق و فلسفه و عرفان را نزد استاد شهيد مطهري در سه سال آموخت. تسلط خوبي به علم كلام پيدا كرد و درس هاي حوزه را تا سطح مكاسب ادامه داد و راه صحيح تبليغ اعتقادات اسلامي و شيعي را آموخت.
در همين سن و سال، با نقد منطقي نظرات دكتر شريعتي، نقش مهمي در روشنگري افكار نسل جوان آن روزگار ايفا كرد.
سال 1352 براي تحصيل در رشته ي دارو سازي، وارد دانشگاه فردوسي مشهد شد.
به زبان هاي عربي، انگليسي و فرانسه مسلط بود. اولين كاري كه در خوابگاه دانشگاه مشهد انجام داد، تشكيل يك كتابخانه ي اسلامي بود. از اين راه، جوان هاي مستعد را شناسايي مي كرد تا بتواند آموخته هاي ديني و اعتقادي خود را در اختيار نسل جوان آن روزگار بگذارد.
پيش از انقلاب، به همراه پدرش دكتر حميد ديالمه، در جلسات انجمن اسلامي پزشكان كه شهيد مطهري از گردانندگان آن بود، شركت مي كرد و همين مسأله باعث شده بود تا با مباحث سياسي، مواضع و افراد فعال در عرصه هاي سياسي و انقلابي آشنا شود.
دقت و تيز بيني و شامه ي قوي سياسي او باعث شده بود كه خيلي افراد را در همان ابتدا بشناسد و با آن ها به مخالفت برخيزد.
چهار صد ساعت سخنراني، اصلاً كار كوچك و آساني نيست.
اين چهار صد ساعت، تنها سخنراني هايي ست كه از او ضبط شده و باقي مانده است. شهيد ديالمه در سال 1354 خطر گروه هاي التقاطي و منافقان را تشخيص داد و به همين دليل، جلسات سخنراني با عنوان «صراط مستقيم» را با هدف «احياي تفكرات شيعي» تشكيل داد و از اين طريق، جوانان و طرفداران زيادي را به سمت خود جذب كرد و افكار انحرافي و التقاطي را خنثي نمود.
تفكراتش از مرز دانشگاه گذشت و در سطح شهر مشهد پخش شد. به همين دليل، ساواك بارها او را به بهانه ي شركت در مبارزات عليه رژيم، دستگير و زنداني كرد.
انتشار اعلاميه هاي امام خميني و انتشار اعلاميه هايي براي افشاي جريان انحرافي منافقان، نشر فرمان امام براي دوري كردن از حزب رستاخيز، هشدارهاي ايشان درباره ي صهيونيسم در دانشگاه، رهبري و تظاهرات عليه شاه در اوج خفقان سال هاي 54 و 55 و اعلام مرجعيت و رهبري امام خميني(ره) از ديگر كارهاي او بود.
در عرصه ي فيلم سازي هم وارد شد و چند فيلم مستند توليد كرد كه بيش تر آن ها ناتمام ماند. بخش هايي از فيلم مستند فقرش كه در سال 1354 ساخته بود، پس از انقلاب از تلويزيون پخش شد.
براي اولين بار در ايران، جلسات دعاي كميل را در سطح دانشگاه برگزار كرد و اين جلسات بعدها در سطح عمومي و گسترده در حرم امام رضا(ع) ادامه پيدا كرد. پس از انقلاب، عضو شوراي اوليه ي هفت نفره ي سپاه در استان خراسان شد و هم چنين عضو شوراي اوليه ي حزب جمهوري اسلامي در خراسان به همراه بزرگاني هم چون شهيد هاشمي نژاد، شهيد كامياب و آيت اللّه واعظ طبسي بود.
فعاليت هاي ديالمه در مشهد، محبوبيتي خاص به او بخشيد و باعث شد برخي از علماي تراز اول مشهد، از جمله آقاميرزا حسن علي مرواريد، مرحوم ميرزا مهدي نوقاني و مرحوم ميرزا جواد آقا تهراني از او بخواهند كانديداي مجلس شوراي اسلامي از شهر مشهد شود و به اين ترتيب با رأي بالايي، به عنوان جوان ترين نماينده ي دوره ي اول مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد.
براي شهيد ديالمه مباني اعتقادي از هر چيزي مهم تر بود.
تفاوت او با ديگران اين بود كه برايش فقط سابقه ي مبارزاتي و عضويت در گروه هاي خط امامي مطرح نبود. تيزبيني سياسي اش باعث شد كه خيلي زود- حتي پيش از رياست جمهوري بني صدر- انحراف از خط اسلام و انقلاب را در روزنامه ي وابسته به او پيش بيني كند و براي افشاگري، با جمعي از دوستانش در مجمع احياي تفكرات شيعي مشهد به تهران بيايد و در محل روزنامه ي انقلاب اسلامي تحصن كند.
اين در حالي بود كه بسياري از بزرگان كشور و انقلاب در رده هاي مختلف از بني صدر حمايت مي كردند. متأسفانه موضع او در مورد بني صدر حتي مورد انتقاد دوستانش قرار گرفت؛ در حالي كه چندي بعد درستي آن ها براي همه روشن شد. تشكيل گروه «مطالعه مدارك بر ضد بني صدر و كشف مدارك فراوان و نشر آن براي آشكار نمودن چهره ي واقعي او و تلاش براي
ارائه ي مدارك عدم كفايت سياسي بني صدر به مجلس با همكاري برخي از نمايندگان بالاخره به سرانجام رسيد و باعث شد مجلس رأي به عدم كفايت سياسي بني صدر بدهد.
با نخست وزيري شهيد رجايي و شناخت او از ديالمه، شهيد رجايي ديالمه را به عنوان اولين گزينه براي پست وزارت خارجه در نظر گرفت؛ چرا كه او ضمن تحصيلات دانشگاهي و حوزوي، مسلط به زبان هاي انگليسي و عربي و فرانسه نيز بود.
شهيد ديالمه پس از اين پيشنهاد شهيد رجايي، با دوستان و شاگردانش مشورت كرد و در نهايت تصميم گرفت آن را نپذيرد! چرا كه قبول اين پيشنهاد، او را از مسئوليت نمايندگي مردم و از فعاليت هاي فرهنگي اش براي آگاه ساختن آن ها باز مي داشت.
در تاريخ 15/12/59 يعني فرداي روز سخنراني بني صدر در دانشگاه تهران و برپايي غائله ي 14 اسفند، شهيد ديالمه در مهديه ي تهران سخنراني اي با عنوان «مصدق از حمايت تا خيانت» داشت.
بعد از اين سخنراني كم كم شعار «بني صدر، ديالمه، بحث آزاد پيش همه» زبان زد بسياري از جوانان شد و بر برخي ديوارهاي شهرهاي تهران و مشهد نيز نقش بست. بني صدر كه تبليغات بحث آزادش بسيار فراگير شده بود، با توجه به شناختي كه از ديالمه داشت صلاح ندانست درگير چنين بحثي شود.
شهيد ديالمه سرانجام در هفتم تير ماه سال 1360 در انفجار در دفتر حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد.
او كه پرچمدار وحدت حوزه و دانشگاه، از نهاد دانشگاه بود، در مقبره ي شهيد مفتح (پرچمدار اين وحدت از حوزه)، در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در شهر قم به خاك سپرده شد.
منبع: نشريه ديدار آشنا- ش117
/ج