عکس های تاریخی

انقلاب كه آغاز شد، سيل خروشان مردم، او را نيز كه هنر خويش را در ميادين ورزشي به كار مي برد، به عرصه هاي خون و حماسه كشاندو با شجاعت و هوشياري به ثبت لحظه هاي عزت و سرافرازي مردمي پرداخت كه حيرت انگيز ترين حماسه تاريخ معاصر را رقم زدند.
يکشنبه، 12 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عکس های تاریخی

عکس های تاریخی
عکس های تاریخی


 





 
گفتگو با قاسم محمدي

درآمد
 

انقلاب كه آغاز شد، سيل خروشان مردم، او را نيز كه هنر خويش را در ميادين ورزشي به كار مي برد، به عرصه هاي خون و حماسه كشاندو با شجاعت و هوشياري به ثبت لحظه هاي عزت و سرافرازي مردمي پرداخت كه حيرت انگيز ترين حماسه تاريخ معاصر را رقم زدند.

چه سالي به دنيا آمده ايد، چه شد كه به عكاسي علاقمند شديد؟
 

متولد 1335 هستم. اوايل به نقاشي علاقه داشتم. خدمت سربازيم كه تمام شد، در موسسه اطلاعات به عنوان عكاس شروع به كار كردم.

چه سالي ؟
 

مدتي به شكل غير رسمي كار مي كردم، بعد در سال پنجاه و يك رسمي شدم.

بيشتر در چه زمينه هائي عكاسي مي كرديد؟
 

موقعي كه استخدام شدم، در همه زمينه ها كار مي كردم. اطلاعات سرويس عكس داشت و عكاسها در همه زمينه ها كار مي كردند. از جمله در سرويسهاي حوادث، ورزشي و امثالهم. همه بايد چند سالي همه جا كار مي كردند تا معلوم مي شد كه علاقه، استعداد و توانائي آنها در چه زمينه اي است و بعد همانجا مشغول كار مي شدند. من به سرويس ورزشي رفتم و عكاس حرفه اي ورزش شدم و ادامه دادم تا الان.

پس شما زمينه اصلي فعاليتتان ورزش است؟
 

اصلا مرا به عنوان عكاس ورزشي مي شناسند. من در درجه اول عكاس ورزشي بودم و در خلال آن كارهاي ديگري مثل عكاسي براي تبليغات و معماري هم مي كردم، به خصوص در زمينه معماري زياد كار كردم.

پس در انقلاب سياسي شديد؟
 

سياسي زياد كار نكردم. ضرورت ايجاب مي كرد، مي رفتم.

اولين عكاسي خاطره انگيزتان از رويدادهاي انقلاب چه موقع بود؟
 

سال پنجاه و هفت بود. فكر مي كنم اولين بار جلوي دانشگاه بود. اولين جرقه هاي انقلاب كه زده شدند. روز و ساعتش يادم نيست.

چه شرايطي و چه خاطره اي بود؟
 

درگيري نيروهاي نظامي بود و دانشجوها.همه التهاب داشتند.من چون دوربين هميشه همراهم بود يك چند تائي عكس گرفتم. يادم مي آيد گاهي مسابقات ورزشي با تظاهرات همزمان مي شد و من كار اصليم را رها مي كردم و به سراغ اين جريانات مي رفتم. هر چه رويدادها پررنگ تر مي شدند، طبيعتا ما بيشتر جذب اين بخش مي شديم. شغلمان هم ايجاب مي كرد كه باشيم. وقتي هم كه مطبوعات اعتصاب كردند و ورزش هم تقريبا تعطيل شد، ما همگي آمديم اين طرف و در كل ماجراها و راهپيمائيها و تظاهرات و زد و خوردها و درگيريها بوديم تا زمان انقلاب.

شاخص ترين رويداد انقلاب كه از آن عكس و خاطره داريد، كدام است ؟
 

فكر مي كنم ورود امام بود.

كدام عكس شما شاخص شد؟
 

ما همه عكسها را مي برديم واحد عكس و خودشان چاپ مي كردند.شايد هزاران عكس گرفته باشم كه در اكثر نشريات چاپ شده اند، ولي الان يادم نيست.شش هفت سال كارم همين بود و در مطبوعات كار مي كردم. در هر حال من از هيچكدام از عكسهائي كه گرفته ام بدم نمي آيد. در دوره انقلاب چند تائي چاپ شدند كه راهپيمائي روز تاسوعا عاشورا و اقامه نماز در ميدان آزادي پس از آن را يادم هست.

چه چيزي را به ياد داريد؟
 

خيلي ها بودند كه صف اول نماز بودند و من آن روز آنها را نمي شناختم،ولي بعدها فهميدم كه از رهبران انقلاب هستند.

آن عكسي را كه جمعيت دور ميدان آزادي بودند، شما گرفتيد؟
 

حالا كه گفتيد يادم آمد. بله من گرفتم. خدا بيامرز آيت الله طالقاني با ميني بوس آمدند. همين محمدرضا طالقاني كه كشتي مي گرفت، بالاي ميني بوس بود. چشمش كه به من افتاد،صدايم زد.زورش هم زياد بود، دست مرا گرفت و كشيد بالاي ميني بوس. از سر جيحون تاميدان آزادي با خيال راحت نشستم آن بالا و عكس گرفتم. وقتي هم كه نماز شروع شد، از همان بالا هفت هشت تا عكس خوب گرفتم كه چاپ هم شدند.

عکس های تاریخی

آيا در خلال عكاسي از رويدادهاي انقلاب دچار دردسر و مشكلي هم شديد؟
 

نه، به تنها چيزي كه فكر نمي كردم اين چيزها بودند. آن روز مردم داشتند تظاهرات مي كردند و من راحت نشسته بودم بالاي ميني بوس و عكس مي گرفتم. هميشه همين طور بود، هر ماشين و ميني بوس و اتوبوسي كه گيرمان مي آمد سوار مي شديم كه بتوانيم عكس بگيريم. خيلي حواسمان به چيزهاي ديگر نبود.

آيا در ميان عكسهاي شما عكسي هم شاخص شد؟
 

آن روزها نه، ولي زمان كه گذشت و در سال شصت كه آيت الله خامنه اي رئيس جمهور شدند، يك روز صبح سحر رفتم از ايشان عكس گرفتم كه خيلي عكس جالبي شد. ايشان روي يك موكت ساده با نهايت سادگي نشسته بودند.عكس كه چاپ شد از دفترشان زنگ زدند و تشويقم كردند. عكس شاخص من همان بود. روزهاي انقلاب رقابت فشرده بود و همه عكاسها عكس مي گرفتند. مثلا يك ساختمان نيمه كاره اي بود كنار ميدان آزادي. همه عكاسها از اين ساختمان عكس گرفتند.

شما هم گرفتيد؟
 

هر كس رد مي شد، مي گرفت. كيفيت عكسها فرق مي كرد،ولي موضوعات تقريبا شبيه بودند. گاهي هم درگيريهاي شديدي بود كه من بودم و بقيه نبودن يا بالعكس.

كدام درگيري ها ؟
 

مثلا ميدان حسن آباد، من بودم، ولي اكثر عكاسها رفته بودند جاهاي ديگر.

مدرسه علوي هم رفتيد؟
 

بله

عكس هم گرفتيد ؟
 

خير.

چرا ؟
 

مجوز مي خواستند. من هر جا ببينم گرفت و گيري هست و مانعي، خيلي اصرار نمي كنم و راحت مي گذرم. آنجا مي رفتم، ولي فقط براي ديدن امام يا براي چرخيدن در آن حياط، به خصوص موقع غروب، خيلي مي رفتم.بعضي از بچه هاي ورزشي آنجا بودند و مرا مي شناختند و به واسطه وجود آنها مي توانستم بروم،ولي عكس نگرفتم، منتهي بعدها كه مي رفتم جماران، پنج شش باري از امام عكس گرفتم، مخصوصا موقعي كه همراه با ورزشكارها مي رفتم.

آيا عكسهاي شما در مجموعه اي هم چاپ شده ؟
 

بله، زياد چاپ شده، خيلي از نمايشگاهها هست كه عكسهايمان را مي گذارند و خودمان را هم خبر نمي كنند. وضعيت چاپ توي كتابها كه از اين هم مفصل تر ! مخصوصا در كتابهاي ورزشي كه الي ماشاءالله از اين كارها كرده اند و مي كنند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 15




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.