2012پايان عمر زمين يا آغاز تحول آگاهي
شايد آغاز يک تحول در آگاهي بشر باشد
گفت و گو با مهندس کوثري پژوهشگر علوم موفقيت
مدعيان تحول آگاهي معتقدند که درست شبيه موجودات زنده که درطول حيات زمين بسته به شرايط زيست محيطي دگرگوني ها وتحول ها مختلفي را تجربه کرده اند و در بسياري مواقع نسبت به هم نوعان چند هزار سال پيش و چند صد سال پيش خود تکامل يافته تر شده اند، سطح آگاهي و شعور انسان ها هم به شکلي مشابه کامل تر شده است. که البته اين آگاه تر شدن و افزايش هوش انسان در طول تاريخ با سرعت هاي مختلفي رخ داده است و هم زمان با آن تغييراتي نيز در بخش هاي مختلف مغز و مخچه انسان نيز رخ داده است. به طوري که جسم انسان بتواند آمادگي و استعداد و ظرفيت لازم براي پذيرش اين هوش و درواقع آگاهي تکامل يافته را پيدا کند.
اما مدعيان تحول آگاهي در2012مي گويند که اين دگرگوني در سطح دانايي و آگاهي مردم هر چه به تاريخ2012نزديک تر مي شويم شتاب و سرعت بيشتري مي گيرد مثلا در نظريه "نه زير دنيا"اگر در يک لايه تقريبا هر 400سال يک بار يک تغيير مهم رخ مي دهد، وقتي يک لايه بالاتر مي آييم يعني يک زير دنيا بالاتر مي آييم اين اتفاق مهم حدود هر 20سال يک بار رخ مي دهد و در زير دنياي بالاتر ازآن که طبق ادعاي آنها از تاريخ چهارم ژانويه 1999شروع شده هر اتفاق مهم حدوداً هر 360روز يک بار اتفاق مي افتد و سرانجام درآخرين زير دنيا که از 8مارس2011شروع مي شود هر رويداد مهم حدودا هر16روز يک بار رخ مي دهد و سرانجام کل تقويم در 28اکتبر 2011به اتمام مي رسد و دنيا دراين لحظه تحول آگاهي را تجربه مي کند. دقت کنيد تاريخي که براي تحول آگاهي ارايه مي شود با تاريخ21دسامبر 2012که قرار است دنيا به آخر برسد تفاوت دارد.
منبع:نشريه موفقيت، شماره 190
گفت و گو با مهندس کوثري پژوهشگر علوم موفقيت
تا اينجا به اين نتيجه رسيديم که بحث داغ پايان دنيا شايعه اي بيش نيست که عمده آن در فضاي اينترنت جان گرفته و درواقع دانشمندان واقعي فيزيک و ستاره شناسي عملا آن را رد مي کنند. اما آيا سازندگان اين شايعه فکر نکرده اند که اگر بيست و يک دسامبر2012اتفاقي رخ نداد، به ميليون ها انساني که اين اخبار را دنبال مي کردند، چه جوابي خواهند داد؟
مدعيان تحول آگاهي معتقدند که درست شبيه موجودات زنده که درطول حيات زمين بسته به شرايط زيست محيطي دگرگوني ها وتحول ها مختلفي را تجربه کرده اند و در بسياري مواقع نسبت به هم نوعان چند هزار سال پيش و چند صد سال پيش خود تکامل يافته تر شده اند، سطح آگاهي و شعور انسان ها هم به شکلي مشابه کامل تر شده است. که البته اين آگاه تر شدن و افزايش هوش انسان در طول تاريخ با سرعت هاي مختلفي رخ داده است و هم زمان با آن تغييراتي نيز در بخش هاي مختلف مغز و مخچه انسان نيز رخ داده است. به طوري که جسم انسان بتواند آمادگي و استعداد و ظرفيت لازم براي پذيرش اين هوش و درواقع آگاهي تکامل يافته را پيدا کند.
اما مدعيان تحول آگاهي در2012مي گويند که اين دگرگوني در سطح دانايي و آگاهي مردم هر چه به تاريخ2012نزديک تر مي شويم شتاب و سرعت بيشتري مي گيرد مثلا در نظريه "نه زير دنيا"اگر در يک لايه تقريبا هر 400سال يک بار يک تغيير مهم رخ مي دهد، وقتي يک لايه بالاتر مي آييم يعني يک زير دنيا بالاتر مي آييم اين اتفاق مهم حدود هر 20سال يک بار رخ مي دهد و در زير دنياي بالاتر ازآن که طبق ادعاي آنها از تاريخ چهارم ژانويه 1999شروع شده هر اتفاق مهم حدوداً هر 360روز يک بار اتفاق مي افتد و سرانجام درآخرين زير دنيا که از 8مارس2011شروع مي شود هر رويداد مهم حدودا هر16روز يک بار رخ مي دهد و سرانجام کل تقويم در 28اکتبر 2011به اتمام مي رسد و دنيا دراين لحظه تحول آگاهي را تجربه مي کند. دقت کنيد تاريخي که براي تحول آگاهي ارايه مي شود با تاريخ21دسامبر 2012که قرار است دنيا به آخر برسد تفاوت دارد.
اين اعداد از کجا آمده اند؟آيا واقعا مبناي قابل استنادي دارند؟
اين دگرگوني و اتفاق مهم چه مي تواند باشد؟آيا ناگهان همه آدم هاي روي کره زمين ضريب هوشي شان صد برابر مي شودوهمه نابغه و مخترع مي شوند؟
اين دل آگاهي به چه معناست. بخش پردازش اطلاعات در بدن انسان در مغز او قرار دارد و در دل انسان چيزي جز قلب و رگ و خون نيست؟
منبع:نشريه موفقيت، شماره 190