اسوه اخلاق و مردم داري(2)

امام خميني (ره)در سال 1341 فرقه ضاله بهائيت را يك حزب سياسي خواندند و اينكه كه به مدد پيروزي انقلاب اسلامي، اسناد بسياري از روابط اين فرقه با صهيونيستها افشا شده، صحت اين نظريه بيش از پيش اثبات شد، طي پيام ويژه اي در پاسخ به علماي اعلام و حجج اسلام يزد، فرمودند:
سه‌شنبه، 14 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسوه اخلاق و مردم داري(2)

اسوه اخلاق و مردم داري(2)
اسوه اخلاق و مردم داري(2)


 

نويسنده: سعيد غياثي ندوشن، نويسنده كتاب تاريخ شفاهي زندگي و مبارزات شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد




 

نگاهي به زندگي و فعاليتهاي مبارزاتي و سياسي شهيد دکتر سید رضا پاك نژاد
 

تشكيل انجمن هاي ديني و ترويج دين
 

امام خميني (ره)در سال 1341 فرقه ضاله بهائيت را يك حزب سياسي خواندند و اينكه كه به مدد پيروزي انقلاب اسلامي، اسناد بسياري از روابط اين فرقه با صهيونيستها افشا شده، صحت اين نظريه بيش از پيش اثبات شد، طي پيام ويژه اي در پاسخ به علماي اعلام و حجج اسلام يزد، فرمودند:
«از چيزهايي كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مي كند، تسهيلاتي است كه براي مسافرت دو هزار نفر يا بيشتر، از فرقه ضاله قائل شده است و به هر يك، 500 دلار ارز داده اند و قريب به 1200 تومان نيز تخفيف در بليت هواپيما داده اند، به مقصد آنكه اين عده در محفلي كه درلندن تشكيل مي شود و امام (ره) به رخنه عوامل اسرائيل- به ويژه بهائيان- دربسياري از پستهاي كليدي و حساس كشور اشاره مي كنند و چنين هشدار مي دهند:
«آقايان بايد توجه فرمايند كه بسياري از پستهاي حساس به دست اين فرقه است كه حقيقتاً عملاً اسرائيل هستند. خطر اسرائيل در مقابل دول اسلامي يا بسته شده يا مي شود .لازم است علماي اعلام و خطباي محترم ساير طبقات را آگاه فرمايند كه در موقعش بتوانيم جلوگيري كنيم. امروز روزي نيست كه به سيره سلف صالح بتوان رفتار كرد با سكوت و كناره گيري همه چيز را از دست خواهيم داد...»(15)
درسال 1341 حضرت امام خميني(ره) خطر نفوذ و گسترش اين فرقه منحرف در اركان رژيم پهلوي را يادآور شدند وفرمودند:
«... اين جانب، حسب وظيفه شرعيه، به ملت ايران ومسلمين جهان اعلام خطر مي كنم، قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است استقلال مملكت واقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيست هاست كه در ايران به [صورت] حزب بهائي ظاهر شدند و مدتي نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مي كنند... تلويزيون ايران پايگاه جاسوسي يهود است ودولتها ناظر آن هستند...»(16)
شهيد پاك نژاد اين خطر را كه امام خميني نسبت به آن بارها هشدار داده بودند، بسيار مورد توجه قرار دادند و تمام همت خود را در روشنگري انجمني در اين خصوص تشكيل دهند.
مهدي اخوان دستمالچي در اين باره مي گويد:
«ايشان، انجمني در يزد تشكيل دادند كه عليه بهائيت، فعاليتهاي مذهبي انجام مي داد. اولين جلسه آن انجمن در منزل آقاي وزيري تشكيل شد و مرحوم شهيد صدوقي هم بودند بعد از قيام 15 خرداد، انجمن يزد از تهران جدا شد. ايشان فعاليت خود را عليه رژيم داشتند ولي پنهاني اين كار را انجام مي دادند و همه كارها و كتابهايي كه نوشتند، هدفشان ترويج اسلام بود»(17)
حركت دكتر عليه بهائيت، بي ترديد، حركتي حساب شده و توأم با ظرافت و نكته سنجي بوده است. اسناد ساواك در خصوص تشكيل اين جلسات چنين گزارش مي كنند:
«غروب روز 16 /4 /1347، آقايان دكتر پاك نژاد و دكتر همداني به تفت وارد [مي شوند] و به منزل حاج علي يزدان پرست مي روند و آقاي جسماني معلم زرتشتيان تفت و آقاي اقارب و دو نفر ديگر از دبيران تفت هم به آنان ملحق مي شوند و جلسه اي تشكيل و در خصوص مرام بهائي و مذهب اسلام و تشيع صحبت كنند.
شب شنبه 21 /4 /47 مجدداً دكتر پاك نژاد و دكتر رمضان خاني و محمد علي آموزگار آموزش و پرورش يزد و رياضي كارمند شهرداري يزد و چند نفر ديگر در منزل آقاي اقارب دبير دبيرستان شاپور تفت جلسه خصوصي داشته و مشغول يك سلسله تبليغات عليه بهائيان هستند كه بتوانند مستمعين را راهنمايي كنند و امكان دارد مبلغين هم از تهران وارد يزد و تفت بشوند و جلسات به صورت عمومي برگزار شود.

ملاحظات:
 

نظريه رهبرعمليات:1- جلسات انجمن مزبور تحت عنوان (برادران بهائي ما) مدت هاست كه در يزد و بافق تشكيل مي گردد و بعضاً افرادي هم از تهران جهت سخنراني به اين منطقه وارد مي شوند برگزاري اين جلسات تاكنون به صورت عمومي نبوده است. 2- دكتر پاك نژاد رئيس بهداري بيمه هاي اجتماعي يزد است. نامبرده سال 45 گروهي را به عنوان گروه علوي در يزد تشكيل داده وآقاي شيخ محمد صدوقي نيز بطور غير رسمي نظارت آن را به عهده دارد. اين گروه فعلاً فعاليت مضره اي نداشته و صرفاً جلساتي بمنظور مبارزه عليه تبليغات بهائيان تشكيل مي دهند. دكتر رمضان خاني مدير داروخانه بيمه هاي تأمين اجتماعي است و او نيز از دوستان دكتر پاك نژاد [است] و با او در گروه مزبور همكاري دارد».(18)
علي اكبر رئوف،رئيس فعلي جامعه تعليمات اسلامي يزد، در خصوص فعاليتهاي دكتر پاك نژاد در انجمن و حضور ايشان در آن دوران مي گويد:
«يادم است كه دراولين جلساتي كه عليه بهائيت بود، فردي بود به نام سجادي كه مي آمدند و توضيحاتي را ارائه مي كردند- در مورد آيات قرآن و تفاوتهاي آن با برداشتي كه بهائيان از آن داشتند- و بعد از چند جلسه آقاي صدوقي و آقاي وزيري به رسم ياد بود به ايشان قاليچه اي اهدا كردند.
در متن كار، هيچ مسأله اجتماعي و ديني اي نبود كه شهيد صدوقي بدانند و آقاي دكتر پاك نژاد ندانند و در عين حال آقاي صدوقي دستور را صادر مي كردند و بسيار حساب شده كار مي كردند. در آن اوج كفر و الحاد و كمونيزم و غرق در بي ديني شدن،فردي مثل ايشان تكيه گاه بزرگي بودند براي جامعه يزدي. در مسائل فقه و اعتقادي هر كس قيام مي كرد، و مسأله اي يا سؤالي را مطرح مي كرد، ما خيالمان راحت بود كه آقاي دكتر پاك نژاد پاسخ او را خواهد داد و اين مسأله خيلي بزرگي بود و نمي توانم براي ايشان درجه اي درنظر بگيرم».(19)

مشاور شهيد صدوقي
 

در بهمن ماه 1330، هم زمان با رحلت آقا شيخ غلامرضا فقيه خراساني،با درخواست مردم و توصيه حضرت امام (ره) شهيد صدوقي به يزد رفتند و دامنه مبارزات خود را گسترش دادند.(20)
ايشان در واقع يكي از محورهاي اصلي مبارزه محسوب مي شدند. اعلاميه هايي در محكوميت رژيم- از جمله فاجعه سينما ركس آبادان- صادر كردند و در مورد مسائل مهم انقلاب همواره مورد مشورت پيشتازان روحانيت مبارز بودند.(21)
آيت الله شهيد صدوقي در دهم رمضان 1402 هجري قمري (1361)جامه شهادت پوشيد. درخصوص صحبتي كه مبني بر شهيد شدن شان پيش آمده بود، فرموده بودند: «چه كور خوانده اند اين تفاله هاي جهاني كه نمي دانند عاشقان حق، نه تنها از شهادت نمي هراسند بلكه با آغوش باز به استقبالش مي روند. شما مرغابي را از آب مي ترسانيد؟ ما را از شهادت مي ترسانيد؟...»(22)
«در دوران انقلاب در يزد، رهبري مردم به عهده آيت الله صدوقي بود و دكتر، واسطه مردم وآيت الله صدوقي بودند. هركسي هرمشكلي برايش پيش مي آمد متوسل به دكتر پاك نژاد مي شد وايشان گره گشاي تمام مشكلات مردم و چهره عالم ودانايي بودند كه تمام كارهايشان از روي حساب و دقت بود و ساواك تشخيص داده بود كه ايشان چهره استثنايي و برگزيده و مورد احترام همه هستند. در بعضي مواقع، آقاي صدوقي براي رفع مشكلات و بعضي سؤالات فقهي از ايشان نظرخواهي و سؤال مي كردند ودكتر، بعد از مراجعه به كتابخانه با بررسي هايي كه انجام مي دادند، سعي در پاسخ دادن به سؤال ايشان مي كردند«...(23)
آنچه مسلم، اينكه دكتر بسيار مورد اعتماد واحترام شهيد صدوقي بوده است. نقش دكتر- به ويژه درميان قشر تحصيل كرده دانشگاهي وپزشكان- نقشي محوري در جريان پيروزي انقلاب اسلامي بوده است كه شهيد بزرگوار آيت الله صدوقي به آن پي برده بود. برادر شهيد، سيد عباس پاك نژاد، در اين باره چنين مي گويد:
«دكتر،دربست در اختيار شهيد صدوقي بودند كه در اين باره مي فرمودند: بعضي جاها كت وشلوار . آنجاهايي كه عبا وعمامه مورد نياز است، خود بنده مي روم جلو آن جاهايي كه كت وشلوار مورد نياز است دكتر پاك نژاد را مي گويم برود جلو»(24)
حجت الاسلام و المسلمين صدوقي در خصوص روابط دكتر پاك نژاد با پدرش آيت الله صدوقي نيز چنين مي گويد:
«مرحوم شهيد صدوقي، اعتماد زيادي به پيشنهادهاي ايشان داشتند و پاسخ مثبت مي دادند ايشان قطعاً آشنايي اي با مرحوم صدوقي داشتند كه آشنايي عميقي هم بود و در زماني كه در قم بودند و ارتباطاتي كه با فداييان اسلام داشتند، و اثراتي كه ايشان در دكتر داشتند بسيار زياد بود و خواه ناخواه تأثير شهيد صدوقي بر دكتر پاك نژاد بسيار زياد بوده است»(25)
اسناد بر جاي مانده از سازمان اطلاعات وامنيت رژيم طاغوت نيز از همراهيها و پي گيريهاي شهيد پاك نژاد درخصوص مسائلي كه شهيد صدوقي عنوان كرده بودند، اينگونه روايت مي كند:
تاريخ 14 و 17/7/1357
1- دكتر پاك نژاد با حاج محمد علي صدوقي تماس گرفت و از قول هوشنگ مجلسي مدير كل آموزش و پرورش درباره يكي ازفرهنگيان صحبت نمود وگفت مجلسي اظهار داشته:
من زبانم بريده باد كه بدون اجازه «حاجي آقا» هيچ كس را عوض نمي كنم و حتي نمايشگاه را امروز تعطيل كردم و هر چي معلم ورزش مرد در دبيرستان دخترانه بود برداشته ام؛ صدوقي تشكر كرد.
2- دكتر پاك نژاد با صدوقي تماس گرفت و اظهار داشت:مدير كل آموزش و پرورش مي گويد:
از طرف حاجي آقا بياييد به هنرستان صنعتي و به هنرجويان كه تظاهر مي نمايد بگوييد دست برداريد، چون ممكن است به خيابان بروند و درگيري بوجود آيد. صدوقي گفت: برويد مانعي ندارد.
نظريه سه شنبه: دكتر پاك نژاد، رئيس انجمن تبليغات اسلامي ضد بهايي يزد است كه از ايادي حاج محمد صدوقي يكي از روحانيون طراز اول افراطي طرفدار خميني است كه در چند دهه اخير روحاني مورد بحث به عناوين مختلف، در سخنرانيهاي خود، اهالي استان يزد را عليه دولت و رژيم، تحريك نموده و تا به حال، اعلاميه هاي متعددي عليه رژيم و دولت و[در] طرفداري ازخميني به امضاي خود، چاپ و توسط عوامل خود در سطح استان يزد توزيع و حتي [به] ساير شهرستانها نيز ارسال داشته است».(26)

حضور در انتخابات مجلس
 

«آيت الله صدوقي، پيشنهاد كانديداي مجلس شدن را به آقاي دكتر كردند و مردم يزد با رضاي كامل به ايشان رأي دادند.در مجلس، سخنرانيهاي زيادي داشتند و موضوع آنها بيشتر در مسائل اسلامي بود»(27)
«براي نمايندگي، ابتدا وقتي بحث مطرح شد، ايشان قبول نمي كردند،‌تا اينكه يك روز، عده زيادي از مردم جمع شدند و از دكتر خواستند تا براي مجلس كانديدا شود و ايشان بعد از ديدن اين وضعيت گفتند: حالا براي من تكليف شرعي شده است كه كانديدا شوم، و بايد بروم و مقدمات كار را انجام دهيم»(28)
«در انتخابات هم با مشورت شهيد صدوقي دكتر وارد صحنه انتخابات شد و با شناخت خوبي كه مردم نسبت به ايشان داشتند، وارد مجلس شدند و در آن دوران هم با تلاشي كه داشتند، مسائل مردم و مسائل شهر را پيگيري مي كردند و مشكل گشاي كار آنها بودند»(29)
«آنچه باعث شده بود دكتر كانديداي انتخابات شود، اداي تكليف شرعي بود ضمناً هميشه تأكيد داشتند كه رقابت، بايد رقابت سالمي باشد. خودشان گفته بودند كه اينجا جاي مبارزه نيست. شاهد بودم كه آيت الله سيد جواد مدرسي به ايشان تكليف كردند وهمچنين از مرحوم ابوي والده اجازه گرفتند. يادم است كه يك نفر اطلاعيه اي تنظيم كرده بود عليه رقيب دكتر كه وقتي ايشان فهميدند، گفتند كه به والله العلي العظيم اگر منتشر شود، بنده انصراف مي دهم»(30)

حضور در مجلس شوراي اسلامي
 

تلاشهاي دكتر پاك نژاد، در خدمت رساني به مردم يزد، شامل خدمات بسياري بوده است چنانكه وجود بسياري از امكانات امروز در يزد مرهون زحمات و پيگيريهاي آن شهيد است. ارائه خدمات نوين پزشكي و حل مشكلات روزمره مردم، پيگيري براي انتقال آب به استان يزد و ساير موارد ديگر، از جمله حركات و تلاشهاي وي براي يزد است. اما در اين ميان، تواضع و افتادگي دكتر كه به حق به عنوان نماينده مردم، خود را از مردم جدا نكرد و با خضوع تمام در ميان آنها حضور داشت تا همه بتوانند او را در دسترس داشته باشند و مشكلاتشان را در ميان بگذارند. رفتار و منش اين نماينده مخلص، گواه مطالب بيان شده است:
«يادم مي آيد كه وقتي دكتر وكيل يزد در مجلس شدند، بنده داشتم تخصص مي گرفتم، ايشان گفتند كه شما بايد به يزد بازگردي، و آمدم يزد و دربيمارستان سيدالشهدا (ع) مشغول شدم- بيمارستاني كه ايشان رئيس هيات مديره آن بودند- بخشCCU آن را ايجاد كرديم كه اولين CCU در يزد بود»(31)
«در دوران نمايندگي، هميشه به يزد مي آمدند يك روز ظهر، ديدم دكتر پاك نژاد در گرماي يزد با پاي پياده دارند مي آيند. آن موقع، اوج ترور شخصيتهاي انقلاب بود گفتم براي مردم كاري داشته باشند پياده راه افتاده ام تا اگر كاري دارند بگويند. هر كاري كردم كه ايشان را سوار كنم، قبول نكردند و دوباره شب با اتوبوس به تهران بازگشتند»(32)
دكتر پاك نژاد درزمان وكالت خود در مجلس دو نطق پيش از دستور داشته است كه به موضوعات ذيل پرداخته است:
نطق پيش از دستور ،در خصوص تبليغات سوء عليه انقلاب اسلامي، و مسأله كمبود آب استان يزد و مسأله انتقال آب به استان يزد
جلسه بيست ودوم
چهارشنبه اول مرداد ماه 1359
نطق پيش از دستور، درخصوص تفرقه افكني استعمار در مسائل اسلامي و لزوم توجه مسئولان به اين امر
جلسه يكصدوبيست وچهارم
24 اسفند ماه 1359
همانطور كه پيش ازاين نيز مطرح شد، بنابر اظهارات علي اكبر نصيرزاده،پاك نژاد عضو حزب جمهوري اسلامي نشده بودند ولي بنابر درخواست آيت الله صدوقي با شهيد بهشتي همكاري مي كردند و زمينه هاي آشنايي با حزب جمهوري براي ايشان فراهم شد. دكتر سيد رضا پاك نژاد، در تاريخ هفتم تيرماه 1360 درجلسه حزب جمهوري كه به همراه برادرش دكتر سيد محمد پاك نژاد در آن شركت داشت به مقام رفيع شهادت وآرزوي ديرين خود رسيد.
آخرين ساعات زندگي دكتر سيد رضا پاك نژاد را آقاي دستمالچي اينطور بيان مي كند:
«شب شهادتشان با ايشان قرار داشتيم همديگر را ديديم، ايشان گفتند كه من جلسه اي دارم در حزب جمهوري و دكتر بهشتي هم هستند وشما هم بياييد گفتم: نه شما برويد من مي آيم. گفتند: نه شما بايد بياييد با ايشان در يك كفشداري قرار گذاشتيم و سر دقيقه رفتم ولي ايشان نيامدند يك ربع صبر كردم ديدم ايشان نيامدند رفتم منزل، چون منزل ما نزديك همانجا بود گفتم حتماً برايشان كاري پيش آمده كه لحظاتي بعد صداي انفجار آمد وبعد متوجه شدم كه ايشان به شهادت رسيده اند».(23)

پی نوشتها:
 

15- كيهان، اعلام خطر امام عليه نفوذ بهائيت، سوم آذر 1384، ش18390.
16- همان.
17- مصاحبه با مهدي اخوان دستمالچي، پاييز1384.
18- ياران امام به روايت اسناد ساواك،ص21.
19- مصاحبه با علي اكبر رئوف، تابستان 1384.
20- عابدي محمد، 1424ه ق، خاطراتي از مبارزات شهيد صدوقي، ش43، ص43-13.
21- جمهوري اسلامي، شهيد آيت الله صدوقي ،فقيهي فداكار و متعهد به اسلام، سال 24، ش6667، سه شنبه تيرماه 1381، ص10.
22- ياد ايام، شهيد راه دوست، ماهنامه فرهنگي اطلاع رساني، سال چهارم، تيرماه 76، ص73.
23- مصاحبه با محمد رضا انتظاري، تابستان 1384.
 

منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 46



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.