گفتاری درباره مدارک تاريخي جنگ تحميلي وکلیاتی در باب عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11)

از همه نگارندگان حوادث جنگ و همه کساني که توان انجام وظيفه دراين مهم را دارند، درخواست مي کنم از ثبت و ضبط جزئيات اين دوران غفلت نکنند و اين گنجينه تمام نشدني را براي آيندگان به وديعه بگذارند.
دوشنبه، 27 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتاری درباره مدارک تاريخي جنگ تحميلي وکلیاتی در باب عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11)

گفتاری درباره مدارک تاريخي جنگ تحميلي وکلیاتی در باب عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11)
گفتاری درباره مدارک تاريخي جنگ تحميلي وکلیاتی در باب عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11)


 

نویسنده: سيد يعقوب حسيني




 

فروردين ماه 1362
مقدمه
 

قل سيروا في الارض فانظروا کيف کان عاقبه الذين من قبل
بگو، در روي زمين بگرديد و ببينيد پايان کار پيشينيان چگونه بوده است (سوره روم آيه 42)
از همه نگارندگان حوادث جنگ و همه کساني که توان انجام وظيفه دراين مهم را دارند، درخواست مي کنم از ثبت و ضبط جزئيات اين دوران غفلت نکنند و اين گنجينه تمام نشدني را براي آيندگان به وديعه بگذارند.
امام خميني (ره)
مي خواهم بگويم که اين جنگ، يک گنج است. آيا خواهيم توانست ازاين گنج استفاده کنيم؟ آن هشت سال جنگ بايستي ما را تغذيه بکند.
مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

الف)پيش گفتار درباره مدارک تاريخي جنگ تحميلي
 

يادآوري مهم:
 

از بررسي کنندگان، خوانندگان و استفاده کنندگان اين مدارک درخواست مي شود قبل از بررسي به نکات زير توجه فرمايند:
1. دستورالعمل تهيه ي مدارک:
اين مدارک در اجراي امريه 60/02/1/85-61/4/30 معاونت آموزشي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران گردآوري، تنظيم و تدوين شده است.
2. هدف هاي اصلي تهيه اين مدارک طبق دستورالعمل ياد شده بالا به شرح زير بوده است:
الف) تجزيه و تحليل هر يک از نبردهاي عمده و بررسي علل پيروزي يا شکست آنها.
ب) ايجاد زمينه ي مطلوب براي تهيه مسائل آموزشي مراکز فرهنگي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران.
ج) بهره برداري آموزشي از تجربيات به دست آمده از جنگ تحميلي.
3. اسناد اصلي بهره برداري شده براي تهيه اين مدارک:
الف) برآوردهاي ستادي و طرح ها و دستورهاي عملياتي تهيه شده در ستاد مشترک، نيروي زميني و لشکرها و تيپ هاي اجرا کننده عمليات که در پرونده هاي عملياتي و اطلاعاتي نيروي زميني و رده ها پايين تر ثبت شده بود.
ب) پيام ها و دستورات و گزارش هاي مبادله شده بين قرارگاه ها، شامل ستاد مشترک، نيروي زميني، لشکرها و تيپ هاي اجرا کننده ي عمليات که در پرونده هاي عملياتي و اطلاعاتي اين قرارگاه ها ثبت شده بود.
ج) خاطرات شخصي معدودي از فرماندهان و افسران ستاد که شخصاً در طرح ريزي و هدايت عمليات شرکت و يا حضور داشتند.
د) مدارک مورد نظر تا رده قرارگاه، لشکرها و تيپهاي مستقل بوده است و پيام ها و دستوراتي که بين قرارگاه تيپ ها و گردان ها و رده هاي پايين تر مبادله شده در بيشتر اين مدارک منظور نشده است.
4. از سازمان هاي خارج از رده ي نيروي زميني درخواست شد براي تکميل اين مدارک اسناد و مدارک عملياتي مربوط به نبردهاي جنگ تحميلي را در اختيار نيروي زميني قرار دهند، ولي تا تکميل اين مجموعه، مدارک خواسته شده را ارسال نکردند. اين سازمان ها عبارتند از:
الف) سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران که نقش فعال و سهمي بسيار ارزنده دراين عمليات داشتند.
ب) ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران که در طرح ريزي و هدايت جنبه هاي سياسي و اقتصادي جنگ تحميلي نقش اصلي را به عهده داشته است.
ج) ژاندارمري جمهوري اسلامي ايران که قسمت عمده يکان هاي آن نيرو دوش به دوش برادران سرباز خود در يکان هاي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در نبردها شرکت داشتند.
د) نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران که در پشتيباني نزديک هوايي و ترابري يکان هاي نيروي زميني عامل مهمي بود.
ه) نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران که در منطقه آبادان و خرمشهر قسمتي از تلاش هاي پدافندي و آفندي در اين منطقه را عهده دار بود.
توجه: به تهيه کنندگان تاريخ کامل جنگ تحميلي توصيه مي شود ضمن بررسي اين مجموعه، همکاري سازمان هاي يادشده بالا را نيز درخواست کنند و مدارک عملياتي آن سازمان ها را دريافت و در جريان حوادث جنگ تحميلي منظور کنند.
5. روش گردآوري مدارک مورد نياز:
الف) عين پرونده هاي عملياتي و دستورات و طرح هاي عملياتي قرارگاه هاي شرکت کننده در عمليات درخواست و دريافت شد و تمام برگ هاي اين اسناد و مدارک مورد بررسي قرار گرفت.
ب) از کليه ي طرح ها و دستورات عملياتي و برآوردهاي ستادي و دستورات جزء به جزء نسخه برداري شده و عيناً در کتاب آورده شده است.
ج) پرونده هاي ستادي معاونت عمليات و اطلاعات نيروي زميني، قرارگاه مقدم نيروي زميني در جنوب و لشکرهاي 16 و 21 و 77 و 92 و تيپ هاي 55 هوابرد و 84 پياده که در اختيار گروه بررسي قرار گرفت، همگي مطالعه شد و پيام ها و دستوراتي که بين قرارگاه هاي شرکت کننده در عمليات (تا رده تيپ داخل) مبادله شده بود و تأثير قابل ملاحظه اي در هدايت نبردها داشت عيناً نسخه برداري شد و در کتاب آورده شد. ذکر اين نکته لازم است که فقط پيام هايي نسخه برداري شد که از نظر افسر بررسي کننده حايز اهميت تشخيص داده شد و ممکن است پيام هايي وجود داشته باشند که از نظر افسران ديگر مهم بوده اند ولي در کتاب مظور نشده اند.
د) طي امريه اي از طريق ستاد نيروي زميني، از کليه افسران، درجه داران، سربازان و غير نظاميان شرکت کننده در جنگ تحميلي درخواست شد خاطرات خود را بنويسند و براي گروه بررسي ارسال کنند تا به نام خود آن ثبت شود، ولي پاسخ مثبتي به اين خواسته گروه بررسي داده نشد.
6. نکته مهمي که لازم است مورد توجه قرار گيرد، مطالب مربوط به استنباط و نظريات و مشاهدات و خاطرات شخصي افسر بررسي کننده از جريان حوادث با توجه به مدارک گرآوري شده و ارتباط دادن حوادث با يکديگر است، از اين رو به صورت يک نتيجه قطعي و کامل نبايد تلقي شود، بلکه ممکن است بررسي کنندگان بعدي، مدارک ديگري از هر عمليات به دست آورند يا شخصاً در عملياتي حضور داشته اند و شاهد عيني جريان حوادث نبردها بوده اند که در ارتباط حوادث، نتيجه گيري ديگري از هر عمليات بکنند و نظريات کامل تري ارائه کنند. مسلماً مدارک گردآوري شده دراين کتاب ثبت و ضبط همه جريانات نيست و چه بسا اسناد و مدارک عملياتي در پرونده هاي عملياتي تيپ ها، گردان ها، گروهان ها و ساير سازمان ها وجود داشته باشند که مي تواند جريان وقايع را روشن تر ارائه کند که اين گونه مدارک در هنگام تدوين اين کتاب دراختيار افسر بررسي کننده نبود و اميد است در آينده بررسي کنندگان و محققان ديگر تاريخ جنگ تحميلي براي تکميل اين مدارک گردآوري شده اقدام کنند تا تاريخ نظامي و در صورت امکان تاريخ سياسي اين جنگ تحميلي که قسمتي از تاريخ ميهن اسلامي ما براي نسل هاي آينده ملت ايران عزيز خواهد بود، هر چه کامل تر تهيه و تدوين شود.
غرض نقشي است کز ما باز ماند
که هستي را نمي بينم بقايي

ب)عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11)
 

تاريخ اجرا-17 بهمن 1361
کليات
 

سال 61 پر حادثه ترين و فعالترين سال در جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود دراين سال سري عمليات کربلا از عمليات هاي طريق القدس به نام کربلا يک در آذرماه 1360 آغاز شده بود در 9 ماه اول سال 1361 تا عمليات هاي کربلاي 6 در سطحي بسيار گسترده پيگيري شد و سرنوشت کلي جنگ تغيير جهتي کامل به نفع ايران پيدا کرد به نحوي که نيروهاي متجاوز عراق بيش از 90% مناطق اشغال شده در سرزمين ايران بيرون رانده شدند و نبرد به مناطق مرزي و حتي داخل خاک عراق کشانده شد.
يکي از سري عمليات هاي کربلا، عمليات کربلاي 5 بود که به نام عمليات محرّم در آبانماه سال 1361 در منطقه مرزي ارتفاعات حمرين واقع در غرب عين خوش و شرق استان ميسان عراق اجرا گرديد. نتيجه نهايي آن آزاد کردن قسمتي ديگر از مناطق اشغال شده ايران و تصرف قسمتي از سرزمين عراق در شرق شهرهاي عماره و علي غربي آن کشور بود. بعد از عمليات محرّم فرماندهان نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران براساس تدبير کلي رهبران سياسي و مذهبي تصميم گرفتند از هرگونه ايجاد رکود و سکون در جبهه هاي نبرد جلوگيري کنند و فرصت ندهند دشمن تضعيف شده، خود را بازسازي کند و آمادگي بيشتر و بهتري براي مقابله با عمليات تهاجمي نيروهاي ايران پيدا نمايد. طبعاً لازمه چنين اقدامي، بسيج نيروهاي تازه نفس بيشتر، تجهيز، سازماندهي، آموزش و آماده کردن آنان براي ادامه نبردهاي تهاجمي بود که اين امر با اشتياق اکثريت قريب به اتفاق ملت ايران براي حضور در جبهه هاي نبرد و شرکت در نبردهاي تهاجمي از نظر تأمين نيروي انساني امکان پذير بود. اما از نظر تهيه وسايل و جنگ افزار و تجهيزات نظامي محدوديت فوق العاده اي براي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران وجود داشت که از جمله آن تحريم اقتصادي تسليحاتي ايران از طريق کشورهاي عمده فروش سلاح و تجهيزات بود. بنابراين بر فرض بسيج نيروهاي انساني در سطحي وسيع، امکان تجهيز آنان چندان وسيع نبود و حتي مي توان گفت از نظر جنگ افزار و وسايل و تجهيزات انفرادي نيز محدوديت زيادي وجود داشت و از لحاظ وسايل و تجهيزات سنگين، مانند هواپيما و تانک و توپ و خودروهاي ديگر زرهي و خودروهاي چرخدار محدوديت فوق العاده بود آن چنان که افزايش توان رزمي نيروهاي ايارن با بسيج نيروهاي مردمي فقط در حد افزايش پياده نظام خالص بود. بدون افزايش هرگونه وسايل پشتيباني سنگين مانند هوايي و رزمي و توپخانه در مقابل تلاش گسترده نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، نيروهاي مسلح عراق نيز به تلاش خود جهت افزايش قدرت رزمي افزودند. با تفاوت اين که حکومت عراق مورد پشتيباني اکثريت قريب به اتفاق کشورهاي بزرگ و ابرقدرت ها و تقريباًً تمامي کشورهاي عربي بود و هيچ گونه محدوديتي براي تجهيز نيروهاي نظامي خود از هيچ نظر، اعم از تأمين اعتبارات مالي، تهيه وسايل نظامي سنگين نداشت چنانکه حتي دولت فرانسه پيشرفته ترين هواپيماهاي جهان را به عنوان اجاره در اختيار عراق قرار داد. تنها عامل برتري که براي نيروهاي ايران تصور مي شد نيروي انساني بود که به نسبت حدود 3 به 1 نسبت به جمعيت کلي عراق برتري با ملت ايران بود. چنين برآورد مي شد که به علت وجود اين برتري نيروي انساني که نه تنها از نظر تعداد بلکه ازنظر کيفيت و ايمان و اعتقاد نيز فوق العاده برتر از افراد ارتش عراق بود. چنانچه ضربات مداوم و يا متناوب بر ارتش عراق وارد گردد ارتش عراق قدرت تحمل تلفات نيروي انساني را در دراز مدت نداشته و سربازان عراقي روحيه و ميل به جنگ را از دست خواهند داد و ملت عراق نيز از داخل بر عليه حکومت صدام حسين و حزب بعث قيام خواهند کرد. در نتيجه سرنوشت جنگ در مدت زماني نه چندان طولاني به نفع ايران تمام خواهد شد.
بر اساس اين استراتژي کلي ايران، با توجه به اينکه در 3 نبرد وسيع بعد از عمليات بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر يعني عمليات رمضان، مسلم ابن عقيل و محرم نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران موفق به وصول به هدفهاي نهايي نشدند و دراين زور آزمائيها مشخص گرديد که نيروهاي مسلح عراق هنوز توانايي کافي براي عمليات پدافندي در خاک عراق را در مقابل عمليات تهاجمي با استعداد موجود نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران را دارند. نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به پيروي همان استراتژي کلي وارد کردن ضربات مداوم و يا متناوب در هر سطح ممکن به نيروهاي عراق به طرح ريزي و اجراي عمليات آفندي ادامه دادند و تدبيرکلي پايان دادن جنگ از طريق اعمال فشارهاي نظامي و نه توسل به راه حل هاي سياسي اساس کلي استراتژي حکومت جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت. اين امر سبب شد که محافل و جوامع بين المللي بيش ار پيش از حکومت ايران فاصله بگيرند و بر عکس به حکومت عراق نزديک تر شوند و پشتيباني عملي خود را به حکومت عراق افزايش دهند. تا آنجا که ارتش عراق بعد از دو سال جنگ نه تنها ضعيف نشد، بلکه به تدريج بر توانايي آن افزوده گشت. زيرا حکومت هاي ثروتمند عرب امکانات مالي چند صد ميليارد دلاري خود را در خدمت به حکومت عراق به کار گرفتند. حکومت مصر انبارهاي ذخاير نظامي را براي ارتش عراق باز کرد و ابر قدرت ها و کشورهاي فروشنده سلاح و تجهيزات به منظور چپاول دلارهاي نفتي کشورهاي جنوب خليج فارس دروازه هاي کارخانجات نظامي خود را بر روي حکومت عراق باز گذاشتند. در حالي که آمريکا و بعضي از حکومت هاي اروپايي غربي حتي از تحويل وسايل خريداري شده ايران در زمان رژيم سلطنتي که بهاي کامل آن نيز پرداخت شده بود خودداري مي کردند. تاکنون نيز (5 سال بعد) چنين کرده اند. وسايل و تجهيزات و سلاح سنگين را بدون هيچگونه محدوديتي حتي به صورت اقساطي يا اعتباري و يا نسيه در اختيار دولت عراق قرار دادند. بعضي از کشورهاي عرب مانند سودان که امکانات مالي کمک به عراق را نداشتند نيروي انساني در اختيار حکومت عراق گذاشتند تا در خط مقدم جبهه يا پشت آن به نفع نيروهاي عراق وارد عمل شوند.
اين پشتيباني هاي بي دريغ و همه جانبه پشتيبانان جهاني حکومت عراق توانست خطوط پدافندي بسيار مستحکمي در تمام طول جبهه بيش از هزار کيلومتري به ويژه در مناطقي که مورد تهديد جدي نيروهاي ايران بود ايجاد کند. آن چنان که نظيراين گونه استحکامات را در تاريخ جنگ فقط در مواضع مشهور تاريخي مانند خط ماژينو و ديوار دفاعي نرماندي در فرانسه در جنگ جهاني دوم مي توان يافت. با تفاوت اين که نبردهاي مرزي ايران و عراق عموماًً در دشت هاي باز و يا کم عارضه و بدون استتار و اختفا انجام مي گرفت. اين وضعيت زمين منطقه براي پدافند در مقابل نيروهاي مهاجم در صورت اتکا به موانع و مواضع مستحکم برتري فوق العاده اي براي نيروهاي مدافع ايجاد مي کرد به ويژه آن که نيروهاي مدافع عراق از برتري کامل آتش زميني و هوايي برخوردار بودند.
با توجه به مطالب مختصري که درباره توانايي هاي کلي نيروهاي ايران و عراق در آغاز سال سوم جنگ-نيمه دوم سال 1361-بيان شد، از نظر محاسبات کلاسيک نظامي حداقل از نظر عددي برتري کامل با نيروهاي عراق بود. تنها برتري نيروهاي ايران از نظر کيفي و آن هم ميل به نبردهاي تهاجمي در افراد نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به ويژه سپاه پاسداران و نيروهاي مردمي بود که اين حالت نيز عمدتاً از ايمان واعتقاد مذهبي تهييج شده در اثرانقلاب اسلامي در ايران سرچشمه مي گرفت. مسائل ديگر انساني مانند احساسات ناسيوناليستي تحت الشعاع احساسات مذهبي بود.
بنابراين سلاح اصلي نيروهاي ايران ايمان و اعتقاد مذهبي افراد تحت السلاح آن بود در حالي که سلاح اصلي نيروهاي عراقي جنگ افزار و وسايل و تجهيزات کاملاًً مدرن و پيشرفته و بلوک شرق و غرب و پشتيباني مالي و بي دريغ کشورهاي پولدار عرب بود. لذا از نظر توان رزمي تجهيزاتي، برتري کامل با نيروهاي عراقي بود. در چنين شرايط نامتعادل از نظر سلاح و تجهيزات، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران با تکيه بر همان ايمان و اعتقادات مذهبي به تلاش پيگير خود براي وصول به هدف نهايي که همان سرنگوني حکومت بعثي عراق بود، ادامه مي دادند. دراين راه هيچگونه موانع سياسي هر قدر مستحکم نمي توانست در اراده قاطع مقامات تصميم گيري سياسي و نظامي ايران براي وصول به هدف نهايي خللي وارد سازد.
عمليات والفجر مقدماتي در يکي از حساس ترين مراحل اين شرايط نامتعادل توان رزمي بين نيروهاي ايران و عراق به مرحله اجرا درآمد که در بررسي مراحل طرح ريزي و هدايت اين عمليات به چگونگي اين نابرابري اشاره خواهد شد.
درباره مقدمات اجراي عمليات والفجر مقدماتي، همانگونه که در بالا يادآوري شد استراتژي کلي نظامي ايران از آغاز سال 1361 وارد کردن ضربات مداوم با متناوب بر نيروهاي مسلح عراق و کاهش دادن توان رزمي آن بود. براين اساس بعد از عمليات کربلاي 5 (محرم) در آبان سال 1361 فرماندهان نظامي ايران بررسي و تهيه طرح آفندي جديدي شروع کردند.
تا قبل ازعمليات محرم هدف اصلي استراتژيکي نيروهاي مسلح ايران وصول به کرانه شط العرب در شرق بصره و تهديد جدي دومين شهر بزرگ عراق بود که از خصوصيات سياسي و مذهبي ويژه اي در جنوب غربي کشور عراق برخوردار بود. بعد از عمليات رمضان و مواجه شدن با مشکلات عبور از موانع و مواضع مستحکم نيروهاي عراقي در شرق بصره، هدف استراتژيکي دومي در جنوب شرقي عراق مورد توجه فرماندهان نظامي ايران قرار گرفت و آن شهر عماره در کرانه رودخانه دجله در استان ميسان بود. عمليات محرم سرآغاز حرکت به سوي اين هدف استراتژيکي در داخل خاک عراق بود. اما عمليات محرم به نتيجه مطلوب نهايي نرسيد و فقط نيروهاي عراقي از قسمتي از مناطق اشغالي در منطقه آن عمليات بيرون رانده شدند و نيروهاي ايران حدود 3 تا 10 کيلومتر در قسمتي از خاک عراق پيشروي کردند اما حتي به اولين هدف نظامي که پاکسازي تمام ارتفاعات حمرين از شمال فکه تا معبر بيات بود دست نيافتند.
بعد از عمليات محرم توجه مقامات نظامي ايران به منطقه شرق عماره و علي غربي عراق بيشتر جلب شد و تلاش اصلي نيروهاي مسلح ايران براي نبرد در اين منطقه به کار گرفته شد. به همين جهت اولين اقدام براي اين منظورآن بود که قرارگاه اصلي هدايت عمليات در خوزستان به نام کربلا که تا پايان عمليات محرم در منطقه اهواز مستقر بود، بعد ازآن عمليات و در اوايل آذرماه 1361 به منطقه غرب دزفول و شوش تغيير مکان کرد و در عين خوش مستقر گرديد و تمام عناصر لشکرهاي 21 پياده و 16 زرهي نيز از مأموريت پدافندي در منطقه عملياتي اهواز-خرمشهر رها شدند وبه منطقه غرب شوش و دزفول تغيير مکان يافته و درحوالي ارتفاعات مرزي حمرين و ميشداغ گسترش يافتند. پدافند منطقه عمليات اهواز-خرمشهر فقط به لشکر 92 زرهي و 77 پياده و تعدادي از يگان هاي سپاه پاسداران و بسيج واگذار شد.
نظر به اين که در عمليات محرم قسمتي ز اولين هدف آن عمليات که پاکسازي قسمت جنوبي ارتفاعات حمرين در منطقه سميده و شمال فکه بود، هنوز از وجود نيروهاي متجاوز عراق پاک نشده بود، نظر اوليه فرماندهان نظامي درادامه نبرد آن بود که اين قسمت از مأموريت باقيمانده عمليات محرم اجرا شود و ارتفاعات حمرين در شمال فکه و همچنين جبل فوقي در خاک عراق تصرف و تأمين گردد. به همين جهت در دستور پدافندي شماره 6 قرارگاه قائم که در اواخر آبانماه 1361 به منظور مشخص کردن روش ادامه عمليات محرم تهيه و منتشر گرديد، ضمن اين که اساس مأموريت در اين طرح، مأموريت پدافندي از تنگ چزابه (شمال بستان) تا رودخانه چنگوله در شرق مهران بود، اما در اين مأموريت گفته شده بود که اين قرارگاه آماده مي شود براي انهدام دشمن در ارتفاعات حمرين و جبل فوقي حمله را به سمت باختر ادامه دهد. در هنگام تهيه اين طرح پدافندي عناصر زير امر قرارگاه قائم عبارت بودند از:
-تيپ 8 نجف اشرف که به لشکر تغيير نام يافته بود، با 11 گردان پاسدار، يک گردان ژاندارمري و 15 رزمي وپشتيباني ديگر در رده گردان و گروهان و دسته.
-تيپ 25 کربلا که به لشکر تبديل شده بود، شامل 8 گردان پياده پاسدار، يک گردان ژاندارمري و 14 يگان رزمي و پشتيباني ديگر در رده گردان و گروهان و دسته.
-تيپ 17 قم که به لشکر علي ابن ابيطالب تبديل شده بود، شامل 8 گردان پياده پاسدار و 11 يگان رزمي و پشتيباني ديگر در رده گردان و گروهان و دسته.
- تيپ 14 امام حسين که به لشکر امام حسين تغيير نام پيدا کرده بود، شامل 12 گردان پياده پاسدار و 13 يگان رزمي و پشتيباني رزمي ديگر در رده گردان و گروهان و دسته.
- تيپ قمر بني هاشم، شامل 2 گردان پياده پاسدار و 10 يگان رزمي و پشتيباني رزمي ديگر در رده گروهان و دسته.
-تيپ يک لشکر 21 پياده ارتش با 3 گردان پياده و يگان هاي پشتيباني رزمي و خدمات رزمي تيپ (زير امر لشکر علي ابن ابيطالب)
-تيپ 84 مستقل پياده ارتش شامل 4 گردان پياده، يک گردان تانک، يک گروهان سوار زرهي و عناصر پشتيباني رزمي و خدمات رزمي تيپ (زير امر لشکر امام حسين (ع))
-تيپ 3 لشکر 16 رزهي شامل يک گردان مکانيزه، 2 گردان تانک، يک گروهان سوار زرهي و عناصر پشتيباني رزمي و خدمات رزمي تيپ.
-تيپ 58 پياده ارتش شامل 4 گردان تکاور و يگان هاي پشتيباني رزمي و خدمات رزمي تيپ.
-يگانهاي آتش شامل 3 گردان به اضافه يک آتشبار توپخانه علاوه بر توپخانه پشتيبان تيپ هاي ارتشي.
تدابير پدافندي فرماندهي قرارگاه قائم که مشترکاً به عهده سرهنگ ستاد منوچهر دژکام و برادر حسين خرازي بود، چنين بود که با يگان هاي ياد شده به جز تيپ 58 پياده در خط از چنگوله در شمال غرب تا تنگ چزابه در جنوب غرب پدافند کند و تيپ 58 پياده احتياط در دسترس قرارگاه قائم باقي بماند و در حوالي ابوغريب در جنوب عين خوش مستقر گردد.
با توجه به اين طرح و نگرش به اين که مأموريت دوم قرارگاه قائم حمله به غرب در شمال فکه بود، ولي يگان ويژه اي براي اين حمله در نظر گرفته نشده بود. فقط به تمام يگان هاي در خط ضمن ارجاع مأموريت پدافندي دستور داده شده بود، آماده براي آفند به سمت غرب در منطقه مسئوليت خود باشند. بنابراين حمله در شمال فکه با يگاني که درآن منطقه پدافند مي کرد به اضافه تيپ 58 پياده ذوالفقار امکان پذير بود. با توجه به سوابق عمليات محرم طبعاً در اجراي چنين مأموريتي اميد به موفقيت نمي توانست چندان قوي باشد. به همين جهت در 17 آذر 1361 قرارگاه عملياتي کربلا، عمليات محرم را به کلي خاتمه يافته اعلام کرد. در نتيجه ادامه عمليات آفندي در شمال فکه نيز منتقي گرديد و يکي از دلايل صرف نظر کردن از اين عمليات عدم آمادگي نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران براي پشتيباني از عمليات بود. چنانچه در دوم آذرماه نيروي هوايي اعلام کرد که پايگاه سوم شکاري به علت نياز به تعمير و نگهداري امکان پشتيباني ندارد و در نامه اي ديگر درخواست کرد به علت مشکلات خلبانان، عمليات پشتيباني هوايي تا 15 آذر متوقف گردد.
بعد از تغييرمکان قرارگاه عملياتي کربلا از منطقه اهواز به منطقه عين خوش، نام اين قرارگاه به خاتم الانبيا تبديل شد و هدايت صحنه عمليات خوزستان تحت فرماندهي و رهبري قرارگاه خاتم الانبيا قرار گرفت و اين قرارگاه از 22 آذرماه 1361 با اين نام مشغول فعاليت گرديد. اما هنوز قرارگاه هاي ديگر به نام قائم و کربلا نيز در منطقه اهواز، خرمشهر و غرب دزفول و شوش فعال بودند. تا اين که در هفتم ديماه تجديد سازمان کلي در قرارگاه هاي اصلي به عمل آمد که در طرح ريزي عمليات والفجر چگونگي آن بيان خواهد شد.
با توجه به مطالبي که بيان شد طرح ريزي عمليات والفجر مقدماتي از اواسط آذرماه آغاز گرديد و فرماندهي قرارگاه خاتم الانبيا (قرارگاه مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران) تصميم قطعي گرفت، نبرد آفندي بعدي را در منطقه شرق عماره عراق اجرا نمايد.
منبع: حسيني،سيد يعقوب ،عملیات والفجر مقدماتی،انتشارات هيئت معارف جنگ ،1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.