سير و سلوک در راه دين
احکام کلي سلوک
اساس و پايه سلوک
1- معامله با خداوند متعال؛ 2- معامله با نفس خود؛ 3- معامله با مردمان؛ 4- معامله با دنيا. و هريک از اين چهار صورت خود به هفت اصل تقسيم مي شود.
اما اصول هفت گانه معامله با خدا عبارت است از: 1- به جاي آوردن حق خداوند؛ 2- حفظ حدود الهي؛ 3- شکر نعمت هاي الهي 4- راضي بودن به قضاي الهي؛ 5- صبر بر آزمايش الهي؛ 6- بزرگداشت حرمت او؛ 7- اشتياق داشتن به او.
و اصول هفت گانه معامله انسان با خودش عبارت است از: 1- جهاد با نفس؛ 2- ترس از معصيت؛ 3- تحمل سختي ها؛ 4- طلب راستي در کردار و گفتار؛ 5- اخلاص در اعمال؛ 6- دور نگاه داشتن نفس از هواها؛ 7- عادت دادن نفس به فقر.
و اصول هفت گانه معامله انسان با ديگران عبارت است از: 1- حلم؛ 2- گذشت؛ 3- تواضع؛ 4- بخشش؛ 5- مهرباني؛ 6- خيرخواهي؛ 7- عدل و انصاف و اصول هفت گانه معامله انسان با دنيا عبارت است از: 1- راضي بودن به حداقل؛ 2- ايثار در آنچه دارد؛ 3- ترک طلب کردن آنچه ندارد؛ 4- مال زيادي را دوست نداشتن؛ 5- برگزيدن زهد؛ 6- شناخت آفات دنيا طلبي؛ 7- رها کردن شهوات دنيوي (2)
ضروريات سلوک
اول: تصحيح اعتقاد به خداي است از راه استدلال يا مجاهده و رياضت (3) و فرق ما بين مستدلّان (4) و مرتاضان (5)آن است که آنچه مستدلان مي دانند مرتاضان مي بينند.
دوم: خو گرفتن به اخلاق نيکو و پاک شدن از اوصاف زشت.
سوم: اصلاح اعمال (6)
توصيه: اين کار نه به خدمت و طلب يابي، بلکه به حرمت و ادب يابي.
دل در خلق مَبند که خسته (7) شوي، دل در حقّ بند تا رسته (8) شوي.
اگر جان ما در سر اين کار مي شود سزاوار است؛ که اين کار ما را جان مي فزايد.
اگر داري مخروش و اگر نداري مخراش، مي پاش، مي باش (9)
توصيه: در راه دين به کمتر از خود منگر، به بزرگ تر از خود بنگر. در دنيا به برتر از خود منگر، به کمتر از خود بنگر. (10)
عقل عقيله (11) را به جا بگذار. که مرکب عقل تا حوالي درگاه سلطان راه دارد و نه به درون حرم و بارگاه. خصوصاً عقل جزوي معاش انديشان (12) که توهم زده است.
نفس، تو را به دنيا خواند عقل به عقبي؛ و عشق به خدا. ببين که کدام بهتر و نيکوتر است، آن را اختيار کن.
دنيي و عقبي فداي دوست کن
رو به مغز آورده، ترک پوست کن (13)
شرايط تحقق سلوک
از علم اليقين (15) به عين اليقين (16)
پس به شب زنده داري و روزه و کاستن از طعام ذکر دائم و ترک گناهان و طهارت بپردازيم و درختان گفته هاي شريعت را از جوي هاي افعال طريقت آب دهيم تا ميوه هاي حقيقت به دست آيد و سرمايه حيات را صرف متاع معرفت نماييم و به فقر فخر کنيم و آسودگي خواهيم و نعمت حق را حقير و شکر خود را کثير نشماريم. (19)
نهايت سير
پي نوشت ها :
1- مفتاج النجات، صص 164 و 165.
2- چراغ راه دينداري (بازنويسي مصباح الشريعه، و مفتاح الحقيقه)، صص 168 و 169.
3- رياضت: کوشش همراه با سختي و رنج.
4- مستدل: آنکه شيوه اش استدلال است.
5- مرتاض: رياضت کش
6- حسن دل: صص 84 و 85
7- خسته: رنجور.
8- رسته: آزاد
9- اگر نعمت داري تجاوزکار و ستمکار مباش و آن را در بخشش به خلق به کارگير و اگر نداري بي تابي مکن (صورت خود را مخراش) و تحمل کن؛ مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاري، ج2، ص436
10- حسن دل، ص 45.
11- عقيله: پاي در بند
12- معاش انديش: آنکه با عقل در پي زد و بند براي حل مشکلات دنيوي جمع مال است.
13- حسن دل، ص 76.
14- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، صص63و64
15- علم اليقين: باور داشتن به چيزي از روي علم.
16- عين اليقين: باور داشتن به چيزي پس از مشاهده به چشم.
17- حق اليقين: يقيني که به واسطه تجربه حاصل شود، يقين خالص.
18- برادران دنيا: دنيا دوستان
19- حسن دل: صص 69- 70.
20- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)،