سپر بلاي امام (2)
گفتگو با حجت الاسلام سيد مهدي امام جماراني درباره مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی
ايشان اظهار كرده بود كه بايد يك خطي را به وجود آورد كه نه جزو اين خط و نه جزو آن خط باشد. نه آن جناح و نه اين جناح. يك خط سومي را بايد به وجود آورد. به خاطر اين جمله شايعاتي هم ايجاد شده بود. من در آن شايعات به ايشان گفتم، «اين چه مطلبي بود كه شما ابراز كرديد؟» ايشان يك جمله اي فرمود كه، «من در مورد اين گروهها نظرم اين است كه همة گروهها بايد نسبت به انقلاب خاشع و خاضع باشند. اين جور نباشد كه بگويند، مثلا تنگ نظري وجود دارد. همة اينها را بايد به يك بياني، با يك صحبتي، با يك نشستي و با يك حضوري نگهشان داشت.» ما از وحدت سياسي خيلي نتيجه خواهيم گرفت و از تفرقه، جز ضرر و زيان چيزي به دست نخواهيم آورد. خط، يك خط است و آن هم خط امام (ره) است. ما اگر از يك تفكر خاص و يك گروه خاص دم مي زنيم، براي اين است كه اينها را بياوريم توي وادي اين كه اينها دور نشوند و جدا نشوند، بلكه يك مقدار به خط امام (ره) نزديك بشوند. ما منظورمان اين بود و من هيچ صحبتي و هيچ خطي و تفكري را جزتفكر امام (ره) قبول ندارم.»
اگر بنا بود كه مثلا برخورد و اصطكاكي بوجود بيايد، امام (ره) اولين كسي بودند كه مي توانستند احمد آقا را توبيخ كنند، اما مي بينيم كه امام (ره) با احمد آقا همان برخورد صميمانه اول را داشتند. امام (ره) آدمي نبودند كه از كسي رودربايستي داشته باشند و ملاحظه اي بكنند كه اين پسر من است يا مثلا، اين وابسته به من است. امام (ره) بارها اين معني را به صراحت فرمودند، «من عقد اخوت با كسي نبسته ام.» اگر كسي را مضر تشخيص مي دادند، بلا درنگ اعلام و اظهار بيزاري و او را توبيخ مي كردند.
كارهاي سياسي، ملاقاتهاي عمومي و ملاقاتهاي خصوصي، احكام يا فرمانها و يا بيانيه هايي كه صادر مي شدند، اين قبيل كارها همه زير نظر احمد آقا بودند. منتهي كارهايي كه به شئون سياسي مربوط مي شدند، از ناحيه خود امام (ره) انجام مي گرفتند. مثلا، امام (ره) احكامي مي نوشتند براي اشخاصي و بيانيه ها و اعلاميه هايي كه صادر مي شدند، اكثرا به خط خود امام (ره) بودند كه الان هم وجود دارند. گاهي در بيانيه ها و اعلاميه ها يك چيزهايي به ذهن حاج احمد آقا مي آمد. او مي گفت، «من اينها را به امام (ره) عرض مي كنم و بعضي از اشكالات را مي گيرم. امام (ره) بعضي ها را مي پذيرند و بعضي ها را هم رد مي كنند.» اگر چنانچه يك نكته اي يا يك عبارتي قرار بود تغيير كند، ايشان حتي يك لفظ را هم پس و پيش نمي كرد، مگر اينكه به امام (ره) مي گفت. مي گفت، «من تا به امام (ره) نگويم و امام (ره) قبول نكنند، اين لفظ را تغيير نمي دهم.» و امام (ره) هم به اين عمل واقف بودند. احمد آقا دقيقا مراقب بود كه اگر يك گروه خاص با امام (ره) ملاقات مي كردند، گروه ديگر هم اين ارتباط را پيدا كند. اگر از جناح راست ملاقات مي كردند، از جناح چپ پيش امام (ره) مي رفتند، يك ترتيبي بدهد كه جناح راست و هم با امام (ره) ملاقات كنند تا اين توازن محفوظ باشد و يك وقت نگويند كه امام (ره) در كانال خاصي افتاده است.
ايشان مي گفت، «امام (ره) متعلق به همه است. متعلق به قشر خاصي نيست، امام (ره) با يك جناح مربوط نيست، رهبر همة جناحها و همه گروههاست و همة آنها بايد با امام (ره) مرتبط باشند. در ملاقاتها سعي حاج احمد آقا اين بود كه حضور دائم نداشته باشد. حتي گاهي كسي مي آمد و احمد آقا احتمال زياد مي داد كه راجع به خود او مي خواهد با امام (ره) صحبت كند. از حضور امام (ره) بيرون مي رفت تا او با خيال راحت حرفهاي خود را بزند. بسياري از صحبتها درباره احمد آقا، در غياب ايشان زده مي شد و احمد آقا حاضر نبود جلوي حرفها را بگيرد و مي گذاشت كه همه حرفها به امام (ره) برسد.
احمد آقا واقعا در زمان امام (ره) مظلوم بود. امام (ره) گاهي مثلا به احمدآقا يك مطلبي را مي گفتند كه اين كار را انجام بده، احمد آقا وقتي كه انجام مي داد، عده اي خيال مي كردند كه اين ارادة احمد آقا بوده كه آن كار را بر خلاف ميل آنها انجام بدهد و به همين دليل نسبت به ايشان بدبين مي شدند. در صورتي كه نمي دانستند اين دستور امام (ره) بوده است كه اين جور حرف بزن و اين جور بگو. اين مظلوميت او بود و انصافا هم مظلوم زندگي كرد و مرگ ايشان هم خيلي مظلومانه بود. در جواني و در سنيني كه ما اميدوار بوديم سالهاي سال در خدمت ايشان باشيم و براي اسلام و مسلمين و براي رهبري، بازوي پرتواني باشد، از دنيا رفت و داغ بزرگي بر دل دوستانش گذاشت.
آنچه كه مورد اتفاق همه، چه آن روز و چه امروز هست، اين است كه تسخير لانه جاسوسي به وسيله يك گروه دانشجويي مسلمان معتقد به امام (ره) و انقلاب انجام شده است. بعد از آنكه اين كار انجام شد، حاج احمد آقا براي تأييد قضيه، خودش شخصا بلند شد (من آن شب در خدمت ايشان بودم.) رفتيم به لانه جاسوسي و در آنجا با عده اي از گروگانها ملاقات كرديم. البته بعد از مدتي آنها را متفرق كردند و از آنجا بردند. به هر حال دو بار من در خدمت ايشان به لانه جاسوسي رفتم واين خود مهر تأييدي بود كه احمد آقا بر اين قضيه زدند. اين قضية بسيار مهم بود، زيرا آن روزي كه اين لانة جاسوسي تسخير شد، امام (ره) در نظر اول مي خواستند به وسيله آن خوف و ترس واز دلهاي مردم برود تا بتوانند انقلابشان را به اهدافي كه دارند، برسانند كه البته رساندند. يعني احساس امام (ره) اين بود كه ملت ترسي ندارد و اين موجب خوشحالي امام (ره) شد. البته وقتي دانشجويان رفتند و تسخير لانه جاسوسي انجام گرفت، معلوم شد بچه هايي كه آنجا را گرفتند، بچه هاي مرتبط با آقاي موسوي خوئيني ها بودند. به طور قطع آقاي موسوي به عنوان رهبر جمع مشخص شده بود. خوب ايشان هم چه از قبل از آن قضيه و چه بعد از آن مورد تأييد حضرت امام (ره) بودند و همين موجب شد كه ايشان رهبري را از ناحيه امام (ره) داشته باشند و در آنجا مراقب كارهاي بعدي جاسوسخانه باشند. لذا هم قبلا مورد تأييد بود و هم در آنجا مورد تأييد امام (ره) و حاج احمد آقا قرار گرفت.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
ادامه دارد...
مقام علمي حاج احمد آقا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
جريانات سياسي و مبارزاتي موجود در ايران، از ديدگاه شما در چه مرتبتي است؟
ايشان اظهار كرده بود كه بايد يك خطي را به وجود آورد كه نه جزو اين خط و نه جزو آن خط باشد. نه آن جناح و نه اين جناح. يك خط سومي را بايد به وجود آورد. به خاطر اين جمله شايعاتي هم ايجاد شده بود. من در آن شايعات به ايشان گفتم، «اين چه مطلبي بود كه شما ابراز كرديد؟» ايشان يك جمله اي فرمود كه، «من در مورد اين گروهها نظرم اين است كه همة گروهها بايد نسبت به انقلاب خاشع و خاضع باشند. اين جور نباشد كه بگويند، مثلا تنگ نظري وجود دارد. همة اينها را بايد به يك بياني، با يك صحبتي، با يك نشستي و با يك حضوري نگهشان داشت.» ما از وحدت سياسي خيلي نتيجه خواهيم گرفت و از تفرقه، جز ضرر و زيان چيزي به دست نخواهيم آورد. خط، يك خط است و آن هم خط امام (ره) است. ما اگر از يك تفكر خاص و يك گروه خاص دم مي زنيم، براي اين است كه اينها را بياوريم توي وادي اين كه اينها دور نشوند و جدا نشوند، بلكه يك مقدار به خط امام (ره) نزديك بشوند. ما منظورمان اين بود و من هيچ صحبتي و هيچ خطي و تفكري را جزتفكر امام (ره) قبول ندارم.»
اگر بنا بود كه مثلا برخورد و اصطكاكي بوجود بيايد، امام (ره) اولين كسي بودند كه مي توانستند احمد آقا را توبيخ كنند، اما مي بينيم كه امام (ره) با احمد آقا همان برخورد صميمانه اول را داشتند. امام (ره) آدمي نبودند كه از كسي رودربايستي داشته باشند و ملاحظه اي بكنند كه اين پسر من است يا مثلا، اين وابسته به من است. امام (ره) بارها اين معني را به صراحت فرمودند، «من عقد اخوت با كسي نبسته ام.» اگر كسي را مضر تشخيص مي دادند، بلا درنگ اعلام و اظهار بيزاري و او را توبيخ مي كردند.
ضمن بيان نحوة ادارة دفتر توسط حاج احمد آقا، درباره مسائل مالي، حساسيتها و احتياطهاي ايشان نيز نكاتي را ذكر كنيد.
كارهاي سياسي، ملاقاتهاي عمومي و ملاقاتهاي خصوصي، احكام يا فرمانها و يا بيانيه هايي كه صادر مي شدند، اين قبيل كارها همه زير نظر احمد آقا بودند. منتهي كارهايي كه به شئون سياسي مربوط مي شدند، از ناحيه خود امام (ره) انجام مي گرفتند. مثلا، امام (ره) احكامي مي نوشتند براي اشخاصي و بيانيه ها و اعلاميه هايي كه صادر مي شدند، اكثرا به خط خود امام (ره) بودند كه الان هم وجود دارند. گاهي در بيانيه ها و اعلاميه ها يك چيزهايي به ذهن حاج احمد آقا مي آمد. او مي گفت، «من اينها را به امام (ره) عرض مي كنم و بعضي از اشكالات را مي گيرم. امام (ره) بعضي ها را مي پذيرند و بعضي ها را هم رد مي كنند.» اگر چنانچه يك نكته اي يا يك عبارتي قرار بود تغيير كند، ايشان حتي يك لفظ را هم پس و پيش نمي كرد، مگر اينكه به امام (ره) مي گفت. مي گفت، «من تا به امام (ره) نگويم و امام (ره) قبول نكنند، اين لفظ را تغيير نمي دهم.» و امام (ره) هم به اين عمل واقف بودند. احمد آقا دقيقا مراقب بود كه اگر يك گروه خاص با امام (ره) ملاقات مي كردند، گروه ديگر هم اين ارتباط را پيدا كند. اگر از جناح راست ملاقات مي كردند، از جناح چپ پيش امام (ره) مي رفتند، يك ترتيبي بدهد كه جناح راست و هم با امام (ره) ملاقات كنند تا اين توازن محفوظ باشد و يك وقت نگويند كه امام (ره) در كانال خاصي افتاده است.
ايشان مي گفت، «امام (ره) متعلق به همه است. متعلق به قشر خاصي نيست، امام (ره) با يك جناح مربوط نيست، رهبر همة جناحها و همه گروههاست و همة آنها بايد با امام (ره) مرتبط باشند. در ملاقاتها سعي حاج احمد آقا اين بود كه حضور دائم نداشته باشد. حتي گاهي كسي مي آمد و احمد آقا احتمال زياد مي داد كه راجع به خود او مي خواهد با امام (ره) صحبت كند. از حضور امام (ره) بيرون مي رفت تا او با خيال راحت حرفهاي خود را بزند. بسياري از صحبتها درباره احمد آقا، در غياب ايشان زده مي شد و احمد آقا حاضر نبود جلوي حرفها را بگيرد و مي گذاشت كه همه حرفها به امام (ره) برسد.
احمد آقا واقعا در زمان امام (ره) مظلوم بود. امام (ره) گاهي مثلا به احمدآقا يك مطلبي را مي گفتند كه اين كار را انجام بده، احمد آقا وقتي كه انجام مي داد، عده اي خيال مي كردند كه اين ارادة احمد آقا بوده كه آن كار را بر خلاف ميل آنها انجام بدهد و به همين دليل نسبت به ايشان بدبين مي شدند. در صورتي كه نمي دانستند اين دستور امام (ره) بوده است كه اين جور حرف بزن و اين جور بگو. اين مظلوميت او بود و انصافا هم مظلوم زندگي كرد و مرگ ايشان هم خيلي مظلومانه بود. در جواني و در سنيني كه ما اميدوار بوديم سالهاي سال در خدمت ايشان باشيم و براي اسلام و مسلمين و براي رهبري، بازوي پرتواني باشد، از دنيا رفت و داغ بزرگي بر دل دوستانش گذاشت.
نقش حاج احمد آقا در تثبيت اوضاع سياسي كشور(از 12 تا 22 بهمن ماه 1357 ) چگونه است ؟
نقش حاج احمد آقا را در تسخير لانه جاسوسي آمريكا چگونه ارزيابي مي كنيد؟
آنچه كه مورد اتفاق همه، چه آن روز و چه امروز هست، اين است كه تسخير لانه جاسوسي به وسيله يك گروه دانشجويي مسلمان معتقد به امام (ره) و انقلاب انجام شده است. بعد از آنكه اين كار انجام شد، حاج احمد آقا براي تأييد قضيه، خودش شخصا بلند شد (من آن شب در خدمت ايشان بودم.) رفتيم به لانه جاسوسي و در آنجا با عده اي از گروگانها ملاقات كرديم. البته بعد از مدتي آنها را متفرق كردند و از آنجا بردند. به هر حال دو بار من در خدمت ايشان به لانه جاسوسي رفتم واين خود مهر تأييدي بود كه احمد آقا بر اين قضيه زدند. اين قضية بسيار مهم بود، زيرا آن روزي كه اين لانة جاسوسي تسخير شد، امام (ره) در نظر اول مي خواستند به وسيله آن خوف و ترس واز دلهاي مردم برود تا بتوانند انقلابشان را به اهدافي كه دارند، برسانند كه البته رساندند. يعني احساس امام (ره) اين بود كه ملت ترسي ندارد و اين موجب خوشحالي امام (ره) شد. البته وقتي دانشجويان رفتند و تسخير لانه جاسوسي انجام گرفت، معلوم شد بچه هايي كه آنجا را گرفتند، بچه هاي مرتبط با آقاي موسوي خوئيني ها بودند. به طور قطع آقاي موسوي به عنوان رهبر جمع مشخص شده بود. خوب ايشان هم چه از قبل از آن قضيه و چه بعد از آن مورد تأييد حضرت امام (ره) بودند و همين موجب شد كه ايشان رهبري را از ناحيه امام (ره) داشته باشند و در آنجا مراقب كارهاي بعدي جاسوسخانه باشند. لذا هم قبلا مورد تأييد بود و هم در آنجا مورد تأييد امام (ره) و حاج احمد آقا قرار گرفت.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
ادامه دارد...
/ج