توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان
تعليم الهي در قرآن: خدا را با "ربّ " بخوان!
ما اين وصف را در دعاها ميبينيم و حتّي اين يك تعليم الهي است. يعني وقتي خواستي دعا كني، خدا را با آن صفت ربوبيتش خطاب كن. من به عنوان نمونه چند آيه را عرض ميكنم، اگر چه در جلسه گذشته آيه "وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْه "[1] را گفتم؛ ولي حالا من به اين مطلب تكيه ميكنم، چون ميخواهم آن را توضيح دهم.
در سوره مؤمنون ميفرمايد: "وَ قُلْ ربّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمين ".[2] يعني وقتي ميخواهي دعا كني، اينطور بگو. باز در همان سوره مؤمنون دارد: "وَ قُلْ ربّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطين ".[3] يا در سوره طه ميفرمايد: "وَ قُلْ ربّ زِدْني عِلْماً ".[4] خطاب به پيغمبراكرم است و ميفرمايد وقتي ميخواهي دعا كني و از خدا چيزي ميخواهي، اينطور بگو. نميگويد: "قل اللهم زدني علما "؛ بلكه بر "ربّ " تكيه ميكند.
آيات زيادي داريم و اينها فقط چند نمونه بود. اين خطابها جنبه فردي داشت. در آيات ديگري ميبينيم كه جنبه عمومي مطرح است و ديگر جنبه فردي نيست. مثلاً ميفرمايد: "رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً "؛[5] يا در آيه ديگر دارد: "رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب ".[6] در همه اينها، چه فردي و چه جمعي، كلمه "ربّ " مطرح شده است.
"ربّ " در دعاهاي انبيا
حالا ميرويم سراغ انبيا و دعاهايي كه آنها كردهاند. آنجا هم ميبينيم كه ايشان در دعاهايشان خطابي كه به خدا ميكنند، تحت همين وصف است. "وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليم "،[7] بعد هم ميفرمايد: "رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك ".[8] باز در آيه بعد ميفرمايد: "رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِك ".[9] در همه اين دعاها، خدا را با "ربّ " مورد خطاب قرار دادهاند.
وقتي حضرت ابراهيم مأمور بود همسر و فرزندش را در مكه بگذارد و برود، هنگام رفتن از آن بيابان بي آب و علف ميگويد: "رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ "؛ اينجا خبر است، امّا در ادامه دارد: "رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُون ".[10] اينجا ديگر شروع به دعا كردن ميكند. باز با همان خطاب "ربّنا " شروع ميكند. "رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفي وَ ما نُعْلِن "[11] بعد هم در آخر ميفرمايد: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي وَهَبَ لي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَميعُ الدُّعاء ".[12] دوباره دارد: "ربّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ ".[13]
رابطه حقيقت دعا با خطاب "ربّنا "
اگر كسي اندكي اهل تحقيق باشد و سراغ قرآن و آموزشهايي كه قرآن درباره دعا و نسبت به خطابهاي بنده نسبت به پروردگارش، تحت عنوان ربوبيت خدا ميدهد برود، به مطلب مهمّي دست پيدا ميكند. ما ميبينيم كه انبياي ما هم همين وصف و همين لغت را به كار ميبرند و اسم جلاله "الله " را نميآورند. جهت چيست؟ جهت اين است كه دعا "درخواست " است.
جلسه گذشته گفتم كه دعا "پناهبردن " است؛ حالا ميخواهم مطلب را در قالب اصطلاحي بريزم. دعا درخواست است، درخواستِ فاقد از واجد، درخواستِ فقير از غني و درخواستِ نادار از دارا است. ما بايد اين معنا را در نظر بگيريم كه نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتي است؛ نسبت را در نظر بگيريد. در آيه شريفه دارد: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد ".[14] اي مردم، همه بدانيد! رابطهتان با خدا رابطه ندار با دارا است، رايطه فاقد با واجد است، رابطه تهيدست با غني است. اين خطاب به همه است: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد ".
حقيقت دعا؛ درخواست فقر محض از غني مطلق
البته چه بسا اين كلام كه ميگويند مخلوق فقير است، مسامحه باشد؛ چرا كه مخلوق "فقر محض " است. سراپاي من و تو هيچ است! هرچه هست از او است! سراپاي من و تو فقر است؛ نه اينكه من خودم يك چيزي هستم و خدا يك چيزي است و من فقيرم و او غني؛ نخير! همين كه گفتي من كسي هستم، همينجا اشتباه كردي! تو كسي نيستي! اصلاً هستي تو براي او است. به تعبير معروف، قرآن خيلي به ما احترام گذاشته است كه فرموده است: "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ "! ما فقير نيستيم، بلكه ما عينِ فقريم. رابطه يك چنين رابطهاي است؛ لذا تعبير فقير و غني يك تعبير مسامحهاي است.
حالا حقيقت دعا چيست؟ اين است كه من چيزي را ندارم، ميخواهم از ديگري بگيرم، لذا از او درخواست ميكنم. حالا از چه كسي ميخواهي بگيري؟ از كسي كه خودش ندارد يا از كسي كه دارد؟ روشن است كه از آن كسي كه دارد ميخواهي بگيري.
لذا آيات قرآن چه در بُعد فردي و چه در بُعد اجتماعي "ربوبيت " را مطرح ميكند. چرا؟ چون در مفهوم ربوبيت چند چيز نهفته است؛ "پرورشدهنده "، "پرورششونده " و "پرورش ". اينكه پرورشدهنده قادر است هم در معناي ربوبيت نهفته است، وقتي گفتي "ربّ "، همه اينها در آن هست. معناي دعا هم همين است؛ دعا يعني من ندارم و تو داري، لذا من از تو ميخواهم، تو به من بده!
اين است كه آيات قرآن حتّي راجع به علم هم "ربّ " را به كار ميبرد؛ "وَ قُلْ ربّ زِدْني عِلْما ". خطاب به پيغمبر است؛ ميگويد: "بگو اي پروردگار من، به علم من بيفزاي "! حتّي در دعاهايي كه انبياي مرسَل ما دارند، اين صفت ربوبيت را تصريح ميكنند و آن اسمي را كه براي آن ذاتِ مستجمعِ جميعِ صفات است به كار نميبرند؛ چرا؟ چون آنچه كه متناسب با حقيقت دعا است، مفهوم ربوبيت است.
توجه به صفت ربوبيت پدر و مادر در دعا براي ايشان
اخلاص در دعا يعني "انقطاع اِليالله "
دعا اين است كه به خدا بگويي تو غني بالذّات هستي و من فقير بالذّات هستم. به همين جهت، من جز تو كسي را ندارم و از تو درخواست ميكنم. لذا "خلوص در دعا " غير از "خلوص در عبادت " است. اينها با هم فرق ميكنند. اگر ما واقعاً به اينجا برسيم و باورمان شود كه او غني بالذّات است و غير از او هيچ است، ثمره آن "انقطاع اِليالله " ميشود؛ و انقطاع اِليالله، همان خلوص در دعا است. انقطاع اِليالله يعني كسي جز تو ندارم! اين خلوص در دعا است و همين موجب ميشود كه دعا به اجابت برسد.
دعا در شبهاي ماه مبارك رمضان
حالا دو روايت بخوانم و دو تذكر بدهم و بعد آن آيهاي كه زبان حال همه ما در دعا است را بگويم. امشب، شب جمعه اوّل ماه مبارك رمضان است. در روايت داشتيم كه خودِ شبهاي ماه مبارك رمضان، از نظر اجابت دعا خصوصيت دارد. حالا به اين مناسبت روايتي را از پيغمبر اكرم ميخوانم. حضرت فرمودند: "يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ "؛ خداوند در هر شب از شبهاي ماه مبارك رمضان سه بار ميفرمايد: "هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ "؛ آيا درخواست كنندهاي هست كه از من چيزي را درخواست كند و من آن را به او بدهم؟! "هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ "؛ آيا كسي هست كه امشب توبه كند و من توبه او را بپذيرم؟! "هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه ".[16] آيا كسي هست كه از من پوزش بطلبد و من پوزش او را بپذيرم؟!
دعا در شب جمعه
روايتي از امام باقر(عليهالسلام) است كه فرمودند: "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ "؛ خداوند هر شب جمعه از فوق عرشش ندا ميكند؛ "مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ "؛ از اوّل شب تا آخر شب! "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لِدِينِهِ أَوْ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَه "؛ آيا بنده مؤمني هست كه تا قبل از طلوع فجر من را صدا بزند، دعا كند و حاجات معنوي و مادّياش را از من درخواست كند، تا من جواب او را بدهم؟! "أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْه "؛ آيا بنده مؤمني هست كه رو به سوي من بياورد، توبه كند، تا من توبهاش را بپذيرم؟! "فَمَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ ".[17] خدا همينطور تا طلوع فجر شب جمعه ماه مبارك رمضان ندا ميكند!
زبان حال ما!
خوشا به حال آنهايي كه گوش ملكوتيشان كار ميكند و اين نداها را ميشنوند! آنوقت در جواب اين آيه را ميگويند كه زبان حال همه ما هست: "رَبَّنَا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين ".[18] خدايا ما به خودمان بد كرديم، اگر تو ما را مورد مغفرت و رحمتت قرار ندهي، از زيانكاران خواهيم بود...
پينوشتها:
[1]. سوره الزمر، آيه 8
[2]. سوره المؤمنون، آيه 118
[3]. سوره المؤمنون، آيه 97
[4]. سوره طه، آيه 114
[5]. سوره البقره، آيه 201
[6]. سوره آل عمران، آيه 8
[7]. سوره البقره، آيه 127
[8]. سوره البقره، آيه 128
[9]. سوره البقره، آيه 129
[10]. سوره ابراهيم، آيه 37
[11]. سوره ابراهيم، آيه 38
[12]. سوره ابراهيم، آيه 39
[13]. سوره ابراهيم، آيه 40
[14]. سوره فاطر، آيه 15
[15]. سوره الإسراء، آيه 24
[16]. بحارالأنوار، ج93، ص337
[17]. بحارالأنوار، ج84، ص166
[18]. سوره الاعراف، آيه 23
[19]. بحارالأنوار، ج44، ص319
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج