نکته هاي کوچک براي ايجاد تغييرات بزرگ
نويسنده: ناهيد مومن خاني
آيا شما چرا جرات سوال پرسيدن از خودتان را داريد؟!
بله، به همين سادگي.
با اين وجود، ما جرات نداريم از خودمان سوالي بپرسيم.
به خصوص جرات اين را نداريم که سوال هايي روشن و قاطعانه از خود بپرسيم.
سوال هايي از قبيل:
- چرا من موفق نمي شوم؟
- يعني من از ديگران خنگ تر و نادان تر هستم؟
ما بايد سوال هايي مانند نمونه هاي زيراز خودمان بپرسيم:
- از همين امروز چه راه هايي را مي توانم انتخاب کنم تا در مسير موفقيت قرار بگيرم؛
- آيا آمادگي لازم را دارم تا از همه روش ها و امکانات (به طور صادقانه) استفاده کنم تا به هدف هايم برسم؛
- امروز با کدام شخص معتبري مي توانم تماس بگيرم تا براي رسيدن به اهدافم کمکم کند؛
- چه کتابي را بخوانم تا موجب پيشرفتم بشود؛
- در کدام سمينار مي توانم شرکت کنم؛
- آيا واقعا تمام توانم را براي دستيابي به هدفم به کار گرفته ام؛
و باز هم پرسش هايي ديگر، باز هم مشکل تر و صريح تر مثل:
- آيا يک دليل خوب و محکم (يعني يک دليل بي چون و چرا) وجود دارد که من موفق نشوم، موفقيتي که آرزويش را داشته ام و نيز شايستگي اش را هم دارم تا:
1- روياهايم را عملي کنم.
2- به زودي شغل دلخواهم را به دست بياورم.
3- درآمد خوب و رفاه داشته باشم.
اگر دلايل جدي داريد و فکر مي کنيد لياقت و استحقاق به دست آوردن اين چيزها را نداريد، خواهش مي کنم بدون معطلي همه اين دليل ها را در يک صفحه خالي بنويسيد. از دقيق بودن و نوشتن تمام جزئيات و موانعي که به ذهنتان مي رسد فروگذاري نکنيد. پس از انجام و اتمام اين کار متوجه مي شويد که ديگر هيچ کدام از اين دلايل و موانع وجود جدي و ترسناکي نداشته و بي دوام مي گردند و راهي پيش رويتان باز مي شود که شما را به سمت موفقيتي درخشان هدايت مي کند، و خيلي سريع تر از حد تصورتان اين اتفاق مي افتد.
بنابراين اين دست و آن دست نکنيد! از خودتان سوال بپرسيد، سوال هاي جدي، محکم، دقيق و سازنده!
15 اصل ساده براي اينکه راه سعادت و نيکبختي را به زندگي خود باز کنيد:
ذهنتان را از نگراني ها خلاص کنيد،
ساده زندگي کنيد،
بيشتر ببخشيد،
کمتر توقع داشته باشيد.
فقط يادتان باشد که در توفاني ترين لحظه ها هم بايد اين اصول را رعايت کنيد!
همان طور که يکي از مشاهير جهان توصيه کرده است:
طوري کار کن انگار که احتياج به پول نداري، طوري عشق بورز انگار هيچ وقت دلت نشکسته است، طوري حرکت کن که انگار کسي تو را نمي بيند، طوري آواز بخوان که انگار کسي صداي تو را نمي شنود، طوري زندگي کنيد که انگار در دنيا فقط زيبايي هست.
از روي شانه هاي خود گرد و خاک ها را بتکانيد!
الاغ به طور دلخراشي ناله هاي التماس آميزي مي کرد.
کشاورز که حسابي کلافه و خسته شده بود و راه حلي براي نجات آن به فکرش نمي رسيد تصميم گرفت با ريختن خاک به روي الاغ چاه را پر کند؛ چون هم الاغ پير شده بود و هم اينکه وجود آن چاه در مسير مي توانست براي همه خطرناک باشد. به همين منظور همسايه هايش را خبر کرد تا به کمک آنها زودتر چاه را پر کند. هر يک از آنان با بيلي خاک بر روي الاغ بيچاره مي ريخت. ابتدا الاغ که فهميده بود چه بلايي مي خواهند بر سرش بياورند عاجزانه فرياد مي زد، اما بعد از مدتي ديگر هيچ صدايي از او شنيده نشد.
روستايي ها همچنان مشغول بيل زدن بودند که يک دفعه متوجه چيز غير منتظره اي شدند: آنها الاغ را روبه روي خود ديدند!!!
الاغ که از صاحب خود نااميد شده بوده فکري به ذهنش مي رسد، او هر تل خاکي که بر رويش مي ريختند ، تکان مي داده و زير پايش مي ريخته و به اين ترتيب بالا و بالاتر مي آمده.
وقتي الاغ به بالاي چاه رسيد از آن بيرون جست و چهار نعل از روستاييان و همچنين صاحبش که عادت کرده بود در خدمت او باشد دور شد!
اگر در زندگي خود يا ديگر مردم دقت کنيد خيلي خوب متوجه مي شويد که از اين قبيل چاه ها سر راه هر کسي بوده است. معمولا هيچ انسان موفقي وجود ندارد که موانع و مشکلات را پشت سر نگذاشته باشد.
خيلي وقت ها مشکلات ما به علت عادت هايمان هم مي تواند باشد، عادت هايي که بدون شک هيچ وقت به نفع ما نبوده اند.
قوي باشيد! بزرگي مي گويد: هر چيزي که شما را نکشد موجب قويتر شدنتان مي شود!
عبور از هر چاه يا مانعي، ترک هر عادت دست و پاگير و مشکل سازي مي تواند پله هايي براي بالا رفتن به سوي موفقيت باشد.
بنابراين هرگز نبايد تسليم شويد! فقط گرد و خاک ها را از روي شانه هايتان بتکانيد و پيش برويد!
منبع:هفته نامه موفقيت شماره 188