انقلاب اسلامي در چشم انداز نشريات خارجي(2)

اشاره: در اين مقاله نويسنده ضمن انعکاس تظاهرات خودجوش مردم تهران در ماه هاي آذر و دي سال 57 به اين پرسش مهم پرداخته است که در صورت سقوط ساختار سياسي رژيم مشروطه ي سلطنتي در ايران چه رژيمي جايگزين خواهد شد؟ آنچه در اين مقاله جلب توجه مي کند اين است که انگيزه ي جمهوري اسلامي توسط تظاهرات
پنجشنبه، 24 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب اسلامي در چشم انداز نشريات خارجي(2)

انقلاب اسلامي در چشم انداز نشريات خارجي(2)
انقلاب اسلامي در چشم انداز نشريات خارجي(2)


 

نويسنده:گروه پژوهش بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر




 

آخرين حربه ي شاه
 

روزنامه ي ايمپکت اينترنشنال 23 - 10 نوامبر 1978
ترجمه: سميه صائمي
اشاره: در اين مقاله نويسنده ضمن انعکاس تظاهرات خودجوش مردم تهران در ماه هاي آذر و دي سال 57 به اين پرسش مهم پرداخته است که در صورت سقوط ساختار سياسي رژيم مشروطه ي سلطنتي در ايران چه رژيمي جايگزين خواهد شد؟ آنچه در اين مقاله جلب توجه مي کند اين است که انگيزه ي جمهوري اسلامي توسط تظاهرات کنندگان کاملا عيان است و اين نشان مي دهد بر خلاف ادعاي کساني که معتقدند شعار جمهوري اسلامي بعد از پيروزي انقلاب وارد شعارها شد، اين شعار از همان ابتداي تظاهرات مردم ايران در سرلوحه ي آرمان هاي جنبش قرار داشت. نويسنده تأکيد مي کند که در پاسخ به جايگزيني ساختار سياسي جديد به جاي ساختار پوسيده ي نظام شاهنشاهي، ايرانيان به وضوح اعلام کرده اند که خواهان جمهوري اسلامي هستند.
از نکات جالب توجه ديگر در اين مقاله اين است که نويسنده ترديد دارد که آيا امکان دارد با توجه به سلطه قرائت هاي رسمي ليبرال ـ دموکراسي و کمونيسم در جهان، امريکا و شوروي به ملت ايران اجازه دهند که ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي کشورشان را مطابق با آرمان هايشان (آرمان هاي مذهبي) تغيير دهند؟!
پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار جمهوري اسلامي در ايران و طرد ايدئولوژي هاي غربي توسط ملت ايران نشان داد که تحليل گران غربي تا چه ميزان در توهم اقتدار دولت هاي غربي در تعيين سرنوشت ملت ها غوطه ور بوده و اراده ي عمومي ملت ها را ناديده مي گيرند.
ترجمه: امروز تهران شاهد تظاهرات خودجوش مردم بود. شاه در پاسخ به اين تظاهرات قوانين حکومت نظامي را به کار بست. در اينکه او بتواند حکومت سلطنتي خود را حفظ کند ترديد وجود دارد ـ بودن يا نبودنش ـ پرسش اين است که کدام ساختار سياسي بايد جايگزين قدرت مطلقه ي پهلوي شود. ايرانيان به وضوح اعلام کرده اند که خواهان جمهوري اسلامي هستند. درخواست مردم ايران آن قدر سرسختانه است که حتي سياستمداران جناح مخالف در داخل و خارج کشور و بسياري از آنها که آنان را ملي گرا يا چپ گرا مي ناميدند جرأت پيشنهاد هيچ راه حلي را بدون در نظر گرفتن فتواي رهبر مذهبي ندارند. با اين وجود به نظر نمي رسد ظهور جمهوري اسلامي در ايران قريب الوقوع باشد. حوادث اخير، قدرت هاي غربي و روسيه را وادار کرده است به ضرورت وجود شاه از چشم انداز ديگري بنگرند.
آنان در مقابل اسلام به عنوان يک نظام اقتصادي و سياسي مرعوب نشدند.
دکتر ديويد اون در يک مصاحبه ي تلويزيوني اخير در خصوص پذيرش آن بي پرده سخن گفت.
روزنامه ي تايمز نيز در همين راستا، روز دوم نوامبر اعتراض آيت الله خميني را مبني بر زدن برچسب استبدادي به جمهوري اسلامي و دفاع از اين جمهوري مخابره نمود. واضح و مبرهن است مادامي که گرايش به حضور قدرت هاي غربي و روسيه مورد توجه است به ايرانيان اجازه داده نخواهد شد ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي کشورشان را مطابق با آرمان هايشان (آرمان هاي مذهبي) تعيير دهند. ايرانيان در يک موقعيت آشفته يک گام پيش رفته اند. ايرانيان اگر راه حلي داشته باشند که بايد داشته باشند، بايستي توسط خود ايشان ارائه گردد و در صورت لزوم از توان ساير مسلمانان که با ايران ارتباط دوستانه دارند نيز استفاده شود. به جاي چند تصميم بي موقع و تجزيه ي حرکت ها و انحراف آنها شاه مي تواند ابتکار عمل را به دست بگيرد و با يک تصميم جسورانه يعني فدا کردن سلطنت مطلقه که در اين موقعيت فقط يک معجزه مي تواند آن را نجات دهد، او قادر خواهد بود بنياد يک ايران جديد در وضعيت کاملا مناسب در جهان را بگذارد. شواهد بسيار ضعيفي نشان مي دهد که او قادر به انجام اين کار هست. مردم مسلمان نيز بايد گرفتن يک چهره ي واقعي و متفاوت از گذشته، از کشمکش ها و نزاع هايشان را برآورده کنند. مخصوصا در مفاهيم سياسي، مذهبي و ملي مرتبط با
اوضاع کنوني. در غير اين صورت از نگاه مذهبيون و سکولارها ايجاد جمهوري اسلامي يک جهش کوتاه است. آنها در گذشته گام هاي بلندتر و بزرگ تر و بسيار قهرمانانه اي برداشته اند. رفورم کنوني يک دعوت گسترده براي انواع تحميل هاست تا سعي کند تمايل ايرانيان را به تغيير شرايط خنثي کند.
$ جانشين جديد شاه در ايران
روزنامه ي کريستين ساينس مانيتور/ پنجم ژانويه ي 1979
ترجمه: سميه صائمي
اشاره: اين مقاله که به رخدادهاي اوايل ماه دي 1357 در ايران نظر دارد، مانند اغلب تحليل گران غربي اسير اين توهم هست که تغييرات پي در پي دولت ها توسط امريکا در ايران بالاخره روزنه اي را براي نجات نظام مطلقا وابسته به غرب فراهم خواهد ساخت. نويسنده به دليل ناآگاهي از آرمان هاي ملت ايران باور کرده است که آمدن بختيار موفقيت بسياري را براي بقاي نظام مشروطه ي سلطنتي در ايران فراهم خواهد ساخت. اما حتي بختيار با شعارهاي ملي گرايي نيز نتوانست در اراده ي خلل ناپذير ملت براي ساقط کردن نظام پادشاهي و ايجاد جمهوري اسلامي و افول تمثال پادشاهي در ايران خدشه اي وارد سازد.
ترجمه: دو پرسش عمده در ميان هجوم حوادث دردسرساز در ايران مطرح شده است. يکي اينکه تا چه مدت اطرافيان شاه علي رغم نزول اساسي قدرت مي توانند به اين تخت سلطنتي
وابسته باشند. ديگر اينکه ارتش ايران چه نقشي در حکومت جانشين بازي خواهد کرد. پاسخ بسيار دور از واقع و مبهم است. تنها چيزي که در حال حاضر به جرأت مي توان گفت اين است که سلطنت مطلقه ي پهلوي به شکل دهه هاي گذشته به پايان رسيده و از گردباد تغييرات جامع کشور چيز جديدي پديدار شده است. اگر اين پديده ي جديد يک دولت غير نظامي است، در انتخاب بختيار توسط شاه شبهه و ترديد وجود دارد. برخي از مفسران به آقاي بختيار به عنوان يک رهبر مخالف ناآگاه، فرصت موفقيت بسياري مي دهند. او به عنوان يک مرد سياسي جاه طلب با احترام کم در حومه ي شهر يا حتي در اقوام مخالف پيشرو شناخته شده بود. به گمان امريکا با رفتن شاه، ثبات نيز خواهد رفت. اگر سلطنت مطلقه متوقف شود، همان طور که ظاهرا اين چنين طراحي شده، اين ترديد وجود دارد که شاه بازگردد و قدرت پيشين را به دست آورد. اگر آقاي بختيار دولتي را تشکيل دهد که از حمايت مردمي بي بهره باشد موجب بروز هرج و مرج سياسي و به ميان آمدن ارتش جهت برقراري نظم خواهد شد، لذا يک ديکتاتوري نظامي راستگرا که حتي سرکوبگرتر از دولت شاه باشد ايجاد مي گردد. اگر بختيار تصميم بگيرد افرادي با ويژگي هاي قابل انتظار از يک فرد نظامي را به کابينه بياورد (همچون فريدون جم) دولت غير نظامي مورد انتظار را بي حاصل خواهد کرد.
سياست امريکا در خصوص اتحاد با ايران همچنان نامعلوم است. دولت کارتر بايد محتاطانه به دولت جانشين فکر کند که چشم به ميليون ها ايراني دوخته است که در ماه هاي اخير با قدرت تمام به خيابان ها ريختند. مسلما براي امريکا مشکل خواهد بود که شاه را رها کند، يک دوست ديرينه و يک هم پيمان که براي او و کشورش خدمات زيادي انجام داده است. ولي اين رابطه براي آنها بسيار گران تمام خواهد شد و ما اين معما را درک مي کنيم.

سايه ي يک مبارزه ي پر قدرت در ايران
 

نشريه ي ايمپکت اينترنشنال دسامبر 1978
ترجمه: سميه صائمي
اشاره: در اين مقاله نويسنده به عوام فريبي رژيم پادشاهي و تظاهر به مذهب براي فريب ملت ايران در مبارزه ي پر قدرت براي ساقط کردن نظام مشروطه ي سلطنتي اشاره مي کند.
سفر شهبانو به عتبات عاليات، تظاهر به دينداري، ديدار با تعدادي از علماي مذهبي و تلاش در ايجاد شکاف ميان رهبران مذهبي از جمله مواردي است که نويسنده در اين مقاله مورد توجه قرار داده است. آنچه در اين مقاله جالب توجه است تأکيد به استقرار جمهوري اسلامي در شعارهاي مردم از يک طرف و موش و گربه بازي امريکا و شوروي در حفظ رژيم شاه در ايران از طرف ديگر مي باشد.
ترجمه: اعتصاب و تظاهرات عليه شاه در ايران، با توجه تصوير سياه اخبار رسانه هاي
غربي، نه تنها پاسخ دهي به برخي واگذاري امتيازات توسط رژيم است که به استفاده از زور و اجبار توسط دولت نظامي از کار افتاده ي غلامرضا ازهاري نيز مي باشد. وي به استثناي دادخواهي شاه مبني بر فراموش کردن تمام اشتباهات و بدکرداري هاي گذشته دستور به کاوش در رشوه خواري و فساد سران مملکت داد. همچنين سعي بر اين بود که احساسات مذهبي مردم فرونشانده شود.
ماه گذشته شهبانو سفر زيارتي به اماکن مقدس نجف و کربلا داشت. وي با حجاب کامل بود و توسط يک زن محافظت مي شد. او همچنين با آيت الله خوئي، آن مرد پير و مقدس تماس گرفت. همچنين صدام حسين رئيس جمهور عراق را ملاقات کرد که طي تماس تلفني از ايشان خواسته شده بود، سلام وي را به شاه و مردم محبوب ايران برساند. هفته ي گذشته ژنرال ازهاري متذکر شد اصلاحات و قوانين با ترويج آشکار دين اسلام توسط آيات عظام يا نمايندگانشان منجر به تغيير شکل هاي اساسي خواهد شد. اگر چه آنچه شاه و مشاورانش به نظر مي رسد متوجه نشوند، عدم پذيرش مطلق شاه و سيستم تحت سلطه ي وي است. به استثناي آناني که به طور پراکنده حکومت اسلامي را که مبتني بر صداقت و همفکري است پيش گرفته اند و سلطنت مطلقه ي ايران را نمي پذيرند، ميانه روهايي وجود دارند که حداقل تمايل کمتري به نظام شاه دارند.
گفته هاي ژنرال ازهاري به يک خبرنگار اتريشي مبني بر اينکه شاه در حال حاضر افسرده، ناراحت و خسته است به نظر واقعي مي رسد، اما بسيار جاي ترديد است اگر او هنوز بر حرف خود باقي باشد.
مبرهن است عاملي که او را بر سر قدرت نشانده بدون تأمين خواسته هايش به او اجازه ي کنار رفتن از صحنه را نخواهد داد و سايه ي مبارزه بين دو قدرت برتر تداوم دراماتيک خود را حفظ خواهد نمود.
علي رغم اينکه امريکا لزوم ايجاد رژيم مذهبي در ايران که عامل برانگيزاننده ي احساسات خفته در يک جمهوري اسلامي است را ضروري مي داند، اتحاد شوروي ترجيح مي دهد شاه بر سر قدرت باشد و از طرف توده ي مردم حمايت شود. با پذيرش اين وضعيت در ايران، روسيه به امريکا اجازه نخواهد داد که وضعيت موجود را يکطرفه برهم بريزد.
منبع:نشريه 15 خرداد، شماره 6.
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.