زناني با دل شير
نويسنده:احسان عربي مفرد
سرپرست هايي كم توقع
سرپرستي خانواده مسؤوليت مهم و خطيري است كه مردها و يا به عبارتي پدران ايفا مي كنند؛ اما در اين عرصه زنان سختكوش و پر تلاشي هم هستند كه اين نقش و وظيفه مهم را بر دوش دارند و كمتر سخني درباره آنها به گوش مي رسد يا نوشته مي شود؛ آنهايي كه وراي واقعيت ها و باورها چرخه خانواده اي بي سرپرست را با اميدواري و استواري مي چرخانند.
استرس ناشي از رويارويي با مشكلات، ترس از بي پولي و شرمندگي در برابر بچه ها، وحشت از تنهايي و بي كسي، دغدغه فرا رسيدن روزي ديگر و... گذر اين زنان از سنگلاخ زندگي را دشوار ساخته اما همچنان اميدوار سرما، گرما و هر سختي را تحمل كرده و اگر بذل و كرمي بود، قبول مي كنند و اگر نباشد هم توقعي ندارند.
سرپرستي خانوار به دلايل گوناگون همچون مرگ همسر، زنداني بودن، از كار افتادگي او، طلاق و... بر عهده زنان قرار مي گيرد. اين نقش طاقت فرسا براي زنان باعث مشكلاتي شده است؛ چرا كه آنها دو وظيفه متفاوت را انجام مي دهند و گذشته از سرپرستي خانواده و امرار معاش و هزينه خانواده، نقش تربيت و اصلاح فرزندان و بزرگ كردن صحيح بچه ها را نيز بر عهده دارند. عده اي به خاطر مشكلات جسمي، كم سوادي، فقدان مهارت لازم براي انجام كارهاي تخصصي، نداشتن بيمه و مستمري و... توانايي لازم را حتي در برآوردن احتياجات اوليه زندگي ندارند. برخي ديگر با داشتن سواد لازم، سلامت جسمي، داشتن مهارت تخصصي و استفاده از بيمه و مستمري گليم خود را از آب كشيده و گذران زندگي مي كنند؛ اما همگي اين زنان داراي مشكلاتي هستند كه نبايد از نگاه مسوولان پنهان بماند.
طبق سرشماري نفوس و مسكن سال 85، يك ميليون و 641 هزار زن سرپرست خانواده در كشور وجود دارند كه ازاين تعداد، 176 هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزيستي و تعدادي نيز تحت پوشش نهادهاي ديگر هستند و يا در مكان ها و ادارات مختلف كار و امرار معاش مي كنند. اين در حالي است كه سالانه 60 هزار نفر از زنان كشور به علت فوت همسر، طلاق، اعتياد و از كارافتادگي او بي سرپرست مي شوند. به طور كلي، از مجموع 17 ميليون و 353 هزار خانواده كشور، 15 ميليون و 712 خانواده سرپرست مرد دارند و يك ميليون و 640 هزار نفر زن سرپرست هستند. طي ده سال گذشته تعداد خانواده هاي زن سرپرست با رشد 58 درصدي نسبت به رشد 38 درصدي خانواده هاي مرد سرپرست، افزايش بيشتري داشته است.
اين تعداد از زنان، سرپرستي 10 درصد از خانوارها را بر عهده دارند و درصد زيادي از آنها تحت پوشش هيچ سازماني نبوده و گاه بيكار هم هستند. بيش از 40 درصد آنها مسكن ندارند و حدود 35 درصد از بيمه بازنشستگي استفاده مي كنند و مستمري بگير هستند. 31/4 درصد اين جمعيت به لحاظ مكاني در شهرها و 44/2 درصد در روستاها زندگي مي كنند.
امروزه كه اداره امور خانواده با وجود سرپرست با حقوق دست كم 250 تا 300 هزار تومان به سختي مي گذرد، چه توقعي مي توان داشت كه خانواده پنج نفره يا كمتر و بيشتر با سرپرست زن و با چيزي حدود 50 هزار تومان يا كمي بيشتر ي، از سوي سازمان هاي مسؤول، گذران زندگي كند؟
جمعيت 187 هزار نفري زنان سرپرست خانوار با احتساب فرزندان تحت پوشش شان، جمعيتي بالغ بر 450 هزار نفر را در كشور شامل مي شوند. البته از مجموع يك ميليون و 640 هزار زن سرپرست خانوار در كشور، 250 هزار نفر شاغل هستند و تحت پوشش يكي از بيمه ها قرار دارند.
در بخش بيمه اجتماعي با همكاري وزارت رفاه و تأمين اجتماعي و صندوق اجتماعي عشاير و روستايي و طبق بند «د» ماده 96 قانون برنامه پنج ساله چهارم و تحت پوشش بيمه اي قرار دادن افراد تحت پوشش نظام حمايتي در راستاي هدفمند نمودن يارانه ها، حدود 170 هزار زن روستايي و عشايري سرپرست خانوار (تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي) با رقمي بيش از 4/5 ميليارد تومان تحت پوشش رايگان بيمه هاي اجتماعي روستاييان و عشاير قرار گرفتند كه زنان سرپرست خانوار شهري نيز در ادامه اين نوع بيمه را دريافت مي كنند.
به خوبي مي توان دريافت كه اجراي طرح بيمه اجتماعي زنان سرپرست خانوار روستايي علاوه بر كمك به ارتقاي امنيت روحي و رواني اين زنان در اداره زندگي و كاهش دغدغه ها و نگراني هاي آنها از آينده، مي تواند پشتوانه محكمي براي حمايت از اين زنان و خانواده آنها در شرايط سخت و دشوار زندگي و در دوران كهولت و از كارافتادگي باشد.
با اداره كل امور اجتماعي و سهام وزارت كار نيز با توجه به رسالت ذاتي خود در راستاي بهبود شرايط فردي و اجتماعي و حمايت هاي اجتماعي از نيروي كار، سايت زنان كارگر سرپرست خانوار و بررسي و شناسايي مشكلات آنها و در جهت ارائه خدمات بهينه به اين قشر مولد راه اندازي كرده است؛ زنان كارگر سرپرست خانواري كه در واحدهاي مشمول قانون كار اشتغال داشته و سرپرستي خود و ساير افراد تحت تكلف را به عهده دارند.
البته اينكه زنان سرپرست خانوار در دولت نهم سهام عدالت هم دريافت كرده اند و اجراي اين طرح همچنان ادامه دارد، جاي تقدير است تا شايد گوشه اي از مشكلات و معضلات اين قشر مرتفع شود.
پر واضح است كه مهم ترين مشكل زنان سرپرست خانوار، مشكل مالي است؛ چرا كه اگر اين مسأله تا اندازه اي حل شود، بسياري از معضلات ديگر قابل حل است؛ اما متأسفانه نه تنها در اين زمينه (مالي) تلاش خاصي صورت نمي گيرد و نسبت به آن كم توجهي مي شود.
با وجود تلاش گسترده و قابل تقدير سازمان هايي نظير سازمان بهزيستي كشور و كميته امداد در اين زمينه، زنان سرپرست خانوار همچنان با كوهي از مشكلات روبه رو هستند و اين نهادها به دلايل مختلف، از جمله نداشتن بودجه و اعتبار كافي، قادر به رفع اين مشكلات نيستند و در اين راستا ايجاد و عدم اجراي قوانين حمايت از زنان سرپرست خانواده مزيد بر علت شده است.
در صورتي كه چاره اي براي رفع مشكلات اين قشر از طرف دولت و مسئولان انديشه نشده و بودجه و اعتباري براي آنها به نهادهاي حمايتي تعلق نگيرد، نه تنها مشكلات برطرف نمي شود، بلكه روز به روز بر آنها اضافه شده و معضلي حل ناشدني را به وجود مي آورد.
نهادهاي حمايتي، به ويژه بهزيستي، مي توانند با پشتوانه دولت و گسترش بيمه رايگان، بازتواني و توانمندسازي زنان سرپرست خانواده، پرداخت وام مسكن و ضروري خارج از نوبت، پرداخت كمك هزينه مهد كودك براي زنان بچه دار، افزايش مستمري و مزايا، ايجاد شغل هايي در حد توان زنان و... كمك بزرگي به حل مشكل اين قشر زحمتكش و سختكوش كنند كه البته اقداماتي براي تأمين معيشت و كسب و كار زنان سرپرست خانوار، از قبيل طرح تشكيل گروه هاي هميار از طريق سازمان بهزيستي انجام مي شود كه اين گروه ها با هدف تأمين كسب و كار براي مددجويان و ارائه راه حل براي رفع مشكلات خود فعاليت مي كنند. پس بهبود اين اوضاع، جز با تخصيص اعتبار و بودجه از سوي دولت و همدلي و همياري نهادهاي حمايتي امكان پذير نيست.
سرپرستي خانواده مسؤوليت مهم و خطيري است كه مردها و يا به عبارتي پدران ايفا مي كنند؛ اما در اين عرصه زنان سختكوش و پر تلاشي هم هستند كه اين نقش و وظيفه مهم را بر دوش دارند و كمتر سخني درباره آنها به گوش مي رسد يا نوشته مي شود؛ آنهايي كه وراي واقعيت ها و باورها چرخه خانواده اي بي سرپرست را با اميدواري و استواري مي چرخانند.
استرس ناشي از رويارويي با مشكلات، ترس از بي پولي و شرمندگي در برابر بچه ها، وحشت از تنهايي و بي كسي، دغدغه فرا رسيدن روزي ديگر و... گذر اين زنان از سنگلاخ زندگي را دشوار ساخته اما همچنان اميدوار سرما، گرما و هر سختي را تحمل كرده و اگر بذل و كرمي بود، قبول مي كنند و اگر نباشد هم توقعي ندارند.
سرپرستي خانوار به دلايل گوناگون همچون مرگ همسر، زنداني بودن، از كار افتادگي او، طلاق و... بر عهده زنان قرار مي گيرد. اين نقش طاقت فرسا براي زنان باعث مشكلاتي شده است؛ چرا كه آنها دو وظيفه متفاوت را انجام مي دهند و گذشته از سرپرستي خانواده و امرار معاش و هزينه خانواده، نقش تربيت و اصلاح فرزندان و بزرگ كردن صحيح بچه ها را نيز بر عهده دارند. عده اي به خاطر مشكلات جسمي، كم سوادي، فقدان مهارت لازم براي انجام كارهاي تخصصي، نداشتن بيمه و مستمري و... توانايي لازم را حتي در برآوردن احتياجات اوليه زندگي ندارند. برخي ديگر با داشتن سواد لازم، سلامت جسمي، داشتن مهارت تخصصي و استفاده از بيمه و مستمري گليم خود را از آب كشيده و گذران زندگي مي كنند؛ اما همگي اين زنان داراي مشكلاتي هستند كه نبايد از نگاه مسوولان پنهان بماند.
طبق سرشماري نفوس و مسكن سال 85، يك ميليون و 641 هزار زن سرپرست خانواده در كشور وجود دارند كه ازاين تعداد، 176 هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزيستي و تعدادي نيز تحت پوشش نهادهاي ديگر هستند و يا در مكان ها و ادارات مختلف كار و امرار معاش مي كنند. اين در حالي است كه سالانه 60 هزار نفر از زنان كشور به علت فوت همسر، طلاق، اعتياد و از كارافتادگي او بي سرپرست مي شوند. به طور كلي، از مجموع 17 ميليون و 353 هزار خانواده كشور، 15 ميليون و 712 خانواده سرپرست مرد دارند و يك ميليون و 640 هزار نفر زن سرپرست هستند. طي ده سال گذشته تعداد خانواده هاي زن سرپرست با رشد 58 درصدي نسبت به رشد 38 درصدي خانواده هاي مرد سرپرست، افزايش بيشتري داشته است.
اين تعداد از زنان، سرپرستي 10 درصد از خانوارها را بر عهده دارند و درصد زيادي از آنها تحت پوشش هيچ سازماني نبوده و گاه بيكار هم هستند. بيش از 40 درصد آنها مسكن ندارند و حدود 35 درصد از بيمه بازنشستگي استفاده مي كنند و مستمري بگير هستند. 31/4 درصد اين جمعيت به لحاظ مكاني در شهرها و 44/2 درصد در روستاها زندگي مي كنند.
امروزه كه اداره امور خانواده با وجود سرپرست با حقوق دست كم 250 تا 300 هزار تومان به سختي مي گذرد، چه توقعي مي توان داشت كه خانواده پنج نفره يا كمتر و بيشتر با سرپرست زن و با چيزي حدود 50 هزار تومان يا كمي بيشتر ي، از سوي سازمان هاي مسؤول، گذران زندگي كند؟
جمعيت 187 هزار نفري زنان سرپرست خانوار با احتساب فرزندان تحت پوشش شان، جمعيتي بالغ بر 450 هزار نفر را در كشور شامل مي شوند. البته از مجموع يك ميليون و 640 هزار زن سرپرست خانوار در كشور، 250 هزار نفر شاغل هستند و تحت پوشش يكي از بيمه ها قرار دارند.
در بخش بيمه اجتماعي با همكاري وزارت رفاه و تأمين اجتماعي و صندوق اجتماعي عشاير و روستايي و طبق بند «د» ماده 96 قانون برنامه پنج ساله چهارم و تحت پوشش بيمه اي قرار دادن افراد تحت پوشش نظام حمايتي در راستاي هدفمند نمودن يارانه ها، حدود 170 هزار زن روستايي و عشايري سرپرست خانوار (تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي) با رقمي بيش از 4/5 ميليارد تومان تحت پوشش رايگان بيمه هاي اجتماعي روستاييان و عشاير قرار گرفتند كه زنان سرپرست خانوار شهري نيز در ادامه اين نوع بيمه را دريافت مي كنند.
به خوبي مي توان دريافت كه اجراي طرح بيمه اجتماعي زنان سرپرست خانوار روستايي علاوه بر كمك به ارتقاي امنيت روحي و رواني اين زنان در اداره زندگي و كاهش دغدغه ها و نگراني هاي آنها از آينده، مي تواند پشتوانه محكمي براي حمايت از اين زنان و خانواده آنها در شرايط سخت و دشوار زندگي و در دوران كهولت و از كارافتادگي باشد.
با اداره كل امور اجتماعي و سهام وزارت كار نيز با توجه به رسالت ذاتي خود در راستاي بهبود شرايط فردي و اجتماعي و حمايت هاي اجتماعي از نيروي كار، سايت زنان كارگر سرپرست خانوار و بررسي و شناسايي مشكلات آنها و در جهت ارائه خدمات بهينه به اين قشر مولد راه اندازي كرده است؛ زنان كارگر سرپرست خانواري كه در واحدهاي مشمول قانون كار اشتغال داشته و سرپرستي خود و ساير افراد تحت تكلف را به عهده دارند.
البته اينكه زنان سرپرست خانوار در دولت نهم سهام عدالت هم دريافت كرده اند و اجراي اين طرح همچنان ادامه دارد، جاي تقدير است تا شايد گوشه اي از مشكلات و معضلات اين قشر مرتفع شود.
پر واضح است كه مهم ترين مشكل زنان سرپرست خانوار، مشكل مالي است؛ چرا كه اگر اين مسأله تا اندازه اي حل شود، بسياري از معضلات ديگر قابل حل است؛ اما متأسفانه نه تنها در اين زمينه (مالي) تلاش خاصي صورت نمي گيرد و نسبت به آن كم توجهي مي شود.
با وجود تلاش گسترده و قابل تقدير سازمان هايي نظير سازمان بهزيستي كشور و كميته امداد در اين زمينه، زنان سرپرست خانوار همچنان با كوهي از مشكلات روبه رو هستند و اين نهادها به دلايل مختلف، از جمله نداشتن بودجه و اعتبار كافي، قادر به رفع اين مشكلات نيستند و در اين راستا ايجاد و عدم اجراي قوانين حمايت از زنان سرپرست خانواده مزيد بر علت شده است.
در صورتي كه چاره اي براي رفع مشكلات اين قشر از طرف دولت و مسئولان انديشه نشده و بودجه و اعتباري براي آنها به نهادهاي حمايتي تعلق نگيرد، نه تنها مشكلات برطرف نمي شود، بلكه روز به روز بر آنها اضافه شده و معضلي حل ناشدني را به وجود مي آورد.
نهادهاي حمايتي، به ويژه بهزيستي، مي توانند با پشتوانه دولت و گسترش بيمه رايگان، بازتواني و توانمندسازي زنان سرپرست خانواده، پرداخت وام مسكن و ضروري خارج از نوبت، پرداخت كمك هزينه مهد كودك براي زنان بچه دار، افزايش مستمري و مزايا، ايجاد شغل هايي در حد توان زنان و... كمك بزرگي به حل مشكل اين قشر زحمتكش و سختكوش كنند كه البته اقداماتي براي تأمين معيشت و كسب و كار زنان سرپرست خانوار، از قبيل طرح تشكيل گروه هاي هميار از طريق سازمان بهزيستي انجام مي شود كه اين گروه ها با هدف تأمين كسب و كار براي مددجويان و ارائه راه حل براي رفع مشكلات خود فعاليت مي كنند. پس بهبود اين اوضاع، جز با تخصيص اعتبار و بودجه از سوي دولت و همدلي و همياري نهادهاي حمايتي امكان پذير نيست.
منبع:نشريه دنياي زنان، شماره 50. .